جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

استعمار، استثمار و استحمار؛ قسمت سوم

قسمت اول

قسمت دوم

بحث استعمار و استثمار همیشه با هم مطرح می شود، اما چرا؟ چون در اغلب موارد استعمار به استثمار منجر می شود. استثمار از ریشه ی لغوی «ثمر» گرفته شده است: ثمر یعنی میوه و استثمار یعنی میوه گرفتن. به زبان فارسی می شود بهره کشی از کار دیگران بدون اینکه به آنها حق و حقوقشان را بدهی. تمدنهایی که دنبال استعمار و کلونیالیسم می رفتند، پس از اینکه در مناطق مستعمراتی هژمون می شدند، به سراغ بهره کشی از منابع طبیعی و نیروی کار بومی می رفتند. یعنی سعی می کردند تا به قول معروف با بزخری منابع طبیعی مستعمرات را برای خودشان استخراج کنند و در بازارهای هدف به قیمت زیاد بفروشند و به این وسیله به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند.

از طرف دیگر نیروی کار ارزان بومی مستعمرات را به کار می گرفتند ولی هیچ وقت به آنها اجازه ی رشد نمی دادند. ... نیروی کار بومی همیشه در رده های پایین هرم سازمانی کارگاه ها و کارخانجات تاسیس شده توسط استعمارگران باقی می ماند و به عنوان پادو یا کارگر روزمزد و بدون بیمه و مزایا و بازنشستگی به کار گرفته می شد. البته این وضعیت، بهترین وضعیت بود (مثل کارگرهای ایرانی در صنعت نفت که توسط  شرکت نفت ایران وانگلیس استخدام می شدند) در خیلی از کشورهای مستعمره نیروی کار به صورت برده به کار گرفته میشد ، حالا یا برده ها رو از جاهای دیگه می بردن(مثل ایالتهای جنوب آمریکا) یا اینکه خود بومی ها رو برده می کردن. خلاصه اینکه عموما کار با استعمار شروع می شد و به استثمار می رسید.

اما برای استثمار مردم یه شرط اساسی وجود داره که در قسمت بعدی درباره ش صحبت می کنیم.

استعمار، استثمار و استحمار؛ قسمت دوم

قسمت اول

خوب! اگر قسمت اول را خوانده اید و فیلم را دیده اید بریم سراغ مبحث اصلی. استعمار از ریشه ی "عمران" گرفته شده و معنی آن یعنی آبادکردن. این کلمه ای هست که ما در برابر واژه ی انگلیسی colonialism به کار می بریم. کولنیالیزم به معنی آباد کردن نیست بلکه به معنی کولونی سازی است. داستان استعمار از همان ابتدای شروع تمدنها و شهرنشینی بشر شروع شد. ... یعنی سابقه اش مال 200-300 سال گذشته نیست که فکر می کنیم انگلیس و فرانسه آمدند و با کشتی های جنگی خود آمریکا، استرالیا و آفریقا را گرفتند و استعمار کردند. خود ایرانی ها در زمان هخامنشی و ساسانی از روشهای استعماری استفاده می کردند و حتما خوانده اید که در زمان ظهور اسلام کنترل یمن توسط حاکمانی که از ایران فرستاده می شدند انجام می شد. نقشه زیر کولونی های فنیقی رو در اطراف دریای مدیترانه نشان می دهد. این مناطق تا زمان شکست فنیقی ها از رومی ها و جانشین شدن رومیها به جای آنها در کنترل فنیقی ها باقی ماندند.

Map of Phoenicia and colonies prior to Roman conquest


حالا داستان  از چه قرار است؟

داستان از این قرار است که هر جامعه ی متمدنی تاجران و بازرگانان خودش را به نقاط مختلف دنیا می فرستاد تا کالاهای ساخته شده در آن جامعه را ببرند و با کالاهایی که در آنجا ساخته می شد عوض کنند. رفتن و برگشتن به سفرهای آن موقع با موانع و دشواری های زیادی همراه بود و وقتی کسی به مقصد می رسید تا کالای خودش را بفروشد و کالای مورد نیاز کشورش را بخرد شاید چند هفته تا چند ماه طول می کشید. ... به تدریج مردم هر کشوری که در کشور دیگری تجارت می کردند در آن کشور برای خودشان کولونی درست می کردند. یعنی در یک محله جمع می شدند و آنجا را مرکز تجاری خودشان قرار می دادند. ... بعضی وقتها هم می رفتند و اصلا یه شهرک کوچک برای خودشان بنا می کردند که  بنا به استانداردهای آن زمان ممکن بود حتی برج و بارو هم داشته باشد.


تا اینجای کار البته اشکالی ندارد. ... جنسی که در جایی موجود بوده می آوردند و جنسهای آنجا را بار می زدند و می بردند در جای دیگری می فروختند. قضیه از جایی بیخ پیدا می کرد که در رقابت بین کولونی های مختلف گاه می شد که یک کولونی سعی می کرد کولونی دیگری را از دور خارج کنده. این قضیه ممکن بود با رشوه دادن به مقامات محلی، آتش زدن مال التجاره طرف مقابل، حمله ی نظامی به کولونی رقیب و ... صورت بگیرد. ... عموما این کار با نفوذ به دیوان سالاری کشور مبدأ شروع می شد و به تدریج که یک کولونی دست بالا را می گرفت شروع می کرد به اینکه از کشور مبدأ امتیازات ویژه ی تجاری کسب بکند و تجارت یک یا چند کالای خاص را محدود به خودش بکند. این گونه بود که رقابتهای تجاری تبدیل می شدند به رقابتهای سیاسی و در نهایت قدرت گیری سیاسی یکی از رقبا. یعنی کولونی نشینها ممکن بود با کسب امتیازات مختلف و دادن رشوه و ... آنقدر در تار و پود یک حکومت نفوذ بکنند که عملا آن حکومت توان فرمانروایی در سرزمین خودش را هم از دست بدهد. در این صورت، فرمانروایان محلی به صورت مهره های دست نشانده ی کولونی نشین ها در می آمدند و تنها مجری دستورات آنها می شدند.


مرحله ی بعدی استعمار این بود که کولونی نشینها علاوه بر کنترل منابع اقتصادی و قدرت سیاسی یک جامعه شروع می کردند مثل سلولهای سرطانی تکثیر شدن و کمی بعد شروع می کردنذ به تغییر زبان و خط مردم محلی، تغییر در سیستمهای قضایی و دادرسی به نفع خودشان با تحمیل انواع قراردادهای کاپیتولاسیون، تغییر در فرهنگ مردم محلی و حتی تغییر مذهب مردم محلی. عواقب بد و محنت بار چنین روشهایی تا سالها و قرنها بعد گریبان مردم محلی و حکومتهایشان را می گرفت، حتا اگر آنان قدرت این را پیدا می کردند تا استعمارگران را از کشورشان بیرون بکنند.


به همین دلیل بود که در دوره ی حکومت توکوگاوا ها در ژاپن، حکومت مرکزی در کشور را بر روی تمام خارجی ها بست و تنها در یکی دو بندر و به صورتی محدود به آنها اجازه ی تجارت می داد. ژاپنی ها دیده بودند که در مناطق دیگر جهان کولونی نشین ها چه بر سر حکومتهای ملی ضعیف تر از خودشان در می آوردند. در نهایت، این تاجران غربی بودند که با مجهز کردن رقبای سیاسی توکوگاها توانستند آنها را به زانو در بیاورند و به حکومتشان در ژاپن پایان بدهند.

این مثال را زدم تا ببینید که کولونیالیزم چه جوری کار می کند. ... این بحث خودش مقدمه ی بحث بعدی است درباره ی استثمار.

استعمار، استثمار و استحمار؛ قسمت اول

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/b/bf/Chess_players.jpg


امروز می خواهم  بحثی نسبتا طولانی درباره ی استعمار و رابطه اش با استثمار و استحمار را شروع بکنم، ولی در ابتدا باید به عنوان مقدمه این فیلم را به دقت ببینید. داستان، داستان دو تا اشراف زاده هندی است که در زمانی که انگلیس داشت تمام هندوستان را مستعمره  خود می کردچسبیده بودند به صفحه شطرنج.