گلدمن (آنارشیست روس): اگر رأیدادن چیزی را عوض میکرد ممنوعش میکردند.
تحقیق/پژوهش انواع و اقسام گوناگونی داره. تحقیق درباره ی مسائل تاریخی هم همین طوره. مثلا ما تحقیق توصیفی داریم.نمونه ی ساده ش همون موضوع انشایی هست که بچه بودید بهتون می دادن: تابستان خود را چگونه گذراندید؟ در این گونه تحقیقات قرار نیست که همبستگی بین پدیده های تاریخی بررسی بشن فقط می گیم که فلان پادشاه کی به تخت سلطنت رسید و چند تا زن و بچه داشت و این حرفها... قسمت عمده ای از کتابهای تاریخی چنین تحقیقاتی هستند.
تحقیقاتی هم هستند که دنبال همبستگی بین پدیده های تاریخی می گردن. اینکه بین رکود اقتصادی دهه ی 30 و جنگ جهانی دوم چه رابطه ای هست. نمونه ی خوبش اون مقاله ی معروف من هست در رابطه با همبستگی جنگ کره و رشد اقتصاد ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم. این مقاله قبلا در وبلاگ مون بودش که رفت هوا، ولی کپی ش رو می تونید اینجا بخونیدو لذت ببرید.
تحقیقات دیگری هم هست. مثلا تحقیقات علّی. اینکه فلان پدیده ی تاریخی علت ش چی بوده ؟ مثلا علت حمله ی ایران به چنگیز چی بود و آیا میشد جلوش رو گرفت یا نه... یا تحقیقات آزمایشگاهی مثل اینکه فلان کوزه رو تعیین سن کنند توی آزمایشگاه یا فلان پارچه رو ببیند متعلق به کدوم تمدن و شهر هست و یا چه جوری بافته شده.
خلاصه اینکه هر تحقیقی و هر کاری که انجام بشه زمانی ارزش داره که یک یا چند سوال اول توی ذهن محقق باشه و اون تحقیق سعی بکنه که به اون سوالات جواب بده. تحقیقی که سوال مشخصی رو مطرح نکنه و سعی نکنه اون رو جواب بده مفت نمی ارزه. این سوالات درست هستند که محقق رو به جوابهای درست می رسونند. اکثر کشفیات درست و حسابی بشریت با سوالات درست و حسابی شروع شدند. به عنوان نمونه این سوال که چرا در طول تاریخ جنگ ایران و عراق ما هیچ قهرمان جنگ نداشتیم و به کسی مدال ندادیم و در عوض جنگ که تموم شد مثل نقل و نبات شروع کردیم به پخش کردن مدال در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده تا پاسخ درخوری برای اون پیدا بشه.
پس یادمون باشه اگر قراره تحقیقی انجام بدیم باید ببینیم که اون تحقیق به چه سوالی قراره که جواب بده.
امروز شنبه 28 اردیبهشت 1400 هست و تعطیلات عید سعید فطر تموم شده. توی این یه ماهه هر شبکه ای رو که می زدیم ببینیم توش یه حاج آقای روحانی مشغول هدایت خلق الله به سوی بهشت بود. یاد فرمایشات بنیانگذار انقلاب حضرت آیت الله خمینی افتادم که فرمودند
:«از این رادیو... دو سه ساعتش را هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید، نه اینکه برنامهاش را هم خودتان بنویسید... من قول میدهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد... فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاههای فرستنده یک مقداری دست ما باشد ما مردم را آشنا میکنیم؛ دنیا را آشنا میکنیم به احکام اسلام و اسلاممان.» (صحیفه امام، ج1، ص391)
حالا بعد از چهار دهه تببین مسائل دینی و اسلام ناب محمدی (ص) ، برای اینکه ببینیم مردم چقدر با اخلاق اسلامی آشنا شدند بد نیست که سری به کوچه و خیابان بزنیم. نگاه کنید:
دوما که برای نظامی که چهل ساله توسط دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های جمعی داره مردم رو بمباران فکری می کنه همین دو تاش هم زیاده.
خلاصه که یه جای کار ایراد داره ... ولی من نمی فهمم کجاش؟
نماز و روزه ی همگی دوستان قبول باشه
بحث استعمار و استثمار همیشه با هم مطرح می شود، اما چرا؟ چون در اغلب موارد استعمار به استثمار منجر می شود. استثمار از ریشه ی لغوی «ثمر» گرفته شده است: ثمر یعنی میوه و استثمار یعنی میوه گرفتن. به زبان فارسی می شود بهره کشی از کار دیگران بدون اینکه به آنها حق و حقوقشان را بدهی. تمدنهایی که دنبال استعمار و کلونیالیسم می رفتند، پس از اینکه در مناطق مستعمراتی هژمون می شدند، به سراغ بهره کشی از منابع طبیعی و نیروی کار بومی می رفتند. یعنی سعی می کردند تا به قول معروف با بزخری منابع طبیعی مستعمرات را برای خودشان استخراج کنند و در بازارهای هدف به قیمت زیاد بفروشند و به این وسیله به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند.
از طرف دیگر نیروی کار ارزان بومی مستعمرات را به کار می گرفتند ولی هیچ وقت به آنها اجازه ی رشد نمی دادند. ... نیروی کار بومی همیشه در رده های پایین هرم سازمانی کارگاه ها و کارخانجات تاسیس شده توسط استعمارگران باقی می ماند و به عنوان پادو یا کارگر روزمزد و بدون بیمه و مزایا و بازنشستگی به کار گرفته می شد. البته این وضعیت، بهترین وضعیت بود (مثل کارگرهای ایرانی در صنعت نفت که توسط شرکت نفت ایران وانگلیس استخدام می شدند) در خیلی از کشورهای مستعمره نیروی کار به صورت برده به کار گرفته میشد ، حالا یا برده ها رو از جاهای دیگه می بردن(مثل ایالتهای جنوب آمریکا) یا اینکه خود بومی ها رو برده می کردن. خلاصه اینکه عموما کار با استعمار شروع می شد و به استثمار می رسید.
اما برای استثمار مردم یه شرط اساسی وجود داره که در قسمت بعدی درباره ش صحبت می کنیم.
خوب! اگر قسمت اول را خوانده اید و فیلم را دیده اید بریم سراغ مبحث اصلی. استعمار از ریشه ی "عمران" گرفته شده و معنی آن یعنی آبادکردن. این کلمه ای هست که ما در برابر واژه ی انگلیسی colonialism به کار می بریم. کولنیالیزم به معنی آباد کردن نیست بلکه به معنی کولونی سازی است. داستان استعمار از همان ابتدای شروع تمدنها و شهرنشینی بشر شروع شد. ... یعنی سابقه اش مال 200-300 سال گذشته نیست که فکر می کنیم انگلیس و فرانسه آمدند و با کشتی های جنگی خود آمریکا، استرالیا و آفریقا را گرفتند و استعمار کردند. خود ایرانی ها در زمان هخامنشی و ساسانی از روشهای استعماری استفاده می کردند و حتما خوانده اید که در زمان ظهور اسلام کنترل یمن توسط حاکمانی که از ایران فرستاده می شدند انجام می شد. نقشه زیر کولونی های فنیقی رو در اطراف دریای مدیترانه نشان می دهد. این مناطق تا زمان شکست فنیقی ها از رومی ها و جانشین شدن رومیها به جای آنها در کنترل فنیقی ها باقی ماندند.
حالا داستان از چه قرار است؟
داستان از این قرار است که هر جامعه ی متمدنی تاجران و بازرگانان خودش را به نقاط مختلف دنیا می فرستاد تا کالاهای ساخته شده در آن جامعه را ببرند و با کالاهایی که در آنجا ساخته می شد عوض کنند. رفتن و برگشتن به سفرهای آن موقع با موانع و دشواری های زیادی همراه بود و وقتی کسی به مقصد می رسید تا کالای خودش را بفروشد و کالای مورد نیاز کشورش را بخرد شاید چند هفته تا چند ماه طول می کشید. ... به تدریج مردم هر کشوری که در کشور دیگری تجارت می کردند در آن کشور برای خودشان کولونی درست می کردند. یعنی در یک محله جمع می شدند و آنجا را مرکز تجاری خودشان قرار می دادند. ... بعضی وقتها هم می رفتند و اصلا یه شهرک کوچک برای خودشان بنا می کردند که بنا به استانداردهای آن زمان ممکن بود حتی برج و بارو هم داشته باشد.
تا اینجای کار البته اشکالی ندارد. ... جنسی که در جایی موجود بوده می آوردند و جنسهای آنجا را بار می زدند و می بردند در جای دیگری می فروختند. قضیه از جایی بیخ پیدا می کرد که در رقابت بین کولونی های مختلف گاه می شد که یک کولونی سعی می کرد کولونی دیگری را از دور خارج کنده. این قضیه ممکن بود با رشوه دادن به مقامات محلی، آتش زدن مال التجاره طرف مقابل، حمله ی نظامی به کولونی رقیب و ... صورت بگیرد. ... عموما این کار با نفوذ به دیوان سالاری کشور مبدأ شروع می شد و به تدریج که یک کولونی دست بالا را می گرفت شروع می کرد به اینکه از کشور مبدأ امتیازات ویژه ی تجاری کسب بکند و تجارت یک یا چند کالای خاص را محدود به خودش بکند. این گونه بود که رقابتهای تجاری تبدیل می شدند به رقابتهای سیاسی و در نهایت قدرت گیری سیاسی یکی از رقبا. یعنی کولونی نشینها ممکن بود با کسب امتیازات مختلف و دادن رشوه و ... آنقدر در تار و پود یک حکومت نفوذ بکنند که عملا آن حکومت توان فرمانروایی در سرزمین خودش را هم از دست بدهد. در این صورت، فرمانروایان محلی به صورت مهره های دست نشانده ی کولونی نشین ها در می آمدند و تنها مجری دستورات آنها می شدند.
مرحله ی بعدی استعمار این بود که کولونی نشینها علاوه بر کنترل منابع اقتصادی و قدرت سیاسی یک جامعه شروع می کردند مثل سلولهای سرطانی تکثیر شدن و کمی بعد شروع می کردنذ به تغییر زبان و خط مردم محلی، تغییر در سیستمهای قضایی و دادرسی به نفع خودشان با تحمیل انواع قراردادهای کاپیتولاسیون، تغییر در فرهنگ مردم محلی و حتی تغییر مذهب مردم محلی. عواقب بد و محنت بار چنین روشهایی تا سالها و قرنها بعد گریبان مردم محلی و حکومتهایشان را می گرفت، حتا اگر آنان قدرت این را پیدا می کردند تا استعمارگران را از کشورشان بیرون بکنند.
به همین دلیل بود که در دوره ی حکومت توکوگاوا ها در ژاپن، حکومت مرکزی در کشور را بر روی تمام خارجی ها بست و تنها در یکی دو بندر و به صورتی محدود به آنها اجازه ی تجارت می داد. ژاپنی ها دیده بودند که در مناطق دیگر جهان کولونی نشین ها چه بر سر حکومتهای ملی ضعیف تر از خودشان در می آوردند. در نهایت، این تاجران غربی بودند که با مجهز کردن رقبای سیاسی توکوگاها توانستند آنها را به زانو در بیاورند و به حکومتشان در ژاپن پایان بدهند.
این مثال را زدم تا ببینید که کولونیالیزم چه جوری کار می کند. ... این بحث خودش مقدمه ی بحث بعدی است درباره ی استثمار.
اما وقتی که مورخ می خواهد یک تحقیق تاریخی را انجام بدهد باید به چه چیزی تکیه کند. بنا برای ساختن ساختمان از آجر، سیمان و آهن استفاده می کند. پزشک برای کشف علت بیماری از معاینه ی بدن بیمار، گرفتن نبض و درجه حرارت و دست آخر آزمایش و عکس رادیولوژی استفاده میکند. تعمیرکار رادیو برای کشف علت خرابی یک رادیو از آمپرمتر و ولت و متر اسیلوسکوپ استفاده میکند. مورخ هم برای به سرانجام رساندن یک تحقیق تاریخی از منابع تاریخی استفاده میکند. اما یک منبع تاریخی چیست؟ منبع تاریخی تکه ای مادی از گذشته است که توسط انسانها خلق شده است. این تکه ی مادی پیامی از گذشته برای ما دارد. و این پیام چیزی است که توسط یک مورخ باید کشف رمز بشود. یعنی اینکه مورخ با عرضه ی تئوری های خود به منابع تاریخی در دسترس یک گفت و گو بین حال و گذشته را صورت بندی می کند.
اما انواع منابع تاریخی چه چیزهایی هستند؟
به صورت خلاصه منابع تاریخی به دو دسته ی کلی تقسیم می شوند:
تقسیم بندی دیگری هم درباره ی انواع منابع تاریخی وجود دارد:
برای یک مورخ درست و حسابی ترجیح این است که تحقیق ش را حتی الامکان با منابع دست اول شروع کند. استفاده از منابع دست دوم و دست چندم نه تنها توصیه نمیشود بلکه ممکن است که به گمراهی مورخ بیانجامد. علت این است که منابع دست چندم گاهی اطلاعات را دست چین یا تحریف می کنند و ممکن است که حتی تحقیق مورخ را به بیراهه ببرند.
استفاده از منابع دست چندم برای مورخینی مثل من مناسب است که قصد تحقیق خاصی ندارند و تنها می خواهند حرفی زده باشند. به همین دلیل سایتهایی مثل ویکی پدیا هیچ گاه از سوی جامعه ی مورخین جدی گرفته نمی شود چون مطالب تاریخی ویکی پدیا خودشان یک منبع تاریخی دست دوم هستند که بر منابع دست چندم قبل از خود تکیه می کنند.
اواسط سال 55 بود که یه ماشین گشت ساواک در حوالی خیابان نفت تهران متوجه یه ماشین نمره سیاسی شد که با دو نفر سرنشین کنار خیابان پارک کرده بود و هیچ کار خاصی انجام نمیداد. شامه ی افراد ساواک تیز شد و پس از تحقیق فهمیدن که سه نفر افسر عالی رتبه ی ارتش در اون حوالی زندگی می کنن. ساواک چند خونه توی اون منطقه رو اجرا کرد و کل منطقه و رفت و آمد ها رو تحت نظر گرفت و در نهایت متوجه همکاری اطلاعاتی یک سرلشکر ارتش به نام احمد مقربی با عوامل کا گ ب شد. بعد از حدود یک سال و نیم مراقبت نامحسوس بالاخره ساواک تونست سرلشکر مقربی رو در هنگام مبادله ی اطلاعات با روسها دستگیر بکنه. پس از بازجویی و محاکمه مقربی محکوم به اعدام شد و در دی ماه 56 حکم اعدام درباره ش صادر شد.
ساواک به یکی از موفقیت های بزرگ ضداطلاعات دست یافته بود و حالا بین سرویسهای جاسوسی کشورهای غربی می تونست سری بالا بگیره. این موفقیت ساواک رو تشویق کرد تا بخواد کل عملیات رو از ابتدا تا انتها به صورت یه فیلم سینمایی دربیاره. این فیلم هم میتونست ابهت و قدرت ساواک رو به مردم نشون بده و هم سابقه ی خشن اون رو از ذهن مردم پاک بکنه. درضمن اخطاری بود برای کسانی که هنوز به صورت مخفیانه با روسها یا دیگر عوامل خارجی رابطه داشتند.
ساخت فیلم دام نامرئی به کارگردان گمنامی به نام فریبرز صالح سپرده شد و صالح با ساخت یک فیلم سه ساعته نشون داد که تیمهای تعقیب و مراقبت ساواک چه جوری کار می کنن، گزارشها چه جوری جمع آوری و بررسی می شن و در نهایت مقربی چه جوری دستگیر میشه. توصیه می کنم به جای دیدن فیلمها و سریال های تخیلی مثل گاندوی یک و دو و سه (که بر اساس رویا و خیال بافی های یه عده ساخته شدن) بشینید و یه بار فیلم دام نامرئی رو ببینید. این فیلم مدتها مفقود بود و نسبتا همین اواخر بود که یه خدا خیرش بده ای اون رو توی آرشیوها پیدا کرد و توی اینترنت بارگذاری کرد.
ببینید و عبرت بگیرید.
پی نوشت: بعد از انقلاب روسها خیلی دوس داشتن تا بدونن ساواک چه طوری از جریان جاسوسی مقربی سردرآوردن. این قضیه خودش باعث کلی دردسر شد که مطالعه ی اون رو هم توصیه می کنم.
یه بحثی که علاقمندان تاریخ باید اون رو همیشه موقع مطالعه لحاظ کنند این هست که به چی میگیم تاریخ؟ یعنی از کدوم دوره ی زندگی نسل بشر تا به امروز تاریخی محسوب میشه. حتما خوندید یا شنیدید که میگن فلانی مثل آمدمهای ماقبل تاریخه یا فلان موضوع مال ماقبل تاریخه..... ماقبل تاریخ چیه و فرق ش با تاریخ چیه؟
به صورت خلاصه زمانی که بشر تونست بنویسه و کتابت بکنه رو یه نقطه ی عطف در زندگی اون می دونیم و زمان رو بر اساس این مبدأ به دو قسمت تقسیم می کنیم: یعنی قبل از اینکه خط اختراع بشه رو ماقبل تاریخ می دونیم و بعدش رو تاریخ.
با این حساب چند تا مسئله رو باید مد نظر قرار داد: