مرقع یک اثر هنری رو به زوال است.... قدیم ندیم ها اعیان و اشراف از این جور چیزها داشتند ولی امروزه در حال فراموشی است... مرقع عبارت است چند برگ کاغذ که مثل آکاردئون انتهای اولی به ابتدای دومی چسبیده است... مثل این تقویم های سه لت تبلیغاتی... پشت و روی هر برگ یک مینیاتور یا شعر یا گل و مرغ ترسیم می شد و در نهایت تبدیل می شد به یک نوع آلبوم تاشو... بر روی صفحه ابتدایی و انتهایی هم جلد می زدند که این صفحات را در میان خود بگیرد.... چند جوان خوش فکر در اصفهان در حال چاپ و انتشار یک مرقع هستند برای زنده نگه داشتن این هنر سنتی... اگر کسی خواست صد هزار تومان ناقابل (کمتر از قیمت یک کیلوگرم گوشت) بریزد به حساب زیر به نام میلاد بیلکی و با شماره ایشان تماس بگیرد برای پیش خرید کردن. یادآوری می کنم که این اثر هنوز مجوز انتشار از ارشاد نگرفته....
شماره حساب: 6037697455003993
شماره موبایل: 09377729125
مردم خوزستان بهتر لمس کرده اند که جنگ اتفاق نامبارکی است؛ اگرچه دفاع مقدس زیباست.
سید حسن خمینی.
اون قدیم ندیم ها یه آدمهایی بودن که بهشون می گفتن بحرالعلوم یا جامع معقول و منقول یا علامه. افرادی بودند که هم در علم دین و هم در علوم غیر دینی زمان خودشون استاد بودند و دود چراغ خورده. نمونه های قدیمی ش افرادی بودند مثل ابن سینا و بیرونی و متاخرترش مثل شیخ بهایی. اما جدیدا به برکت تکنولوژی دائم تعداد علامه ها داره زیاد میشه و خلاصه هر کسی برای خودش علامه است. از جمله ی این افراد یکی هم سیدحسن خمینی فرزند برومند سیداحمد خمینی و نوه ی حضرت امام خمینی (ره) هستند که خواسته و ناخواسته به مقام علامگی رسیده اند. البته کاش ایشان موقع اظهار نظر کردن نیم نگاهی هم به پشت سر می انداختند و دست کم آبروی پدربزرگشان را هم در نظر می گرفتند.
ایشان در ادامه ی فرامایشاتی که در بالا جمله از آن را خواندید فرمودند که:
«جنگ ها یک کارکرد دیگر هم داشته اند و آن اینکه ملت سازی می کنند.»
یعنی اگه ایران با عراق نمی جنگید ملت ایران هم وجود نداشت... تعریف جدیدی که ایشان از ملت و ملیت ارائه کرده حتما باید در واژه نامه های بزرگ جهان مثل وبستر و آکسفورد و لاروس و البته المنجد ثبت بشه... واقعا حیفه اهل دنیا از این همه علم و دانش بی بهره باشن.
اطلاعات تاریخی ایشون هم از تاریخ معاصر البته بی نظیره:
... می گویند رضا شاه چند ماه قبل از شهریور 1320 به بازدید یکی از لشکرها رفته بود و به فرمانده خارجی لشکر ایرانی می گوید، اگر متفقین به ایران حمله کنند این لشکر چند روز می تواند مقاومت کند؟ او می گوید بفرمایید چند ساعت! به روز هم نمی کشد! بعد که رضا شاه بیرون می آید به او می گویند چرا آنقدر تلخ گفتی؟ او می گوید خیلی شیرین گفتم؛ باید می گفتم چند دقیقه! همین هم شد و فروپاشی ارتش رضاشاه به دقیقه هم نکشید.
البته ایشان به رضا شاه آوانس دادند چون فروپاشی ارتش رضا شاه به دقیقه که چه عرض کنم اصلا به ثانیه هم نکشید. یعنی همین که شوروی از شمال و انگلیس از غرب و جنوب وارد ایران شدند همه چی خود به خود تموم شد. ارتش رضا شاه مثل کامپیوتر هنگ کرد و همون جا شات دان شد.
تازه شم....اصلا شما ها می دونستید که در زمان رضا شاه فرماندهان لشکرهای ایران رو از سن سیر و وست پوینت می آوردن....؟ نمی دونستید که....محض خاطر دوستانی که اطلاعات تاریخی شون رو از شبکه ی معاند من و تو میگیرن عرض می کنم که اسامی لشکرهای ایران در شهریور بیست و اسامی فرماندهان شون به صورت زیر بوده:
1. لشکر 1 مرکز: به فرماندهی مارشال دوگل.
2. لشکر 2 مرکز: به فرماندهی ژنرال پاتون.
3. تیپ مکانیزه مستقل تهران: به فرماندهی ژنرال دوایت آیزنهاور.
4. لشکر3 شمال شرق:به فرماندهی ژنرال داگلاس مک آرتور.
5. لشکر 4 شمال غرب: به فرماندهی ژنرال عمر برادلی.(این یکی رو استثنائا رضا شاه از اهل سنت استفاده کرده بوده که توازن بین شیعه و سنی رو حفظ بکنه)
6. لشکر 5 کردستان: به فرماندهی ژنرال یاماشیتا معروف به ببر مالزی.
7. لشکر 6 خوزستان: به فرماندهی ژنرال اُرد وینگیت. ( این یکی هم از نوادگان اشکانیان بوده. دست کم یه ذره خون ایرانی داشته)
8. لشکر 7 فارس: به فرماندهی ژنرال برنارد مونتگومری.
9. لشکر 8 کرمان: به فرماندهی ژنرال هانس گودریان.
10. لشکر 9خراسان: به فرماندهی ژنرال والتر مودل.
11. لشکر 10 گرگان: به فرماندهی فیلدمارشال روندشتت.
12. لشکر11 گیلان: به فرماندهی مارشال رومل.
13. لشکر12کرمانشاه:به فرماندهی ژنرال لکلرک.
14. لشکر 13 اصفهان: به فرماندهی فیلد مارشال فون پاولوس.
15. لشکر 14 مکران: به فرماندهی فیلد مارشال آرچیبالد ویول.
16. لشکر 15 اردبیل:به فرماندهی مارشال ژوکوف.
17. لشکر 16 لرستان: به فرماندهی مارشال بوریس شاپوشینکوف.
18. لشکر17 خوی: به فرماندهی مارشال تیتو.
19. لشکر 18تربت جام:به فرماندهی فلید مارشال فون کلیست.
البته ایشان در تاکتیک و استراتژی هم کم نمیارن. جمله ی زیر رو باید سن تزو در کتاب هنر جنگ می نوشته ولی چون فراموش کرده بود سیدحسن به جهانیان این جمله ی مهم رو یاداوری کرده:
سرباز وقتی می جنگد که مادرش برای او آش پشت پا درست کند
البته چون ناپلئون گفته سرباز روی شکمش راه می ره احتمالا باید اون جمله رو هم تصحیح کنیم و بنویسیم سرباز روی آش پشت پای مادرش راه میره.
البته ایشان در علم جامعه شناسی هم دستی دارند و درباره ی مسائل روز جامعه هم نظر می دهند:
فرار مغزها به خاطر این است که آدمی می گوید گلیم خودم را از آب بیرون بکشم؛ اما نمیپرسد مردم چه می شوند؟
حالا سوال ما مردم اینه که اگر بحث فرار مغزها مطرحه لطفا سید حسن توضیح بدهند که دختر عمه و نوه عمه ی بزرگوارشان در دیار غرب دقیقا چطور داره گلیم مردم ایران رو از آب بیرون میکشن تا بالاخره مردم هم روشن بشن.البته ما به آقا سید زحمت نمیدیم... خود دختر عمه شون به وضوح گفته ان که چرا نوه عمه ی بزرگوارشون رو فرستادند به دیار کفر: از برای تقویت دین و ایمان. حالا چرا باید بزرگان کشور بچه ها و نوه هاشون رو برای تقویت دین به جای نجف و کربلا بفرستن تورنتوو لوس آنجلس البته معمایی هست که فقط جستجوگران اهرام مصر باستان باید کشف رمز بکنن.
سید حسن البته فرمایشات دیگری هم داشته اند که می توانید در اصل خبر(اینجا) آنها را هم بخونید و به فیض اکمل برسید البت.
پی نوشت: آثار خوف خدا و فشار قبر و نکیر و منکر و ترازوی عدل الهی رو به خوبی می تونید در قطر گردن و شکم این عزیز بزرگوار ببینید.
این که بعد از یه هفته درگیری در مرزهای شمال غرب ایران کار به جایی رسیده که موشکها و خمپاره های طرفین درگیر به دهات و روستاهای مرزی ایران می خورن و خسارت به بار میارن و هنوز وزارت کشور اقدام به تخلیه ی این روستاها نکرده نشون می ده که جون مردم ایران برای عزیزان وزارت کشور به اندازه آب بینی بز هم ارزش نداره. خیلی دوست داشتم ببینم اگه آقازاده ها توی این روستاها ویلا و قصر ساخته بودن هم وزارت کشور همین طوری رفتار می کرد؟... واقعا که دمتون گرم.
اگر حوصله کنید و واژه های سردار مبارزه با تهاجم فرهنگی را گوگل کنید به عکسهای زیر می رسید:
ظاهرا رسیدن از درجات گروهبانی به سرداری در این کشور هم چنان ادامه دارد.
برخلاف بسیاری از ما که فکر می کنیم تاج تاج است و تاجها با همدیگر فرق ندارند ظاهرا خیلی هم فرق دارند. تصویری از تاجهای مختلف خاندانهای سلطنتی حاکم بر اروپا را با هم ببینیم.
این که در شب شام غریبان کسی تا خرخره عرق بخوره و با ماشین بزنه به صف عذاداران حسینی نشون میده که جامعه شیعه چقدر در رسوندن پیام عاشورا به دیگران موفق بوده.
از قدیم الأیام گفته اند هر کسی را که می خواهی بشناسی ببین با چه کسانی دوست است.... برای شناخت بیشتر روحیه ی شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی بد نیست نگاهی بیندازیم به دوستان صمیمی او. این بزرگواری که در عکس لبخند زده ابوعزرائیل نام دارد و چون خیلی خیلی معروف است من به شما توصیه می کنم خودتان در نت جستجو کنید تا ببینید که چگونه انسانی است...
پی نوشت: توضیح بیشتر درباره ی اینکه این بزرگوار کی بود و چه کرد را به خودتان واگذار می کنم.... بگردید توی وب خودتان می فهمید که چه می گویم.
از تناقض های حکومت دینی ما هم این هست که امروز رو به نام روز بزرگداشت زکریای رازی در تقویم رسمی کشور ثبت کرده اند. روز بزرگداشت زکریای رازی را به تمام خداناشناسان و آتئیست های ایرانی تبریک می گویم.