جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

رأی‌دادن

گلدمن (آنارشیست روس): اگر رأی‌دادن چیزی را عوض می‌کرد ممنوعش می‌کردند.


If voting changed anything, they'd make it illegal.

خرده تذکراتی درباره ی تاریخ- قسمت چهارم؛ نقش سوال در یک تحقیق

تحقیق/پژوهش انواع و اقسام گوناگونی داره. تحقیق درباره ی مسائل تاریخی هم همین طوره. مثلا ما تحقیق توصیفی داریم.نمونه ی ساده ش همون موضوع انشایی هست که بچه بودید بهتون می دادن: تابستان خود را چگونه گذراندید؟ در این گونه تحقیقات قرار نیست که همبستگی بین پدیده های تاریخی بررسی بشن فقط می گیم که فلان پادشاه کی به تخت سلطنت رسید و چند تا زن و بچه داشت و این حرفها... قسمت عمده ای از کتابهای تاریخی چنین تحقیقاتی هستند.

تحقیقاتی هم هستند که دنبال همبستگی بین پدیده های تاریخی می گردن. اینکه بین رکود اقتصادی دهه ی 30 و جنگ جهانی دوم چه رابطه ای هست. نمونه ی خوبش اون مقاله ی معروف من هست در رابطه با همبستگی جنگ کره و رشد اقتصاد ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم. این مقاله قبلا در وبلاگ مون بودش که رفت هوا، ولی کپی ش رو می تونید اینجا بخونیدو لذت ببرید.

تحقیقات دیگری هم هست. مثلا تحقیقات علّی. اینکه فلان پدیده ی تاریخی علت ش چی بوده ؟ مثلا علت حمله ی ایران به چنگیز چی بود و آیا میشد جلوش رو گرفت یا نه... یا تحقیقات آزمایشگاهی مثل اینکه فلان کوزه رو تعیین سن کنند توی آزمایشگاه یا فلان پارچه رو ببیند متعلق به کدوم تمدن و شهر هست و یا چه جوری بافته شده.

خلاصه اینکه هر تحقیقی و هر کاری که انجام بشه زمانی ارزش داره که یک یا چند سوال اول توی ذهن محقق باشه و اون تحقیق سعی بکنه که به اون سوالات جواب بده. تحقیقی که سوال مشخصی رو مطرح نکنه و سعی نکنه اون رو جواب بده مفت نمی ارزه. این سوالات درست هستند که محقق رو به جوابهای درست می رسونند. اکثر کشفیات درست و حسابی بشریت با سوالات درست و حسابی شروع شدند. به عنوان نمونه این سوال که چرا در طول تاریخ جنگ ایران و عراق ما هیچ قهرمان جنگ نداشتیم و به کسی مدال ندادیم و در عوض جنگ که تموم شد مثل نقل و نبات شروع کردیم به پخش کردن مدال در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده تا پاسخ درخوری برای اون پیدا بشه.

پس یادمون باشه اگر قراره تحقیقی انجام بدیم باید ببینیم که اون تحقیق به چه سوالی قراره که جواب بده.

دو سه ساعتش را هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید

امروز شنبه 28 اردیبهشت 1400 هست و تعطیلات عید سعید فطر تموم شده. توی این یه ماهه هر شبکه ای رو که می زدیم ببینیم توش یه حاج آقای روحانی مشغول هدایت خلق الله به سوی بهشت بود. یاد فرمایشات بنیانگذار انقلاب حضرت آیت الله خمینی افتادم که فرمودند

:«از این رادیو... دو سه ساعتش را هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید، نه این‌که برنامه‌اش را هم خودتان بنویسید... من قول می‌دهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد... فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاه‌های فرستنده یک مقداری دست ما باشد ما مردم را آشنا می‌کنیم؛ دنیا را آشنا می‌کنیم به احکام اسلام و اسلام‌مان.» (صحیفه امام، ج1، ص391)

حالا بعد از چهار دهه تببین مسائل دینی و اسلام ناب محمدی (ص) ، برای اینکه ببینیم مردم چقدر با اخلاق اسلامی آشنا شدند بد نیست که سری به کوچه و خیابان بزنیم. نگاه کنید:






حالا ممکنه یکی ان قلت بیاره که بابا اینها همه ش دو تاس... دو تا توی 80 میلیون نفر که چیزی نیست؟ اولا که دو تا نیست و آمار خیلی بیشتر از این حرفهاس... چیزی که هست همه جا دوربین نداریم تا بفهمیم روزی چند نفر این طوری کسب روزی حلال می کنند.

دوما که برای نظامی که چهل ساله توسط دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های جمعی داره مردم رو بمباران فکری می کنه همین دو تاش هم زیاده.

خلاصه که یه جای کار ایراد داره ... ولی من نمی فهمم کجاش؟

نماز و روزه ی همگی دوستان قبول باشه

استعمار، استثمار و استحمار؛ قسمت سوم

قسمت اول

قسمت دوم

بحث استعمار و استثمار همیشه با هم مطرح می شود، اما چرا؟ چون در اغلب موارد استعمار به استثمار منجر می شود. استثمار از ریشه ی لغوی «ثمر» گرفته شده است: ثمر یعنی میوه و استثمار یعنی میوه گرفتن. به زبان فارسی می شود بهره کشی از کار دیگران بدون اینکه به آنها حق و حقوقشان را بدهی. تمدنهایی که دنبال استعمار و کلونیالیسم می رفتند، پس از اینکه در مناطق مستعمراتی هژمون می شدند، به سراغ بهره کشی از منابع طبیعی و نیروی کار بومی می رفتند. یعنی سعی می کردند تا به قول معروف با بزخری منابع طبیعی مستعمرات را برای خودشان استخراج کنند و در بازارهای هدف به قیمت زیاد بفروشند و به این وسیله به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند.

از طرف دیگر نیروی کار ارزان بومی مستعمرات را به کار می گرفتند ولی هیچ وقت به آنها اجازه ی رشد نمی دادند. ... نیروی کار بومی همیشه در رده های پایین هرم سازمانی کارگاه ها و کارخانجات تاسیس شده توسط استعمارگران باقی می ماند و به عنوان پادو یا کارگر روزمزد و بدون بیمه و مزایا و بازنشستگی به کار گرفته می شد. البته این وضعیت، بهترین وضعیت بود (مثل کارگرهای ایرانی در صنعت نفت که توسط  شرکت نفت ایران وانگلیس استخدام می شدند) در خیلی از کشورهای مستعمره نیروی کار به صورت برده به کار گرفته میشد ، حالا یا برده ها رو از جاهای دیگه می بردن(مثل ایالتهای جنوب آمریکا) یا اینکه خود بومی ها رو برده می کردن. خلاصه اینکه عموما کار با استعمار شروع می شد و به استثمار می رسید.

اما برای استثمار مردم یه شرط اساسی وجود داره که در قسمت بعدی درباره ش صحبت می کنیم.