جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

استعمار، استثمار و استحمار؛ قسمت دوم

قسمت اول

خوب! اگر قسمت اول را خوانده اید و فیلم را دیده اید بریم سراغ مبحث اصلی. استعمار از ریشه ی "عمران" گرفته شده و معنی آن یعنی آبادکردن. این کلمه ای هست که ما در برابر واژه ی انگلیسی colonialism به کار می بریم. کولنیالیزم به معنی آباد کردن نیست بلکه به معنی کولونی سازی است. داستان استعمار از همان ابتدای شروع تمدنها و شهرنشینی بشر شروع شد. ... یعنی سابقه اش مال 200-300 سال گذشته نیست که فکر می کنیم انگلیس و فرانسه آمدند و با کشتی های جنگی خود آمریکا، استرالیا و آفریقا را گرفتند و استعمار کردند. خود ایرانی ها در زمان هخامنشی و ساسانی از روشهای استعماری استفاده می کردند و حتما خوانده اید که در زمان ظهور اسلام کنترل یمن توسط حاکمانی که از ایران فرستاده می شدند انجام می شد. نقشه زیر کولونی های فنیقی رو در اطراف دریای مدیترانه نشان می دهد. این مناطق تا زمان شکست فنیقی ها از رومی ها و جانشین شدن رومیها به جای آنها در کنترل فنیقی ها باقی ماندند.

Map of Phoenicia and colonies prior to Roman conquest


حالا داستان  از چه قرار است؟

داستان از این قرار است که هر جامعه ی متمدنی تاجران و بازرگانان خودش را به نقاط مختلف دنیا می فرستاد تا کالاهای ساخته شده در آن جامعه را ببرند و با کالاهایی که در آنجا ساخته می شد عوض کنند. رفتن و برگشتن به سفرهای آن موقع با موانع و دشواری های زیادی همراه بود و وقتی کسی به مقصد می رسید تا کالای خودش را بفروشد و کالای مورد نیاز کشورش را بخرد شاید چند هفته تا چند ماه طول می کشید. ... به تدریج مردم هر کشوری که در کشور دیگری تجارت می کردند در آن کشور برای خودشان کولونی درست می کردند. یعنی در یک محله جمع می شدند و آنجا را مرکز تجاری خودشان قرار می دادند. ... بعضی وقتها هم می رفتند و اصلا یه شهرک کوچک برای خودشان بنا می کردند که  بنا به استانداردهای آن زمان ممکن بود حتی برج و بارو هم داشته باشد.


تا اینجای کار البته اشکالی ندارد. ... جنسی که در جایی موجود بوده می آوردند و جنسهای آنجا را بار می زدند و می بردند در جای دیگری می فروختند. قضیه از جایی بیخ پیدا می کرد که در رقابت بین کولونی های مختلف گاه می شد که یک کولونی سعی می کرد کولونی دیگری را از دور خارج کنده. این قضیه ممکن بود با رشوه دادن به مقامات محلی، آتش زدن مال التجاره طرف مقابل، حمله ی نظامی به کولونی رقیب و ... صورت بگیرد. ... عموما این کار با نفوذ به دیوان سالاری کشور مبدأ شروع می شد و به تدریج که یک کولونی دست بالا را می گرفت شروع می کرد به اینکه از کشور مبدأ امتیازات ویژه ی تجاری کسب بکند و تجارت یک یا چند کالای خاص را محدود به خودش بکند. این گونه بود که رقابتهای تجاری تبدیل می شدند به رقابتهای سیاسی و در نهایت قدرت گیری سیاسی یکی از رقبا. یعنی کولونی نشینها ممکن بود با کسب امتیازات مختلف و دادن رشوه و ... آنقدر در تار و پود یک حکومت نفوذ بکنند که عملا آن حکومت توان فرمانروایی در سرزمین خودش را هم از دست بدهد. در این صورت، فرمانروایان محلی به صورت مهره های دست نشانده ی کولونی نشین ها در می آمدند و تنها مجری دستورات آنها می شدند.


مرحله ی بعدی استعمار این بود که کولونی نشینها علاوه بر کنترل منابع اقتصادی و قدرت سیاسی یک جامعه شروع می کردند مثل سلولهای سرطانی تکثیر شدن و کمی بعد شروع می کردنذ به تغییر زبان و خط مردم محلی، تغییر در سیستمهای قضایی و دادرسی به نفع خودشان با تحمیل انواع قراردادهای کاپیتولاسیون، تغییر در فرهنگ مردم محلی و حتی تغییر مذهب مردم محلی. عواقب بد و محنت بار چنین روشهایی تا سالها و قرنها بعد گریبان مردم محلی و حکومتهایشان را می گرفت، حتا اگر آنان قدرت این را پیدا می کردند تا استعمارگران را از کشورشان بیرون بکنند.


به همین دلیل بود که در دوره ی حکومت توکوگاوا ها در ژاپن، حکومت مرکزی در کشور را بر روی تمام خارجی ها بست و تنها در یکی دو بندر و به صورتی محدود به آنها اجازه ی تجارت می داد. ژاپنی ها دیده بودند که در مناطق دیگر جهان کولونی نشین ها چه بر سر حکومتهای ملی ضعیف تر از خودشان در می آوردند. در نهایت، این تاجران غربی بودند که با مجهز کردن رقبای سیاسی توکوگاها توانستند آنها را به زانو در بیاورند و به حکومتشان در ژاپن پایان بدهند.

این مثال را زدم تا ببینید که کولونیالیزم چه جوری کار می کند. ... این بحث خودش مقدمه ی بحث بعدی است درباره ی استثمار.

سال گاو و منطق بچه حزب اللهی

فائزه رفسنجانی (درست یا غلط) گفته که حاضره با حضرت آقا مناظره کنه درباره وضعیت فعلی کشور و اصلاحات مورد نیازش.... بچه حزب اللهی دیروز که زنجیر موتور دستش می گرفت و قمه یاد گرفته گوشی موبایل بگیره دستش و دوربین فیلم برداری... برداشته خواهر بزرگوارش رو جلوی دوربین گذاشته و خواهر زاده ش برمیگرده به خواهره می گیه : ببین مامان فائزه چی گفته! نمی خوای جوابش رو بدی؟ خواهره هم برمیگرده میگه: کار دارم مادر! خودت از اونجا جوابشو بده!

اینم فیلمش ببینید تا ادامه داستان رو تعریف کنم




فائزه هم( که می دونه این حرفها از کوجا آب میخوره) به دختره گفته: حالا که دوس داری بیا بشینیم با تو مناظره کنم!

کار که به اینجا میکشه منطق بچه حزب اللهی کم میاره.... الان دیگه اول انقلاب نیس که تمام اشتباهات و کم کاری ها رو بندازن گردن ساواکی ها و نهضت آزادی و صدام و ..... 30 ساله جنگ تموم شده و در تمامی شاخص های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی توی این 30 سال دنده عقب رفتیم.... مناظره کنیم که از چی دفاع کنیم؟ به دختر خواهرشون یاد دادن که از زیر مناظره در بره. این رو هم نگاه کنید تا برسیم به بقیه داستان:




(ماشالله چقدر ناز داره این دختر، موش بخوردش)

این منطقی که دیدید تقریبا منطق تمام طرفداران نظامه... یعنی وقتی پای بحث جدی میرسه به هر طریق که شده ازش شونه خالی می کنند.

داستان مناظره ی این نازگل 14 ساله با اون عفریته ی ماچین 58 ساله من رو یاد یه مجلس مهمونی اندخت.

یه روزی یه جایی دعوت بودیم که یکی از مهمون ها ادعا کرد ایران قدرت اول منطقه است. من هم به شوخی گفتم روی چه حسابی قدرت اول منطقه است؟ طرف که بحث رو جدی گرفته بود کلی نمودار و چارت و شکلک کشید و آقای گودرزی رو به خانم شقایق پیوند داد که بیا ببین! خوب به این دلیل و این دلیل و اون دلیل... بهش گفتم بابا جان! من دو سه تا سوال ساده می کنم. این نمودارها ممودار توی کله م نمیره... تو اگه می گی ایران قدرت اول منطقه هست خوب این قدرت رو ما داریم کجا اعمال می کنیم؟ ازش چه استفاده ای می کنیم؟ باهاش به کدوم اهدافمون رسیدیم؟ من چن تا سوال ساده دارم.... بیا این ها رو جواب بده تا ببینم ایران قدرت اول منطقه هس یا نیس، مثلا فرض کنیم یه درگیری بین دو تا کشور در منطقه هست که ممکنه امنیت ایران رو به خطر بندازه، آیا ایران به عنوان قدرت اول منطقه میتونه گوش اون کشورها رو بگیره و مجبورشون کنه آتش بس کنن و بشین پای میز مذاکره(این بحث مال قبل از جنگ آذربایجان و ارمنستان بود، جنگ اخیر نشون داد که ایران فقط یه تماشاچیه بین بازی قدرتهای بزرگتر منطقه)؟

بقیه ی سوالاتم اینها بودن:

1- آیا ایران یک قدرت منطقه ای است؟ بر اساس کدوم مولفه؟ لطفا فاکتورهای کمی ارائه کنید... منظورم عدد و رقم هست

2- آیا رهبران سیاسی یا نظامی ایران می تونند بدون واهمه از دستگیر شدن توسط اینترپل یا کشته شدن توسط  پهپادهای متخاصم به تمامی کشورهای دوست و نزدیک در منطقه مسافرت بکنند؟

3- اگر فرضا یه کشور متخاصم بخوادش با  پهپاد یه رهبر نظامی یا سیاسی ایران رو ترور بکنه ایران می تونه جلوگیری بکنه؟

4- ایران می تونه اگر ائتلافی بر خلاف مصالح ملی  و منطقه ایش شکل بگیره اون رو به هم بزنه یا دست کم چار انفعال بکنه؟

5- آیا ایران توانایی این رو داره  که بین کشورهای درگیر در منطقه میانجیگری بکنه  و اونها رو  به پای میز مذاکره بکشونه؟

6- آیا ایران توی 40 سال اخیر یه کنفرانس صلح راه انداخته که هدف ش آشتی دادن طرفهای درگیر در کشورهایی باشه که در اونها جنگ داخلی یا درگیری بین گروه های سیاسی وجود داشته؟

7- آیا ایران تونسته یه ائتلاف منطقه ای بوجود بیاره و رهبری مطلق اون رو به دست بگیره؟

8- ایا ایران در منطقه سلطه اقتصادی داره؟

9 آیا ایران اگر بخواد ایدئولوژی خودش رو در کشورهای منطقه تبلیغ بکنه بهش فرصت داده می شه؟

10- آیا ایران در منطقه سلطه فرهنگی داره؟ ما تونستیم فرهنگون رو به دیگر کشورهای منطقه صادر بکنیم؟

11- اگر شریان های اقتصادی ایران بسته بشه ما قدرت اون رو داریم که کشوری رو که شریانهای اقتصادی ما رو بسته باهاش مقابله به مثل بکنیم؟

12- آیا ایران قدرت اون رو داره که هم آغازگر و هم  پایان دهنده ی یک جنگ واقعی (توتال وار) بشه؟ منظورم البته نه جنگهای نیابتیه


آخر سر اون مهمون عزیز برداشت گفت: می دونی چیه؟ من اگه بیام و جواب سوالات تو رو بدم اون وقت دارم توی زمین بازی می کنم و من هیچ وقت این کارو نمی کنم.

الان که دعوای این نی نی کوچولو و اون مادر فولاد زره رو توی نت دیدم یاد اون گفتگو و اون مهمونی و اون منطق افتادم... خلاصه که دمتون م گرم.وووووو


و اما قلمسرا


https://s17.picofile.com/file/8424545818/011111.png


یه سایتی هست به اسم قلمتراش. ما ازش چند تا فایل خریدیم.... پول ما رو گرفت ولی فایلهایی که تحویل داد دمیج بودن و بازنمیشدن... هرچی هم به شماره شون مسیج دادیم جواب درست و حسابی ندادن.

خلاصه ازش اگر خرید کردید حواستون باشه که اول فایل رو بگیرید بعد پولش رو بدید.


چشمها را باید شست

همیشه یادت باشه که دنیا اونی نیست که تو میبینی.... بعضی وقتها بین واقعیت و چیزی که ما درک می کنیم چندین جهان فاصله است:




بأیّ ذنب قتلت؟

هر چن وقت یه بار خبر میرسه که قاچاقچیا توی کردستان یا سیستان تیر خوردن. حالا یکی یکی یا چن تا چن تا؛ این ش البته مهم نیس. آدمهای متوسط و سطحی (که عموما خبر ندارن توی این مناطق یه من ماست چقدر کره می ده) یا با بی تفاوتی از این خبرها عبور می کنن یا فوق فوق ش یه شونه می ندازن بالا و میگن کون لقشون... میخواستن کار قاچاق نکنن. آدم نخبه اما به این اخبار که می رسه، اگر هم کاری نکنه و واکنش نشون نده، دست کم این سوال براش پیش میاد که چرا توی این مملکت به این بزرگی فقط توی این دو تا منقطه هست که قاچاقچیا به انواع تیر غیب و آشکار گرفتار میشن؟ یعنی توی این کشور شغل شریف قاقچاق فقط دراین دو تا استان رواج داره؟ توی آذربایجان غربی قاچاق نداریم؟ توی استان بوشهر قاچاق نداریم؟ آقازاده هایی که توی مرکز پنت هاس خرید و فروش می کنن در کار قاچاق طلا و دلار نیستن؟ این همه زامارتی و فورشه همه به صورت قانونی وارد ایران شدن؟ یا مثلا چرا بابک زنجانی که حکم اعدامش اومده و با نامه ی ریاست جمهوری قاچاق نفت می کرد تیر نمیخوره؟ و از این دست سوالها.

جواب گفتن به این سوالها اما سهل است و ممتنع. اینکه چرا فقط توی کردستان و سیستان قاچاقچیان تیر میخورن به این مسئله برمیگرده که مردم این نواحی دو تا گناه کبیره و جرم غیرقابل بخشش مرتکب شدن: اول اینکه فقیر هستن و دوم اینکه سنّی هستن.

بریم سراغ مورد اول: از زمان به ریاست جمهوری رسیدن مرحوم هاشمی بهرمانی رفسنجانی فقر به صورت غیر رسمی به عنوان یک جرم غیر رسمی در فهرست جرایم جمهوری اسلامی ثبت شد. یعنی شما خیلی کارها رو انجام می دادید و نگاه می کردن به دارایی تون. اگه مایه دار بودید جریمه میشدید و گاهی هم جریمه نمیشدید و اگر مایه دار نبودید حسابتون با کرام الکاتبین میشد. برخوردهای مدل 98 با ملتی که از شدت فقر جونشون به لبشون رسیده اولین بار در زمان اون مرحوم باب شد. توی خیلی شهرها از جمله مشهد و اسلام شهر ریختن سر ملت و ده بُکُش. البته اون موقع چون رسانه های غیر دولتی مثل وبلاگ و توییتر و اینها نبود این جور اخبار خیلی در سطح جامعه واکنش ایجاد نمی کرد. شاید اگه شورش مشهد الان اتفاق می افتاد شعله هاش بلافاصله تمام کشور رو در خودش غرق می کرد. خلاصه تز مرحوم رفسنجانی این بود: ایران مال بچه مایه  دارهاست. اگه ناراحتی جمع کن و برو.  تز آن شهید استخر بهترین چاره را برای محو کردن فقر محو کردن خود فقرا می دونست. به حال خودشون می ذاریم تا خودشون کم کم نسل شون ور بیفته. به همین خاطر هم هست که در طی دوران حکومت 4 تا رییس جمهور که هر کدوم 8 سال حکومت کردن(جمعا 32 سال) کوچکترین اقدام معنی داری از طرف دولت برای فقرزدایی از مناطق محروم صورت نگرفته. یعنی هر رییس جمهوری با هر گرایش سیاسی همون تز رفسنجانی رو در عمل ادامه داده. شما یه آمار بیار از مناطقی که فقیر نشین بودن و به خاطر اقدامات زیربنایی دولت الان وضعشون خوب شده باشه؟

اما مورد دوم از مورد اول خیلی مهمتر و اساسی تر هست. یعنی از گناه اول شاید بشه یه جورایی گذشت و غمض عین کرد اما دومی رو هیچ کاریش نمیشه کرد. از دید مذهب تشیع ما سه جور آدم داریم:

  • کافر حربی
  • اهل ذمّه
  • مسلمان

کافر حربی کافری هست که خدا انقدر بهشون عقل و شعور نداده تا اعتراف به برتری اسلام بکنن و هژمونی اسلام رو بپذیرن. به همین خاطر باید زد و دهن ش رو صاف کرد چون اصولا این کافرها با حیوون هیچ فرقی ندارن. این کافر حربی از سواحل غربی قاره آمریکا شروع میشه تا ژاپن و استرالیا و چین و روسیه و بگیر بیا تا هند... بعد از خاور میانه و شمال آفریقا جامپ کن برو توی اروپا و بعدش برگرد به قاره آمریکا و برو تا تهش... یعنی همه اینها از دم کافر حربی هستن و ملتهای مسلمان به محض قدرت گرفتن قراره بزنن و دهن همه شون رو صاف کنن.

اما اهل ذمه کسانی هستن که خدا انقدری بهشون عقل و شعور داده که هژمونی اسلام رو بپذیرن ولی هنوز به برتری اسلام در میان دیگر ادیان اعتراف نکردن. به همین جهت اینها یه پله از کافرای حربی به انسانیت نزدیک ترن. یعنی مثلا مثل حیوانات اهلی میمونن. یه پولی باید به حکومت مسلمین بدن و یه گوشه ای برای خودشون زندگی کنن و پا روی دم کسی نذارن و گرنه حساب اینها هم با کرام الکاتبینه. (ایرانی امروزی چون خودش آدم کولی هست فک می کنه که پدران و مادرانش هم الزاما آدمها کولی بودن و در گذشته خیلی اهل تساهل و تسامح و مدارا بودن. بارها شده که همین ایرونی های عزیز مهمان نواز ریختن توی محله های اقلیتهای دینی و هر کاری که بتونن بکنن کردن. به عنوان نمونه نگاه کنید به اینجا یا اینجا).

اما مسلمانان کسانی هستن که انسان واقعی هستن. چرا چون انقدری خدا بهشون عقل و شعور داده که بدونن اسلام دین برتر هست. ولی البته باید فراموش نکنیم که از دید شیعه دوازده امامی مسلمان یعنی شیعه. چرا؟ برای اینکه  از دید شیعه دوازده امامی وقتی کسی حداقلی از عقل و شعور داره که اسلام رو به عنوان دین خودش انتخاب کنه باید انقدری هم عقل و شعور داشته باشه که بفهمه در میان مذاهب مختلف جهان اسلام تنها مذهب شیعه دوازده امامی هست که برحق هست و ابوبکر و عمر و عثمان حق حضرت علی (ع) رو خوردن و در نتیجه اگر مذهبی غیر از این اختیار کنه معلومه که معاند هست و از روی لج و لج بازی رفته و غیر از شیعه ی دوازده امامی رو انتخاب کرده. پس وقتی که کسی خودش معاند هست و با قصد و آگاهی داره چوب لای چرخ دستگاه ائمه اطهار می ذاره بر تنها دولت شیعی جهان واجب هست که بزنه و دهنش رو صاف کنه و اتفاقا دولتهای ما توی 40 سال گذشته همین کار رو هم دارن می کنن.

به همین دو دلیل هست که شما هیچ وقت توی اخبار نمیخونید که مثلا توی استان خوزستان یا بوشهر یا مشهد یا آذربایجان یه قاچاقچی تیر بخوره. تیر خوردن قاچاقچیا منحصر هست به اهالی کردستان و سیستان و بلوچستان.