جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

این شیعه چه میکنه؟

بزرگواری هست به اسم محسن حسام مظاهری. وبلاگی داره که میتونید مطالب قبلی ش رو بخونید چون الان مدتیه که دیگه متروکه شده و سقف ش تار عنکبوت بسته. و یه کانال تلقرامی هم داره که می تونید با اسم دین فرهنگ جامعه اون رو سرچ کنید. حاج محسن جامعه شناسی خونده و چون اهل خدا و پیغمبره فوکوس کرده روی جامعه شناسی شیعه و مطالبش هم دست اول و نقده و هم خوندنی.

یه حرفهایی داره به این مضمون (نقل به مضمون می کنم) : دو جور شیعه داریم. شیعه ی نوع اول توی قم و نجف و مشهد نشسته و سرش توی کتاب و حدیث و ... و پس از کلی دود چراغ خوردن و مرارت و زحمت حکم فقهی و فتوا صادر میکنه. شیعه ی نوع دوم توی خیابونهای ایران و عراق و جنوب لبنان و افغانستان و پاکستان راه می ره و اصلا کاری به اون شیعه ی نوع اول نداره مگر وقتی که براش صرف کنه. خلاصه حرفش اینه که دینداری مردم عادی خیلی ربطی به دینداری استاندارد حوزه نداره. مردم عادی در خیلی از موارد به قول ما می پیچونن و اون راهی رو میرن که بیشتر باهاش حال می کنن نه اون راهی رو که فقها و فضلای حوزه میگن.

حالا حرفهاش رو خودتون بخونید بیشتر دست تون میاد. من امروز می خوام درباره ی یه خصوصیت مشترک شیعیان نوع دوم بحث کنم. و اون خصوصیت این هست که این بزرگواران اگر به کسی علاقه عمیق قلبی داشته باشن ( و یا نفرت شدید) نمیتونن باور کنن که طرف به مرگ طبیعی مرده باشه. یعنی از دید اونها اگر طرف مومن و متقی باشه حتما به شهادت رسیده و اگر کافر حربی باشه حتما به تیر غیب گرفتار شده. نمونه ش م حضرت زهرا (س) هست که از دید شیعه شهید شده. حالا شما هزار تا دلیل تاریخی و مدرک و سند بیار تو کتش نمیره. مگه میشه؟ حتما دختر پیامبر باید شهید شده باشه. می پرسی چه جوری؟ میگه عمر با در زد توی پهلوش. میگی بابا اصلا اون موقع توی عربستان (حجاز) در چوبی نبوده که بخوای بزنی باهاش به پهلوی کسی. شما یه صحابه نمیتونی پیدا کنی که لقبش نجار باشه. درست کردن در چوبی یه مینیممی از تمدن میخواد که حتا در شهرهای اون موقع عربستان فاقد اون بودن. و آنچه که دلیل و برهان بیاورید البته جز آب در هاون کوبیدن نیست. نمونه دیگرش هم مرگ دلخراش مرحوم رفسنجانی در استخر هست که از هر ایرانی بپرسی علتش رو با قسم و آیه میخواد ثابت کنه که خودشون کشتن ش... حالا این خودشون کی هست دیگه والله اعلم.

حالا برای نمونه آگهی که به دیوار اداره مون زده بودن رو اینجا میذارم تا بهتر متوجه عرایضم بشید:


https://s16.picofile.com/file/8425253576/20210213dddddd_120340.jpg

سرود دزدی در روز روشن

سال 57 که شد هر گروه و دسته ای برای خودش داشت سرودهای انقلابی درست میکرد. اصولا مذهبی جماعت خیلی توی این فازهای هنری و سوسول بازی نبودن. اما اتمسفری بود که نمیشد ازش بیرون رفت. اونها هم شروع کردن به سرود ساختن. از جمله ی سرودهای اون زمان یکی ش هم این سرود زیر بود که من همون موقع حفظ کردم و خیلی دوست ش داشتم.



انقلاب انقلاب انقلاب اسلامی
جسم من جان من روح من تو را حامی
ای خونبهای شهیدان
پرثمر نهال ایمان
ای شعله های فروزان
جلوه ی خروش انسان
پاس می دارمت ز جان
ای گرفته سامان
ز خون جوانان
یادگار یاران
ای انقلاب انقلاب انقلاب
ای ز تو گریزان
تبهکار دوران
ای غریو طوفان
ای انقلاب انقلاب انقلاب
تویی تویی تو
حاصل شکنجه ها
وعده های انبیا
هدیه ی خدا به خلق ما
تویی تویی تو
دست قدرت خدا
حالیا بر آمده
از آستین توده ها
روزها کوشم و شب نخوابم
پاس می دارم از انقلابم
با نثار جانم
تا مگر توانم
بر ثمر رسانم
ای انقلاب انقلاب انقلاب
جان چه ارزدم گر
من فدا کنم در
راه پاک این خونین
انقلاب انقلاب انقلاب
به کف مسلسلم
عزم همچو آهنم
در کمین دشمنم
تا که ریشه اش
ز بن کنم
اگر دمی خدا
فرصتی دهد مرا
جان خود کنم
بهر خاک پاک میهنم
روزها کوشم و شب نخوابم
پاس می دارم از انقلابم

سال 58 که شد در دهه ی مبارکه فجر این سرودها رو تکرار کردن اما از سال بعدش دیگه فتیله این سرود رو کشیده بودن پایین. ماه عسل حزب توده (بزرگترین تشکل سیاسی چپ در ایران) با حکومت سر جنگ با عراق تموم شد. یواش یواش تمام نیروهای چپ سرکوب شدن و خوبی ت نداشت که توی سرودهای انقلابی واژه های مثل: طوفان و خلق و توده استعمال بشه.

سال 93 اما دوستان مذهبی شاهکار دیگری خلق کردن. یه تعدادی کلمات مثل: رهبر و اعتقاد و کربلا و امام حسین رو قاطی سرود بالا کردن و اون رو توی جشنواره فلیم عمار به خورد جماعت حاضرین دادن.

حقیقت میدونید چیه؟ با تموم هزینه و امکاناتی که به دست مذهبیون دادن از بعد از انقلاب به بعد اما چشمه خلاقیت این بندگان خدا بدجور خشک شده. شاید فقط عصای حضرت موسی (ع) بتونه براشون کاری بکنه. هنوزم بهترین نقاشی های مذهبی ما کار آدمهایی مثل فرشچیان و آقامیری هست. بهترین موسیقی ما مال آدمهایی مثل ناظری و خدابیامرز شجریان هست. در بقیه زمینه های هنری هم همین طور. نگاه کنید به معماری مجلس شورای اسلامی. هر جا که بچرخید همین خشکیدگی خلاقیت رو می بیند. فقط توی سینما بود که یه چن تا اثر خوب مذهبی مثل فیلم روز واقعه و سریال امام علی و ... رو ساختیم. همین و بس. بودجه ها میلیاردی و افشینسی در حد زیر صفر.

اگر دوست داشتید این سرود انقلابی را در این ایام مقدس دهه فجر و به یاد انقلاب 57 گوش بدید که می تونید به لینکهای زیر رجوع کنید.

ورژن بچه گونه

ورژن بزرگونه

ورژن بیکلام


این هم ورژن بچه حزب الهی ش:



ضرورت فلسفه؟ اوه مای گاش


پرونده:محمد تقی مصباح یزدی-98-1.jpg - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مسابقه ی دیروز پریروز ما در حقیقت برگرفته از  گل به خودی مرحوم محمد تقی مصباح یزدی (که تازگی ها به مقام قدیسی هم رسیده) توی کتاب آموزش فلسفه ش بود. ایشون برای اثبات ضرورت فلسفه می فرمایند مقدسات یه میلیارد و خرده ای آدم رو زیر سوال میبرند:

جهان بینی دینی در صورتی کارساز خواهد بود که ما دین حق را شناخته باشیم ولی این شناخت، متوقف بر شناختن پیامبر و فرستنده او یعنی خدای متعال است و روشن است که به استناد محتوای وحی نمی توان فرستنده و گیرنده آن را اثبات کرد و مثلا نمی توان گفت چون قرآن می گوید خدا هست، پس وجود او اثبات می شود.(آموزش فلسفه جلد اول درس دهم)


توجه بفرمایید... می گویند که به استناد محتوای وحی نمی توان فرستنده آن (یعنی خدا) و گیرنده آن( یعنی حضرت رسول(ص)) را اثبات کرد.... و خوب نتیجه هم این میشه که اصلا قرآن راهی برای اثبات خدا نداره و وقتی قرآن توانایی اثبات خدا رو نداره اصلا چه نیازی بهش هست؟ پس فرق قرآن با مثلا نوشته های من توی این وبلاگ چیه؟

با استدلال ایشان هر مسلمانی اول باید یک دوره فلسفه بخواند و  تازه بعدش برود سراغ  قرآن و خوب با  این حساب حتما به این نتیجه خواهیم رسید که دین چند صد میلیون مسلمان ناقص استچون مسلما نتوانسته اند کلاسهای درس فلسفه ایشان را درک  کنند.

من هر چه که فکر می کنم نمی فهمم این بزرگواران چه دشمنی با قرآن دارند و چرا  ... 

Motaharri Vs Shariati

https://s16.picofile.com/file/8423154084/umed.jpg

بحث ولایت فقیه که پیش میاد همه شریعتی(لعنة الله علیه) مادر مرده رو مقصر می دونن که کتاب امت و امامت رو نوشت و ولایت فقیه رو تئوریزه کرد. در صورتی که بحث ولایت فقیه هیچ ربطی به ژیگولو کراواتی هایی مثله علی شریعتی نداشت و هر شیعه دوازده امامی که بدون غرض و مرض بشینه و اسناد دینی تشیع رو مطالعه کنه خودش بای دیفالت می تونه ولایت فقیه رو ازش استخراج کنه نگاه کنید به فرمایشات شهید مرتضی مطهری در کتاب «امامت و رهبری» (ص ۸۰(

 

مسئله امامت از جنبه زعامت و حکومت این است که حالا که بعد از پیغمبر مانند زمان ایشان معصوم وجود دارد و پیغمبر وصی برای خود معین کرده است که او در سطح افراد دیگر نیست و از نظر صلاحیت مثل خود پیغمبر استثنایی است، دیگر جای انتخاب و شورا و این حرفها نیست. همان طور که در زمان پیغمبر نمی گفتند که پیغمبر فقط پیام آور است و وحی به او نازل می شود، تکلیف حکومت با شوراست و مردم بیایند رأی بدهند که آیا خود پیغمبر را حاکم قرار دهند یا شخص دیگر را . . .پیغمبر اوصیای دوازده گانه داشته است . . .با وجود چنین کسانی برای بیان احکام اسلامی، دیگر جای انتخاب و شورا و این حرفها نیست . . ..

خلاصه فرمایشات شهید مطهری اینه که با وجود ولایت فقیه چه نیازی هست به انتخابات و دموکراسی و این سوسول بازیها؟

 

سربازی اجباری یا اجبار در سربازی

https://s16.picofile.com/file/8423674676/photo_2016_11_13_19_47_02.jpg

یکی از دوستان (که البته نظرمن رو درباره ی سربازی اجباری می دونه) ازم خواسته که درباره ی این قضیه توضیح بدم. ببین آقا رضای عزیز! سربازی اجباری یه ظلم آشکار به نیمی از جمعیت هست. در حالیکه شما بهترین ایامی رو که می تونید برای رشد خودتون از شون استفاده کنی در پیش دارید به زور شما رو می برند یه جایی که کمترین فایده رو برای زندگی شما نداره .... اسما قراره شما رو ببرند ازتون استفاده بکنن برای دفاع از میهن درسته؟ اما کدوم دفاع؟ کدوم مرز؟

شما رو می برن یا می کنن راننده یا می کنن شاگر آشپز یا می کنن ظرفشور یا بلیط پاره کن خط واحد یا یه اوپراتور ماشین زیراکس و هزاران هزار شغل احمقانه دیگه ای که کوچکترین ربطی به دفاع از کشور ندارن.

مسئله بعدی این هست که بر اساس اصول اسلام (که به ما یاد دادند) بیگاری کشیدن از افراد آزاد (و نه برده ها) وجود نداره... یعنی وقتی کسی کاری کرد باید براش مزد تعیین بشه... مزد سربازی رو هم که همه میدونید از مزد کارگر ساده قانون کار خیلی خیلی کمتره... پس حتا اگر یه چندر قاز هم به سرباز بدن باز دارن ازش بیگاری می کشن.

مسئله بعدی ترش هم اینه که سربازی با اصول قانون اساسی هم در تضاد هست. یعنی اینکه طبق قانون اساسی همه مردم (زن و مرد) در برابر قانون برابرن... اگر قرار بردفاع باشه همه باید تفنگ بردارن و دفاع کنن... این مسخره بازی که مردها فقط می تونن بجنگن و زنها نمی تونن مال قبایل عقب افتاده ی آفریقا در قرن نوزدهم هست نه کشورهای پیشرفته قرن بیست و یکم.

پس از سه بعد (انسانی، اسلامی و قانونی) سربازی اجباری محکومه

حالا شما می پرسی با اختیاری کردن سربازی و حقوق بگیر کردن سرباز (مثل انگلیس) مشکل حل میشه و ارتش کشور حرفه ای میشه. جواب من یه نه محکم هست. نه برادر! برای داشتن یه ارتش حرفه ای باید همه چی مون حرفه ای بشه. یعنی اول قانون گذار که باید بودجه تصویب کنه با دید حرفه ای به ارتش نگاه کنه... اون که بودجه رو می نویسه در دولت باید دیدش حرفه ای باشه نسبت به ارتش... خود آقایون ارتشی نسبت به خودشون غیرت داشته باشن و نسبت به شغلشون حرفه ای برخورد کنن... سازمانهای شبه نظامی که کوچکترین دید حرفه ای نسبت به کارشون ندارند و فرق موشک کروز و هواپیمای مسافربری رو نمی تونن توی کله پرسنلشون فرو بکنن یا باید حرفه ای بشن یا منحل بشن ... تجهیزات حرفه ای برای نفرات نظامی خریداری بشه ... صنایع نظامی مون به صورت حرفه ای اداره بشن و به صورت حرفه ای ابزار و لوازم نظامی تولید کنند ... خلاصه اینکه سرباز فقط یه حلقه کوچک از یه زنجیر هست... اگر همه این حلقه ها درست به هم چفت بشن مشکل حرفه ای شدن نیروهای نظامی حل میشه... اگر هم نه که نخیر

از دید من بهترین چاره برای ایران در حال حاضر تعطیل کردن تمامی نیروهای نظامی بلااستثنا هستش.... کوپ نکن دادا! نترس چیزی نمیشه.... چیزی شد من خودم جمع ش می کنم... این همه هزینه و بریز و بپاش که برای امنیت راه انداختن همه ش کشکه... تاریخ حرف منو تایید می کنه

والسلام من التبع الهدی

رضاکیانی موحد