جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

تکیه بر نیروهای نیابتی از دیدگاه ماکیاولی

خوب کاملا واضح و مبرنه که حزب الله لبنان با اسرائیل سر ایران معامله کرده. از ده روز پیش که اسرائیل داره ایران رو هر روز میزنه یه تیر تفنگ بادی هم دوستان عزیز شلیک نکردند و البته نخواهند کرد. ترور حسن نصرالله واقعا یک کار حساب شده بود. اگر سید هنوز زنده بود حتا با دست خالی هم دستور حمله می داد ولی کسانی که جاش رو گرفتند یه سری آدم بی خایه هستند. البته فقط مسئله خایه نیست. حزب الله سالها است که از یک سازمان نظامی یا شبه نظامی خارج شده و وارد بازی قدرت سیاسی شده. بالاخره بعضی پولها زیر زبونشون خوش مزه اومده. تا پارسال که ایران رو می دوشیدند ولی حالا که دیگه امیدی به ایران نیست باید روی بقای خودشون حساب باز کنند و تنها چاره اینه که در ساختار سیاسی لبنان خودشون رو ادغام کنند. احتمال خیلی زیادی داره که حزب الله تا چند سال آینده نیروی نظامی ش رو در ارتش رسمی لبنان ادغام بکنه (این یکی از خواستهای اساسی اسرائیل بود وقتی پارسال به جنوب لبنان حمله کرد و حزب الله رو تا رودخانه لیتانی عقب زد). برای اینکه بحث یه مقدار فنی و آکادمیک بشه از چت جی پی تی خواستم که نظریات ماکیاولی رو درباره نیروهای نیابتی براتون بگه  و تحلیل کنه. خودم کتابم رو گم کردم و باس یکی دیگه بخرم به شما هم توصیه می کنم این کتاب رو بخرید. دریچه جدیدی به افکارتون باز میکنه در حوزه سیاست


نیکولو ماکیاولی (Niccolò Machiavelli) در کتاب مشهور خود «شهریار» (Il Principe) که در قرن ۱۶ میلادی نوشت، دیدگاه‌های بسیار واضح و هشداردهنده‌ای درباره استفاده از نیروهای نیابتی و مزدور (mercenaries) ارائه داده است. او با صراحت این نوع نیروها را خطرناک، بی‌وفا، و بی‌ثبات توصیف می‌کند. در ادامه، گزیده‌ای از اندیشه‌های ماکیاولی درباره مزدوران:


 نظر ماکیاولی درباره مزدوران (Mercenaries):

«مزدوران بی‌فایده‌اند و خطرناک. اگر در میدان جنگ پیروز شوند، طمعکار می‌شوند و اگر شکست بخورند، نابودت می‌کنند.»

(شهریار، فصل ۱۲)

________________________________________

 نکات کلیدی در اندیشه ماکیاولی:

1. مزدوران به وطن یا هدف وفادار نیستند، بلکه فقط به پول وفادارند.

آن‌ها برای پول می‌جنگند، نه از روی تعهد یا باور.

2. مزدوران در زمان صلح بی‌فایده و در زمان جنگ غیرقابل اعتمادند.

در زمان صلح تن‌پرور و ناتوان‌اند، و در بحران‌ها فرار می‌کنند یا دسیسه می‌چینند.

3. ماکیاولی تأکید می‌کند شاهزاده‌ای که برای حفظ قدرت بر نیروهای اجیرشده تکیه کند، دیر یا زود سقوط می‌کند.

او تنها ارتش وفادار ملی را ابزار حقیقی حفظ اقتدار می‌داند.

4. نیروهای نیابتی (که از نظر مفهومی نزدیک به مزدوران هستند) نیز در اندیشه ماکیاولی بی‌ثبات و ابزار بیگانه محسوب می‌شوند که نمی‌توان قدرت را بر آن‌ها استوار کرد.

________________________________________

 نقل‌قول مستقیم دیگر:

«آن‌هایی که با شمشیرِ دیگران قدرت می‌گیرند، بی‌زحمت بالا می‌روند، اما همیشه با زحمت سقوط می‌کنند.»

(شهریار، فصل ۷)

________________________________________

بنابراین، در اندیشه ماکیاولی، تکیه بر نیروهای نیابتی و مزدور نه تنها پایه‌ای ناپایدار برای قدرت است، بلکه ممکن است برای شهریار مرگبار هم باشد. او توصیه می‌کند که هر حاکمی ارتشی وفادار و ملی بسازد که با باور و پیوند سرزمینی بجنگد، نه با مزد.

________________________________________

 تطبیق دیدگاه ماکیاولی با تاریخ و امروز

1. امپراتوری روم متأخر

نمونه: در قرن‌های پایانی امپراتوری روم، رومی‌ها به جای سربازان خودشان، از مزدوران ژرمن، گوت، و هون برای دفاع از مرزهای خود استفاده می‌کردند.

نتیجه: بسیاری از این مزدوران بعدها علیه روم شورش کردند یا با دشمنان آن همدست شدند (مثلاً آلاریک که شهر رم را غارت کرد).

 مطابق با هشدار ماکیاولی: بی‌وفایی مزدوران و سقوط ناشی از اعتماد به آن‌ها.

________________________________________

2. انگلیس و ارتش مزدور در جنگ‌های استعماری

نمونه: بریتانیا در مستعمرات خود مانند هند یا آفریقا از سپاهیان بومی مزدور استفاده می‌کرد (مانند سپاهیان هندی در قرن ۱۹).

نتیجه: در مواقع بحرانی مثل شورش ۱۸۵۷ در هند، همین نیروهای بومی علیه بریتانیا قیام کردند.

 نکته ماکیاولیایی: مزدور اگر منافعش تغییر کند، علیه تو می‌شود.

________________________________________

3. آمریکا در افغانستان و عراق (دهه ۲۰۰۰)

نمونه: استفاده از شرکت‌های خصوصی امنیتی مانند Blackwater برای انجام عملیات نظامی، محافظت از دیپلمات‌ها و گاهی اعدام‌های بدون محاکمه.

نتیجه: رسوایی‌های متعدد، نقض حقوق بشر، بی‌ثباتی بیشتر، و عدم اعتماد عمومی به عملیات آمریکا.

 ماکیاولی به‌روشنی می‌گفت: مزدور، ابزار ناپایدار و خطرناک است.

________________________________________

4. عربستان و امارات در یمن (۲۰۱5 تا اکنون)

نمونه: این کشورها عمدتاً از نیروهای اجیرشده از سودان، اریتره و حتی شرکت‌های مزدور خارجی برای جنگ در یمن استفاده کرده‌اند.

نتیجه: جنگی فرسایشی، بدون پیروزی قاطع، و از دست رفتن کنترل میدانی؛ بسیاری از نیروهای نیابتی انگیزه‌ای برای ادامه جنگ ندارند.

 تطابق کامل با هشدار ماکیاولی: قدرت واقعی بر نیروی بی‌ریشه قابل اتکا نیست.

________________________________________

5. روسیه و گروه واگنر

نمونه: روسیه در سوریه، لیبی و اوکراین از گروه‌های مزدور مثل «واگنر» استفاده کرده است.

نتیجه: پس از مدت‌ها قدرت‌گیری، «یوگنی پریگوژین» رهبر واگنر علیه ارتش روسیه شورش کرد و تا چند قدمی مسکو پیش رفت.

 نمونه زنده و دقیق سخن ماکیاولی: مزدور اگر قوی شود، اربابش را تهدید می‌کند.

________________________________________

 جمع‌بندی ماکیاولیایی:

اگر به مزدور تکیه کنی، یا تو را می‌فروشد، یا تو را زمین می‌زند. قدرت، باید بر وفاداری و باور بنا شود، نه بر قرارداد و طمع.



جنگ موشکی ایران و اسرائیل در پرتوی کتاب هنر جنگ اثر سان تزو


این نوشته از صفر تا صد توسط چت جی پی تی 4 نوشته شده است

تطبیق حملات موشکی اسرائیل با آموزه‌های کتاب «هنر جنگ» از سان تزو

1- اصل: «جنگ بر فریب استوار است»

هر جنگی بر پایه فریب است.

تحلیل:
اسرائیل با استفاده از فریب‌های تاکتیکی (مانند تحرکات نمایشی در مرزهای دیگر، یا پیام‌های متناقض از طریق رسانه‌ها) موجب سردرگمی در تحلیل‌گران نظامی و تأخیر در واکنش ایران شد.

حمله محدود و غیرقابل پیش‌بینی، آن هم پس از ادعای پایان درگیری، کاملاً مطابق با این اصل بود.

2- اصل: «اگر دشمن متحد است، او را تجزیه کن»

تحلیل:
با افزایش فشار روانی و آسیب رساندن به اقتدار نظامی ایران، هدف می‌تواند شکاف در میان فرماندهان نظامی، نخبگان سیاسی یا بین نیروهای هم‌پیمان در محور مقاومت باشد. این حملات طوری طراحی شده‌اند که ایران را از درون تضعیف کنند، نه لزوماً از بیرون نابود.

3- اصل: «به آن‌چه دشمن از آن مراقبت می‌کند حمله کن»

تحلیل:
اسرائیل نقاط حساس و نمادین (مثل پایگاه‌های نظامی یا سامانه‌های راداری) را هدف قرار داد که ضربه روانی و رسانه‌ای شدیدی داشتند، حتی اگر خسارت فیزیکی محدود بود. حمله از مکان یا زاویه‌ای که ایران انتظارش را نداشت، یکی از خطوط طلایی سان تزوست.

4- اصل: «جنگ سریع، دقیق، و با حداقل درگیری مستقیم»

تحلیل:
اسرائیل تلاش می‌کند تا با حملات کوتاه، دقیق و پرهزینه برای طرف مقابل، بدون ورود به جنگ گسترده، اهداف استراتژیک خود را محقق کند. این اصل بارها توسط سان تزو تأکید شده: جنگ باید سریع و مؤثر باشد، نه طولانی و فرسایشی.

5- اصل: «شناخت دشمن، شناخت خود»

تحلیل:
اسرائیل در طراحی این حملات، شناخت دقیقی از نقاط ضعف و محدودیت‌های واکنش ایران داشته: وضعیت اقتصاد، تنش داخلی، محدودیت در پاسخگویی گسترده، و فشار بین‌المللی. این شناخت دقیق، کلید اصلی موفقیت عملیات‌های محدود اما پرضربه بوده.

6- اصل: «پیش از جنگ، پیروزی را باید ساخت»

تحلیل:
اسرائیل پیش از شروع حمله، با تضعیف روانی و دیپلماتیک ایران، حمایت‌های جهانی را به‌دست آورد و زمینه را برای جنگی از پیش‌برنده‌شده فراهم کرد. سان تزو بر این تأکید دارد که فرمانده خوب، نبرد را پیش از آغاز در میدان ذهن، سیاست و روان پیروز می‌شود.

جمع‌بندی:

اسرائیل در حملات اخیر به‌وضوح از اصول سان تزو استفاده کرده است:

  • حمله محدود، دقیق و غیرقابل پیش‌بینی
  • بهره‌گیری از فریب روانی و رسانه‌ای
  • هدف‌گیری نمادهای قدرت و نه فقط زیرساخت
  • به‌کارگیری دانش عمیق از نقاط ضعف ایران

این یعنی جنگ، آن‌طور که سان تزو می‌گوید، نه در میدان نبرد، بلکه در ذهن و برنامه‌ریزی پیروز یا باخته می‌شود.

 تطبیق واکنش نظامی ایران با آموزه‌های  کتاب«هنر جنگ» سان تزو

1نقض اصل فریب نظامی و روانی

تحلیل:
ایران حمله‌ای مستقیم، علنی، و از پیش‌اعلام‌شده انجام داد (مانند «عملیات وعده صادق»). سان تزو می‌گوید باید دشمن را غافلگیر کنی؛ اما ایران خودش زمان و مسیر حمله را آشکار کرد و در واقع، فرصت دفاع کامل را به اسرائیل هدیه داد. این تضاد مستقیم با اصل فریب است.

2. نقض اصل حمله به نقاط ضعف دشمن

تحلیل:
ایران عمدتاً به پایگاه‌های نظامی و مناطقی هدف گرفت که اسرائیل از مدت‌ها پیش برای دفاع از آن‌ها آماده بود (مانند دیمونا یا مراکز فرماندهی). یعنی درست به جایی که دشمن آماده بود حمله شد، نه جایی که بی‌دفاع بود.

درحالی‌که حمله از نقطه ضعف ـ مثلاً جنگ الکترونیک، خرابکاری صنعتی، یا سایبری ـ شاید بازدهی بیشتری داشت.

3. نقض اصل پیروزی قبل از شروع نبرد

تحلیل:
سان تزو تأکید دارد که قبل از نبرد، باید پیروزی را در سیاست، اطلاعات، دیپلماسی، افکار عمومی و آمادگی داخلی ساخت.

اما ایران نه حمایت افکار عمومی جهانی را داشت، نه انسجام داخلی، نه قدرت اقناعی در سازمان‌های بین‌المللی.

یعنی جنگ را در حالی آغاز کرد که از پیش در «ذهن جهانی» بازنده شده بود.

4. نقض اصل استفاده از نیروی انعطاف‌پذیر و غیرقابل پیش‌بینی

تحلیل:
واکنش ایران مبتنی بر سلاح‌های بالستیک کلاسیک و قابل ردیابی بود. سان تزو توصیه می‌کند که حمله باید مانند آب باشد: جایی حمله کن که دشمن مقاومت ندارد. ایران مسیر و ابزار را از قبل مشخص کرده بود؛ کاملاً قابل پیش‌بینی بود.

5. رعایت اصل جنگ نیابتی و تنوع ابزارها

تحلیل:
ایران در طول سال‌ها ساختار نیابتی پیچیده‌ای در منطقه ایجاد کرده (حماس، حزب‌الله، انصارالله یمن، حشدالشعبی، فاطمیون و...).

این دقیقاً مطابق با اصل سان تزو است:

"برترین پیروزی آن است که بدون جنگ، دشمن را شکست دهی."

اما در این مورد خاص، ایران به‌جای تکیه بر نیابتی‌ها، خودش وارد بازی شد و این اصل را هم ناقص اجرا کرد.

6. نقض اصل اقتصاد در جنگ

تحلیل:
ایران در شرایط اقتصادی شکننده‌ای دست به یک تقابل مستقیم و پرهزینه زد. حمله‌ای که بازده نظامی کم ولی هزینه رسانه‌ای و اقتصادی بالا داشت.

سان تزو تأکید دارد که جنگ باید سریع، کم‌هزینه و بازده‌محور باشد، نه فرسایشی و پرخرج.