خوب! اگر قسمت اول را خوانده اید و فیلم را دیده اید بریم سراغ مبحث اصلی. استعمار از ریشه ی "عمران" گرفته شده و معنی آن یعنی آبادکردن. این کلمه ای هست که ما در برابر واژه ی انگلیسی colonialism به کار می بریم. کولنیالیزم به معنی آباد کردن نیست بلکه به معنی کولونی سازی است. داستان استعمار از همان ابتدای شروع تمدنها و شهرنشینی بشر شروع شد. ... یعنی سابقه اش مال 200-300 سال گذشته نیست که فکر می کنیم انگلیس و فرانسه آمدند و با کشتی های جنگی خود آمریکا، استرالیا و آفریقا را گرفتند و استعمار کردند. خود ایرانی ها در زمان هخامنشی و ساسانی از روشهای استعماری استفاده می کردند و حتما خوانده اید که در زمان ظهور اسلام کنترل یمن توسط حاکمانی که از ایران فرستاده می شدند انجام می شد. نقشه زیر کولونی های فنیقی رو در اطراف دریای مدیترانه نشان می دهد. این مناطق تا زمان شکست فنیقی ها از رومی ها و جانشین شدن رومیها به جای آنها در کنترل فنیقی ها باقی ماندند.
حالا داستان از چه قرار است؟
داستان از این قرار است که هر جامعه ی متمدنی تاجران و بازرگانان خودش را به نقاط مختلف دنیا می فرستاد تا کالاهای ساخته شده در آن جامعه را ببرند و با کالاهایی که در آنجا ساخته می شد عوض کنند. رفتن و برگشتن به سفرهای آن موقع با موانع و دشواری های زیادی همراه بود و وقتی کسی به مقصد می رسید تا کالای خودش را بفروشد و کالای مورد نیاز کشورش را بخرد شاید چند هفته تا چند ماه طول می کشید. ... به تدریج مردم هر کشوری که در کشور دیگری تجارت می کردند در آن کشور برای خودشان کولونی درست می کردند. یعنی در یک محله جمع می شدند و آنجا را مرکز تجاری خودشان قرار می دادند. ... بعضی وقتها هم می رفتند و اصلا یه شهرک کوچک برای خودشان بنا می کردند که بنا به استانداردهای آن زمان ممکن بود حتی برج و بارو هم داشته باشد.
تا اینجای کار البته اشکالی ندارد. ... جنسی که در جایی موجود بوده می آوردند و جنسهای آنجا را بار می زدند و می بردند در جای دیگری می فروختند. قضیه از جایی بیخ پیدا می کرد که در رقابت بین کولونی های مختلف گاه می شد که یک کولونی سعی می کرد کولونی دیگری را از دور خارج کنده. این قضیه ممکن بود با رشوه دادن به مقامات محلی، آتش زدن مال التجاره طرف مقابل، حمله ی نظامی به کولونی رقیب و ... صورت بگیرد. ... عموما این کار با نفوذ به دیوان سالاری کشور مبدأ شروع می شد و به تدریج که یک کولونی دست بالا را می گرفت شروع می کرد به اینکه از کشور مبدأ امتیازات ویژه ی تجاری کسب بکند و تجارت یک یا چند کالای خاص را محدود به خودش بکند. این گونه بود که رقابتهای تجاری تبدیل می شدند به رقابتهای سیاسی و در نهایت قدرت گیری سیاسی یکی از رقبا. یعنی کولونی نشینها ممکن بود با کسب امتیازات مختلف و دادن رشوه و ... آنقدر در تار و پود یک حکومت نفوذ بکنند که عملا آن حکومت توان فرمانروایی در سرزمین خودش را هم از دست بدهد. در این صورت، فرمانروایان محلی به صورت مهره های دست نشانده ی کولونی نشین ها در می آمدند و تنها مجری دستورات آنها می شدند.
مرحله ی بعدی استعمار این بود که کولونی نشینها علاوه بر کنترل منابع اقتصادی و قدرت سیاسی یک جامعه شروع می کردند مثل سلولهای سرطانی تکثیر شدن و کمی بعد شروع می کردنذ به تغییر زبان و خط مردم محلی، تغییر در سیستمهای قضایی و دادرسی به نفع خودشان با تحمیل انواع قراردادهای کاپیتولاسیون، تغییر در فرهنگ مردم محلی و حتی تغییر مذهب مردم محلی. عواقب بد و محنت بار چنین روشهایی تا سالها و قرنها بعد گریبان مردم محلی و حکومتهایشان را می گرفت، حتا اگر آنان قدرت این را پیدا می کردند تا استعمارگران را از کشورشان بیرون بکنند.
به همین دلیل بود که در دوره ی حکومت توکوگاوا ها در ژاپن، حکومت مرکزی در کشور را بر روی تمام خارجی ها بست و تنها در یکی دو بندر و به صورتی محدود به آنها اجازه ی تجارت می داد. ژاپنی ها دیده بودند که در مناطق دیگر جهان کولونی نشین ها چه بر سر حکومتهای ملی ضعیف تر از خودشان در می آوردند. در نهایت، این تاجران غربی بودند که با مجهز کردن رقبای سیاسی توکوگاها توانستند آنها را به زانو در بیاورند و به حکومتشان در ژاپن پایان بدهند.
این مثال را زدم تا ببینید که کولونیالیزم چه جوری کار می کند. ... این بحث خودش مقدمه ی بحث بعدی است درباره ی استثمار.
اما وقتی که مورخ می خواهد یک تحقیق تاریخی را انجام بدهد باید به چه چیزی تکیه کند. بنا برای ساختن ساختمان از آجر، سیمان و آهن استفاده می کند. پزشک برای کشف علت بیماری از معاینه ی بدن بیمار، گرفتن نبض و درجه حرارت و دست آخر آزمایش و عکس رادیولوژی استفاده میکند. تعمیرکار رادیو برای کشف علت خرابی یک رادیو از آمپرمتر و ولت و متر اسیلوسکوپ استفاده میکند. مورخ هم برای به سرانجام رساندن یک تحقیق تاریخی از منابع تاریخی استفاده میکند. اما یک منبع تاریخی چیست؟ منبع تاریخی تکه ای مادی از گذشته است که توسط انسانها خلق شده است. این تکه ی مادی پیامی از گذشته برای ما دارد. و این پیام چیزی است که توسط یک مورخ باید کشف رمز بشود. یعنی اینکه مورخ با عرضه ی تئوری های خود به منابع تاریخی در دسترس یک گفت و گو بین حال و گذشته را صورت بندی می کند.
اما انواع منابع تاریخی چه چیزهایی هستند؟
به صورت خلاصه منابع تاریخی به دو دسته ی کلی تقسیم می شوند:
تقسیم بندی دیگری هم درباره ی انواع منابع تاریخی وجود دارد:
برای یک مورخ درست و حسابی ترجیح این است که تحقیق ش را حتی الامکان با منابع دست اول شروع کند. استفاده از منابع دست دوم و دست چندم نه تنها توصیه نمیشود بلکه ممکن است که به گمراهی مورخ بیانجامد. علت این است که منابع دست چندم گاهی اطلاعات را دست چین یا تحریف می کنند و ممکن است که حتی تحقیق مورخ را به بیراهه ببرند.
استفاده از منابع دست چندم برای مورخینی مثل من مناسب است که قصد تحقیق خاصی ندارند و تنها می خواهند حرفی زده باشند. به همین دلیل سایتهایی مثل ویکی پدیا هیچ گاه از سوی جامعه ی مورخین جدی گرفته نمی شود چون مطالب تاریخی ویکی پدیا خودشان یک منبع تاریخی دست دوم هستند که بر منابع دست چندم قبل از خود تکیه می کنند.
اواسط سال 55 بود که یه ماشین گشت ساواک در حوالی خیابان نفت تهران متوجه یه ماشین نمره سیاسی شد که با دو نفر سرنشین کنار خیابان پارک کرده بود و هیچ کار خاصی انجام نمیداد. شامه ی افراد ساواک تیز شد و پس از تحقیق فهمیدن که سه نفر افسر عالی رتبه ی ارتش در اون حوالی زندگی می کنن. ساواک چند خونه توی اون منطقه رو اجرا کرد و کل منطقه و رفت و آمد ها رو تحت نظر گرفت و در نهایت متوجه همکاری اطلاعاتی یک سرلشکر ارتش به نام احمد مقربی با عوامل کا گ ب شد. بعد از حدود یک سال و نیم مراقبت نامحسوس بالاخره ساواک تونست سرلشکر مقربی رو در هنگام مبادله ی اطلاعات با روسها دستگیر بکنه. پس از بازجویی و محاکمه مقربی محکوم به اعدام شد و در دی ماه 56 حکم اعدام درباره ش صادر شد.
ساواک به یکی از موفقیت های بزرگ ضداطلاعات دست یافته بود و حالا بین سرویسهای جاسوسی کشورهای غربی می تونست سری بالا بگیره. این موفقیت ساواک رو تشویق کرد تا بخواد کل عملیات رو از ابتدا تا انتها به صورت یه فیلم سینمایی دربیاره. این فیلم هم میتونست ابهت و قدرت ساواک رو به مردم نشون بده و هم سابقه ی خشن اون رو از ذهن مردم پاک بکنه. درضمن اخطاری بود برای کسانی که هنوز به صورت مخفیانه با روسها یا دیگر عوامل خارجی رابطه داشتند.
ساخت فیلم دام نامرئی به کارگردان گمنامی به نام فریبرز صالح سپرده شد و صالح با ساخت یک فیلم سه ساعته نشون داد که تیمهای تعقیب و مراقبت ساواک چه جوری کار می کنن، گزارشها چه جوری جمع آوری و بررسی می شن و در نهایت مقربی چه جوری دستگیر میشه. توصیه می کنم به جای دیدن فیلمها و سریال های تخیلی مثل گاندوی یک و دو و سه (که بر اساس رویا و خیال بافی های یه عده ساخته شدن) بشینید و یه بار فیلم دام نامرئی رو ببینید. این فیلم مدتها مفقود بود و نسبتا همین اواخر بود که یه خدا خیرش بده ای اون رو توی آرشیوها پیدا کرد و توی اینترنت بارگذاری کرد.
ببینید و عبرت بگیرید.
پی نوشت: بعد از انقلاب روسها خیلی دوس داشتن تا بدونن ساواک چه طوری از جریان جاسوسی مقربی سردرآوردن. این قضیه خودش باعث کلی دردسر شد که مطالعه ی اون رو هم توصیه می کنم.
یه بحثی که علاقمندان تاریخ باید اون رو همیشه موقع مطالعه لحاظ کنند این هست که به چی میگیم تاریخ؟ یعنی از کدوم دوره ی زندگی نسل بشر تا به امروز تاریخی محسوب میشه. حتما خوندید یا شنیدید که میگن فلانی مثل آمدمهای ماقبل تاریخه یا فلان موضوع مال ماقبل تاریخه..... ماقبل تاریخ چیه و فرق ش با تاریخ چیه؟
به صورت خلاصه زمانی که بشر تونست بنویسه و کتابت بکنه رو یه نقطه ی عطف در زندگی اون می دونیم و زمان رو بر اساس این مبدأ به دو قسمت تقسیم می کنیم: یعنی قبل از اینکه خط اختراع بشه رو ماقبل تاریخ می دونیم و بعدش رو تاریخ.
با این حساب چند تا مسئله رو باید مد نظر قرار داد: