برای یک بار هم که شده با احمد توکلی موافقم که گفته: «باید بپذیریم که ما به مردم دروغ گفتیم که حالا مردم به این نتیجه رسیده و به ما میگویند «دروغگو»!»
البته این گفته را فقط از این بابت می آورم که احمد توکلی خود را اقتصاددان می داند و رئیس سازمان شفافیت، و البته نه از اقتصاد چیزی می داند و نه از شفافیت.
داستان زمینی که در یکی از بهترین مناطق تهران گرفته را چنین تعریف می کند: «فکر میکنم سال ۶۹ بود که به حضرت آقا نامهای نوشتم و پیشنهاد کردم با حمایت مالی، ۳۰۰ دبیرستان در کشور بنا کنیم و دانشآموزان مستعد، بهویژه از طبقات مستضعف را برای ورود به دانشگاه آماده کنیم. آقا فرمودند من توان مالی این کار را ندارم. بنده و آقای فرشیدی، وزیر اسبق آموزش و پرورش و امیریمقدم، عضو هیات علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران تصمیم گرفتیم خودمان از کم آغاز کنیم. زمینی با کاربری آموزشی به مساحت کمی بیش از ۳ هزار مترمربع در سعادتآباد را شناسایی کردیم و از رهبری درخواست کردم از آنجا که موسسه وقف میشود و سهمی از ظرفیتش به خانوادههای مستضعف که آنجا هم بودند، اختصاص مییابد و هزینه ساخت را از خیرین میگیریم و با نرخ دولتی اداره میکنیم، اجازه دهند بهای آن را به قیمت روز و بدون تخفیف در ۱۰ سال بپردازیم. ایشان به همان شروط پذیرفتند. ما هم تقریبا به همه شرطها عمل کردیم. البته همین تقسیط امتیاز کمی نبود ولی یک وجب آن هم ملک کسی نیست، البته اگر امروز بخواهم نظر مشورتی بدهم، ممکن است نظر دیگری بدهم.»
(در بخش نظرها به این موضوع واضح اشاره شده که برای مستضعفان دبیرستان می سازی چرا می روی در سعادت آباد می سازی؟ یا مستضعف نمی دانی چیست یا سعادت آباد نمیدانی کجاست! یا صورت مسئله را داری وارونه می کنی که البته همین آخری است و عنوان دروغگو را هم برای همین داده اند.)
اما این داستان سازمان شفافیت هم ماجرایی است. کافیست گوگل بکنید معنی شفافیت را تا ببیند چقدر برداشتش از شفافیت دور است. شفافیت این نیست که نامه بنویسی به یک مقام که بیا و شفاف باشد. مهمترین اصل شفافیت این است که قانونی قابل اجرا باشد برای (1) آشکار کردن اطلاعاتی که مربوط به عموم است (قاعده بر این است که اطلاعاتی که مربوط به عموم است باید در دسترس عموم باشد مگر اینکه در دادگاه بتوان ثابت کرد که آشکارشدنش خطر عمومی دارد) و (2) مجرم دانستن فردی که اطلاعات عمومی را در دسترس افراد عادی نمی گذارد (اصل پرسشگری).
توکلی مفاهیمی که در جوامع مدرن ایجاد شده است را دارد با چوب خط فکری خودش اندازه می گیرد و برای همین است که هر حرفی که می زند کار را بدتر می کند. مهمترین اصل حکومت بر مبنای قانون (در مقابل حکومت بر مبنای رابطۀ شخصی) «غیر شخصی بودن» است. فهم این اصل هم اتفاقا در مورد مدرسۀ توکلی صادق است: او می تواند 3000 متر زمین در یکی از بهترین مناطق تهران بگیرد و یک آدم معمولی نمی تواند. به همین دلیل ادعایش در مورد قانون و عدالت و برابری و شفافیت در نهایت یعنی کشک!
مطلب بالا از اینجا نقل شده بود:
https://irpdonline.com/2020/08/16/post550/
اندر احوالات احمد توکلی همین بس که با مدرک کارشناسی !!!! در مقطع دکتری دانشگاه ناتینگهام انگلستان در رشته اقتصاد پذیرفته می شود.
و در سال 1375 موفق به اخذ دکتری می شود.
حالا این دکتر انگلیسی چند سال بر مسند قدرت در حال پی ریزی اقتصاد اسلامی !!! هست دیگه شما حساب کنید
راستش می خوام حساب کنم... ماشین حسابم جواب نمیده... شماخودت حساب کردی؟
خوب بود
قابل نداشت
تشکر ولی نویسنده من نبودما