جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

تحلیل جنگ موشکی ایران و اسرائیل بر اساس «۳۶ استراتژی نظامی چین»


مقدمه:

کتاب «۳۶ استراتژی چینی» مجموعه‌ای از دکترین‌های جنگی و سیاسی است که برخلاف رویکرد خطی و مستقیم، بر فریب، فرصت‌طلبی، انعطاف و استفاده از ضعف دشمن تأکید دارددر این تحلیل، مهم‌ترین استراتژی‌هایی که در حملات اخیر اسرائیل و ایران مشاهده می‌شود، آورده شده است.


 استراتژی‌های به‌کاررفته توسط اسرائیل


 استراتژی 6 – “صدا از غرب، حمله از شرق

(东击西 – “Make a sound in the east, then strike in the west”)

تحلیل:
اسرائیل با مانورهای رسانه‌ای یا تحرکات نمایشی در نقاط دیگر منطقه، ذهن ایران را از هدف واقعی منحرف کرد، سپس از مسیری غیرمنتظره حمله کرد. حمله هوایی در زمان اعلام پایان درگیری، نمونه‌ای از اجرای این استراتژی بود.


 استراتژی 3 – “قتل با شمشیر دیگران

(借刀杀人 – “Kill with a borrowed knife”)

تحلیل:
اسرائیل در بسیاری موارد ترجیح داده از نیروهای نیابتی، متحدان منطقه‌ای، یا فشار بین‌المللی برای ضربه زدن به ایران استفاده کند، به‌جای درگیری مستقیم.


 استراتژی 13 – “دشمن را با باز کردن دروازه فریب بده

(开门揖盗 – “Open the gates to the thief”)

تحلیل:
اسرائیل ممکن است عمداً خود را آسیب‌پذیر نشان داده باشد (مثلاً اعلام بی‌پاسخ‌ماندن حمله ایران)، تا ایران را به حمله‌ای قابل پیش‌بینی ترغیب کند، سپس آن را با سامانه‌های پدافندی مهار نماید.


 استراتژی 30 – “دزد را در آتش بگیر

(反客为主 – “Make the guest the host”)

تحلیل:
با تحریک ایران به واکنش مستقیم، اسرائیل نقش «میزبان بحران» را به دست گرفت و ایران را در نقش مهاجم قرار داد، تا در عرصه بین‌المللی وجهه خود را به‌عنوان قربانی نشان دهد.


 استراتژی 35 – “به کوه نگاه کن تا ببرها بجنگند

(调虎离山 – “Watch the tigers fight from the mountain”)

تحلیل:
اسرائیل سعی دارد رقبا و نیروهای نیابتی ایران را به درگیری با یکدیگر یا با دیگر قدرت‌ها بکشاند، بدون آنکه مستقیماً وارد نبرد فرسایشی شود.


 استراتژی‌های به‌کاررفته یا نادیده‌گرفته‌شده توسط ایران


 استراتژی 12 – “طعمه را رها کن تا شکار بزرگ‌تر را بگیری

(贼擒王 – “Sacrifice the plum tree to preserve the peach tree”)

تحلیل:
ایران در حمله اخیر، برخی اهداف سطح‌پایین و نمایشی را انتخاب کرد، شاید برای حفظ ساختار بازدارندگی منطقه‌ای خود (پرهیز از درگیری مستقیم با آمریکا یا اتلاف منابع اصلی).


 استراتژی 29 – “درختی بکار، تا زیر آن دشمن را بگیری

(树上开花 – “Plant flowers on a tree to trap the enemy beneath”)

تحلیل:
ایران طی سال‌ها ساختارهای نیابتی متنوعی ایجاد کرده است (حماس، حزب‌الله، انصارالله...) که همچون شاخه‌هایی‌اند که دشمن را محاصره می‌کنند. اما در این حمله خاص، به‌جای استفاده کامل از این ابزارها، ورود مستقیم داشت.


 استراتژی 8 – “از وضعیت اضطراری بهره ببر

(暗渡陈仓 – “Cross the sea without the emperor’s permission”)

نقض:
به جای بهره‌گیری از غافلگیری یا بحران‌سازی تدریجی، ایران حمله‌ای آشکار، رسمی و قابل ردیابی انجام داد—که ضد روح این استراتژی بود.


 استراتژی 2 – “محاصره وی برای نجات ژائو

(围魏救赵 – “Besiege Wei to rescue Zhao”)

نقض:
ایران می‌توانست به‌جای حمله مستقیم، در نقاط دیگر فشار وارد کند (مثلاً در سوریه، دریای سرخ یا جبهه‌های نیابتی)، اما انتخاب مسیر مستقیم باعث شد اسرائیل روی دفاع داخلی متمرکز شود.


 استراتژی 1 – “فریب دشمن برای عبور از دریا

(瞒天过海 – “Deceive the heavens to cross the sea”)

نقض:
ایران بدون هیچ‌گونه فریب، کاملاً علنی و پیش‌بینی‌پذیر عمل کرد. این در تضاد کامل با استراتژی سنتی چینی است که بر فریب و پنهان‌کاری در اجرای عملیات تأکید دارد.