جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

آیا خورشید هر روز صبح طلوع می کند؟

یک بحث فلسفی درباره شهود و اینکه چقدر می توان به آن اعتماد کرد. پادکست زیر را گوش کنید.

خرده تذکراتی درباره ی تاریخ- قسمت اول؛ فلسفه تاریخ

سراغ هر علمی که بروید به ناچار به یه سری سوالات شما جواب میده و یه سری رو هم جواب نمیده. زیست شناسی وظیفه ش جواب دادن به سوالاتی است درباره ی حیات، انواع موجودات زنده و .... ریاضی به سوالات شما درباره ی اعداد جواب میده.. . هندسه اشکال مختلف رو بررسی می کنه .... جغرافیا بهتون میگه دنبال چی رو باید کجا بگردید .... تاریخ هم درباره ی کسانی بحث می کنه که دیگه در میان ما نیستند و اینکه احیانا چه کارهایی کردن و چه کارهایی نکردن و کجا ها رفتن و کجاها نرفتن.

اما یه سری سوال هست که اگر در درون یه علمی مطرح بشه اون علم دیگه نمیتونه بهش جواب بده حتی اگر ظاهرا مربوط به اون علم باشه. از ریاضی دان اگه بپرسید که این اعدادی که داره بررسی می کنه در جهان واقعی هستند یا نه نمیتونه جواب بده... ما یه گوسفند و دو گوسفند داریم ولی یک و دو نداریم... بدتر از اون منفی یه گوسفند ومنفی دو گوسفند نداریم...این یه علم بالاتر هست که باید به این جور سوالات جواب بده که در اینجا بهش میگیم فلسفه ی ریاضی. فلسفه ی ریاضی هست که باید تعیین کنه اعداد چی هستند و آیا واقعی هستند و یا اینکه فقط یه سری قرار داد هستند که بشر اونها رو برای راحتی کار خودش درست کرده (مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی  گوشه خیابون). این که آیا  واقعا الکترون و نوترون وجود دارند یا خیر رو فیزیک جواب نمیده بلکه فلسفه ی فیزیک باید جواب بده که در دنیای واقعی الکترون و نوترون و جود دارند و یا اینها فقط چیزهایی هست که ما فرض می کنیم تا بتونیم تئوری ها مون رو توسعه بدیم.

همین مسئله درباره ی تاریخ هم هست. خیلی سوالات هست که به ظاهر تاریخی هست ولی وظیفه ی تاریخ نیست که اون سوالات رو جواب بده بلکه یه علمی هست به اسم فلسفه ی تاریخ که پاسخگو به این سوالات هست. مثلا اینکه در عالم واقع ما میتونیم یه واقعه ی تاریخی رو دوباره بازسازی کنیم یا نه به ظاهر به تاریخ مربوط هست ولی وظیفه تاریخ نیست که این سوال رو پاسخ بده بلکه وظیفه ی فلسفه ی تاریخ هست. این که حدود و ثغور تاریخ چی هست و ما به چی میگیم تاریخ و به چی نمیگیم تاریخ؟ این که روش درست تحلیل وقایع تاریخی چی هست و آیا اصلا چیزی به نام تحلیل درست درباره تاریخ مصداق داره یا خیر؟ و .. . خیلی سوالات دیگه هست که عهده دار جواب دادن به اونها فلسفه تاریخ هست.

من در این سلسله پستهایی که قراره بذارم سعی می کنم هر بار به مسئله ی مربوط به تاریخ رو تشریح کنم. فقط قبلش میگم که من رشته م فلسفه تاریخ نیست و بنابراین ممکنه بعضی جاها بزنم به خاکی.

خلاصه گفته باشم

ضرورت فلسفه؟ اوه مای گاش


پرونده:محمد تقی مصباح یزدی-98-1.jpg - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مسابقه ی دیروز پریروز ما در حقیقت برگرفته از  گل به خودی مرحوم محمد تقی مصباح یزدی (که تازگی ها به مقام قدیسی هم رسیده) توی کتاب آموزش فلسفه ش بود. ایشون برای اثبات ضرورت فلسفه می فرمایند مقدسات یه میلیارد و خرده ای آدم رو زیر سوال میبرند:

جهان بینی دینی در صورتی کارساز خواهد بود که ما دین حق را شناخته باشیم ولی این شناخت، متوقف بر شناختن پیامبر و فرستنده او یعنی خدای متعال است و روشن است که به استناد محتوای وحی نمی توان فرستنده و گیرنده آن را اثبات کرد و مثلا نمی توان گفت چون قرآن می گوید خدا هست، پس وجود او اثبات می شود.(آموزش فلسفه جلد اول درس دهم)


توجه بفرمایید... می گویند که به استناد محتوای وحی نمی توان فرستنده آن (یعنی خدا) و گیرنده آن( یعنی حضرت رسول(ص)) را اثبات کرد.... و خوب نتیجه هم این میشه که اصلا قرآن راهی برای اثبات خدا نداره و وقتی قرآن توانایی اثبات خدا رو نداره اصلا چه نیازی بهش هست؟ پس فرق قرآن با مثلا نوشته های من توی این وبلاگ چیه؟

با استدلال ایشان هر مسلمانی اول باید یک دوره فلسفه بخواند و  تازه بعدش برود سراغ  قرآن و خوب با  این حساب حتما به این نتیجه خواهیم رسید که دین چند صد میلیون مسلمان ناقص استچون مسلما نتوانسته اند کلاسهای درس فلسفه ایشان را درک  کنند.

من هر چه که فکر می کنم نمی فهمم این بزرگواران چه دشمنی با قرآن دارند و چرا  ... 

گل به خودی یا دشمنی با قرآن؟


اول کلیپ کوتاه زیر از فتح الله گولن رو ببینید


چرا به ایرانی ها میگه رافضی؟ رافضی یعنی کسی که از دین خارج شده.... واقعا ایرانی ها از دین خارج شدن؟ خیلی از ما مردم عادی خودمون رو دست کم مسلمون میدونیم اگر که مومن ندونیم.... منظور گولن از رافضی ما هستیم؟
بعیده که منظور گولن از ایرانیهای رافضی عامه مردم ایران باشن... عامه مردم در همه جای دنیا دین دار هستن ولی خیلی توی دین شون بحث و فحص نمی کنن... یعنی به قول ما دین دار شناسنامه ای هستن...
اما بحث علمای امامیه (یعنی اونها که در جامعه ما بهشون میگیم روحانی) و نهاد روحانیت شیعی شاید فرق داشته باشه با ما مردم عادی.... یعنی کمترین انتظاری که از اونها هست اینه که اصول و مبانی دین رو با دقت و عمیق مطالعه کرده باشند...
اگه اندکی وقت بذارید و حوصله کنید و مطالعه به حقیقت غیرباوری می رسید که باعث میشه تمام پشماتون فر بخوره.... قسمتی عمده ای از روحانیون معروف شیعه قرآن رو قبول ندارند یا دست کم اون رو مثل اهل سنت قبول ندارند. به عنوان مثال نگاه کنید به نوشته ی شیخ مفید:

 بدون شک قران کلام خداوند متعال است و کلام بشر نیست و این قرآن اکثر کلام خدا است و باقیمانده آن نزد نگهدارنده شریعت گذاشته است برای احکامی که چیزی از آنها وضع نشده است. المسائل السرویه ص78-79

یعنی چی اون وقت؟ خلاصه ش اینه که این کتابی که در دست ماست فقط نصف قرآنه... بقیه ش دست امام دوازدهم (عج) هستش و بعدا قراره به دست مردم برسه.

یا ابوالحسن عاملی میگه:

بدان که بر حسب اخبار متواتر و غیرمتواتر حقیقتی که نمی توان آن را پوشاند این است که این قرآنی که در دست ماست بعد از پیامبر(ص) تغییراتی در آن ایجادشد و کسانی که آن را جمع کرده بودند کلمات و آیات زیادی را از آن انداختند و قرآن محفوظی که طبق آنچه که خداوند متعال نازل کرده است قرآنی است که علی (ع) جمع آوری کرده و آن را نگه داشت تا به پسرش حسن رسید و بدین ترتیب تا به مهدی قائم رسیده و امروز نزد اوست مرآه الانوار و مشکاه الاسرارص 36

که تقریبا همون فرمایشات شیخ مفید رو بسط داده.

آیت الله سید کمال حیدری هم با سند و مدرک نشون میده که علامه مجلسی هم همین عقیده رو داشته و تعجب میکنه  که چرا علمای امامیه در اعتراض به ادعای تحریف قرآن اعلامیه ای نمیدن



خلاصه اینکه ظاهرا بعضی از این بزرگواران یه دشمنی نهانی با قرآن دارند که اون رو به صورت زیرپوستی بیان می کنن و خوب اهل سنت هم واکنش نشون می دن که بعضی وقتها واکنش شون مثل بالا ملایم و بعضی وقتها مدل داعش و طالبانه....

خلاصه این که تا این بزرگواران یه پارادایم شیفت نسبت به مسائل بنیادین تشیع نداشته باشند ما باید منتظر ظهور گاه و بی گاه فرقه های شیعه کُشی مانند وهابیها و داعشی ها و طالبان ها در منطقه باشیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

رضا کیانی

کلمات قصار

متألهان مسیحی معتقد بودند که خدا هر عضوی از پیکر انسان را برای کار معنی آفرید.... اما از منظر تکامل، اندام های بدن برای هدف معینی به وجود نیامده اند و روشهای به کارگیری این اندامها دائما در تغییر است. حتی یک اندام هم در بدن انسسان نیست که فقط همان کاری را انجام دهد که نمونه های اولیه ی آن، صدها میلیون سال پیش، انجام می دادند.

یوآل نوح هراری لعنة الله علیه