جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

سال گاو و منطق بچه حزب اللهی

فائزه رفسنجانی (درست یا غلط) گفته که حاضره با حضرت آقا مناظره کنه درباره وضعیت فعلی کشور و اصلاحات مورد نیازش.... بچه حزب اللهی دیروز که زنجیر موتور دستش می گرفت و قمه یاد گرفته گوشی موبایل بگیره دستش و دوربین فیلم برداری... برداشته خواهر بزرگوارش رو جلوی دوربین گذاشته و خواهر زاده ش برمیگرده به خواهره می گیه : ببین مامان فائزه چی گفته! نمی خوای جوابش رو بدی؟ خواهره هم برمیگرده میگه: کار دارم مادر! خودت از اونجا جوابشو بده!

اینم فیلمش ببینید تا ادامه داستان رو تعریف کنم




فائزه هم( که می دونه این حرفها از کوجا آب میخوره) به دختره گفته: حالا که دوس داری بیا بشینیم با تو مناظره کنم!

کار که به اینجا میکشه منطق بچه حزب اللهی کم میاره.... الان دیگه اول انقلاب نیس که تمام اشتباهات و کم کاری ها رو بندازن گردن ساواکی ها و نهضت آزادی و صدام و ..... 30 ساله جنگ تموم شده و در تمامی شاخص های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی توی این 30 سال دنده عقب رفتیم.... مناظره کنیم که از چی دفاع کنیم؟ به دختر خواهرشون یاد دادن که از زیر مناظره در بره. این رو هم نگاه کنید تا برسیم به بقیه داستان:




(ماشالله چقدر ناز داره این دختر، موش بخوردش)

این منطقی که دیدید تقریبا منطق تمام طرفداران نظامه... یعنی وقتی پای بحث جدی میرسه به هر طریق که شده ازش شونه خالی می کنند.

داستان مناظره ی این نازگل 14 ساله با اون عفریته ی ماچین 58 ساله من رو یاد یه مجلس مهمونی اندخت.

یه روزی یه جایی دعوت بودیم که یکی از مهمون ها ادعا کرد ایران قدرت اول منطقه است. من هم به شوخی گفتم روی چه حسابی قدرت اول منطقه است؟ طرف که بحث رو جدی گرفته بود کلی نمودار و چارت و شکلک کشید و آقای گودرزی رو به خانم شقایق پیوند داد که بیا ببین! خوب به این دلیل و این دلیل و اون دلیل... بهش گفتم بابا جان! من دو سه تا سوال ساده می کنم. این نمودارها ممودار توی کله م نمیره... تو اگه می گی ایران قدرت اول منطقه هست خوب این قدرت رو ما داریم کجا اعمال می کنیم؟ ازش چه استفاده ای می کنیم؟ باهاش به کدوم اهدافمون رسیدیم؟ من چن تا سوال ساده دارم.... بیا این ها رو جواب بده تا ببینم ایران قدرت اول منطقه هس یا نیس، مثلا فرض کنیم یه درگیری بین دو تا کشور در منطقه هست که ممکنه امنیت ایران رو به خطر بندازه، آیا ایران به عنوان قدرت اول منطقه میتونه گوش اون کشورها رو بگیره و مجبورشون کنه آتش بس کنن و بشین پای میز مذاکره(این بحث مال قبل از جنگ آذربایجان و ارمنستان بود، جنگ اخیر نشون داد که ایران فقط یه تماشاچیه بین بازی قدرتهای بزرگتر منطقه)؟

بقیه ی سوالاتم اینها بودن:

1- آیا ایران یک قدرت منطقه ای است؟ بر اساس کدوم مولفه؟ لطفا فاکتورهای کمی ارائه کنید... منظورم عدد و رقم هست

2- آیا رهبران سیاسی یا نظامی ایران می تونند بدون واهمه از دستگیر شدن توسط اینترپل یا کشته شدن توسط  پهپادهای متخاصم به تمامی کشورهای دوست و نزدیک در منطقه مسافرت بکنند؟

3- اگر فرضا یه کشور متخاصم بخوادش با  پهپاد یه رهبر نظامی یا سیاسی ایران رو ترور بکنه ایران می تونه جلوگیری بکنه؟

4- ایران می تونه اگر ائتلافی بر خلاف مصالح ملی  و منطقه ایش شکل بگیره اون رو به هم بزنه یا دست کم چار انفعال بکنه؟

5- آیا ایران توانایی این رو داره  که بین کشورهای درگیر در منطقه میانجیگری بکنه  و اونها رو  به پای میز مذاکره بکشونه؟

6- آیا ایران توی 40 سال اخیر یه کنفرانس صلح راه انداخته که هدف ش آشتی دادن طرفهای درگیر در کشورهایی باشه که در اونها جنگ داخلی یا درگیری بین گروه های سیاسی وجود داشته؟

7- آیا ایران تونسته یه ائتلاف منطقه ای بوجود بیاره و رهبری مطلق اون رو به دست بگیره؟

8- ایا ایران در منطقه سلطه اقتصادی داره؟

9 آیا ایران اگر بخواد ایدئولوژی خودش رو در کشورهای منطقه تبلیغ بکنه بهش فرصت داده می شه؟

10- آیا ایران در منطقه سلطه فرهنگی داره؟ ما تونستیم فرهنگون رو به دیگر کشورهای منطقه صادر بکنیم؟

11- اگر شریان های اقتصادی ایران بسته بشه ما قدرت اون رو داریم که کشوری رو که شریانهای اقتصادی ما رو بسته باهاش مقابله به مثل بکنیم؟

12- آیا ایران قدرت اون رو داره که هم آغازگر و هم  پایان دهنده ی یک جنگ واقعی (توتال وار) بشه؟ منظورم البته نه جنگهای نیابتیه


آخر سر اون مهمون عزیز برداشت گفت: می دونی چیه؟ من اگه بیام و جواب سوالات تو رو بدم اون وقت دارم توی زمین بازی می کنم و من هیچ وقت این کارو نمی کنم.

الان که دعوای این نی نی کوچولو و اون مادر فولاد زره رو توی نت دیدم یاد اون گفتگو و اون مهمونی و اون منطق افتادم... خلاصه که دمتون م گرم.وووووو


خرده تذکراتی درباره ی تاریخ- قسمت اول؛ فلسفه تاریخ

سراغ هر علمی که بروید به ناچار به یه سری سوالات شما جواب میده و یه سری رو هم جواب نمیده. زیست شناسی وظیفه ش جواب دادن به سوالاتی است درباره ی حیات، انواع موجودات زنده و .... ریاضی به سوالات شما درباره ی اعداد جواب میده.. . هندسه اشکال مختلف رو بررسی می کنه .... جغرافیا بهتون میگه دنبال چی رو باید کجا بگردید .... تاریخ هم درباره ی کسانی بحث می کنه که دیگه در میان ما نیستند و اینکه احیانا چه کارهایی کردن و چه کارهایی نکردن و کجا ها رفتن و کجاها نرفتن.

اما یه سری سوال هست که اگر در درون یه علمی مطرح بشه اون علم دیگه نمیتونه بهش جواب بده حتی اگر ظاهرا مربوط به اون علم باشه. از ریاضی دان اگه بپرسید که این اعدادی که داره بررسی می کنه در جهان واقعی هستند یا نه نمیتونه جواب بده... ما یه گوسفند و دو گوسفند داریم ولی یک و دو نداریم... بدتر از اون منفی یه گوسفند ومنفی دو گوسفند نداریم...این یه علم بالاتر هست که باید به این جور سوالات جواب بده که در اینجا بهش میگیم فلسفه ی ریاضی. فلسفه ی ریاضی هست که باید تعیین کنه اعداد چی هستند و آیا واقعی هستند و یا اینکه فقط یه سری قرار داد هستند که بشر اونها رو برای راحتی کار خودش درست کرده (مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی  گوشه خیابون). این که آیا  واقعا الکترون و نوترون وجود دارند یا خیر رو فیزیک جواب نمیده بلکه فلسفه ی فیزیک باید جواب بده که در دنیای واقعی الکترون و نوترون و جود دارند و یا اینها فقط چیزهایی هست که ما فرض می کنیم تا بتونیم تئوری ها مون رو توسعه بدیم.

همین مسئله درباره ی تاریخ هم هست. خیلی سوالات هست که به ظاهر تاریخی هست ولی وظیفه ی تاریخ نیست که اون سوالات رو جواب بده بلکه یه علمی هست به اسم فلسفه ی تاریخ که پاسخگو به این سوالات هست. مثلا اینکه در عالم واقع ما میتونیم یه واقعه ی تاریخی رو دوباره بازسازی کنیم یا نه به ظاهر به تاریخ مربوط هست ولی وظیفه تاریخ نیست که این سوال رو پاسخ بده بلکه وظیفه ی فلسفه ی تاریخ هست. این که حدود و ثغور تاریخ چی هست و ما به چی میگیم تاریخ و به چی نمیگیم تاریخ؟ این که روش درست تحلیل وقایع تاریخی چی هست و آیا اصلا چیزی به نام تحلیل درست درباره تاریخ مصداق داره یا خیر؟ و .. . خیلی سوالات دیگه هست که عهده دار جواب دادن به اونها فلسفه تاریخ هست.

من در این سلسله پستهایی که قراره بذارم سعی می کنم هر بار به مسئله ی مربوط به تاریخ رو تشریح کنم. فقط قبلش میگم که من رشته م فلسفه تاریخ نیست و بنابراین ممکنه بعضی جاها بزنم به خاکی.

خلاصه گفته باشم

دروغ سیزده؛ قسمت سوم

از جمله دروغ هایی که به کرات به خورد ملت داده شده یکی ش هم این هست که در طی عملیات مروارید (7 آذر 59) چنان ستون فقرات نیروی دریایی عراق رو شکستیم که تا آخر جنگ نتونست کمرش رو صاف کنه. خوب واقعا سوال اینه که اگر کمرش شکست پس عمه ی من بود که دو سال بعد سکوی نفتی نوروز رو به موشک بست؟ برای اینکه قضیه مستند بشه یکی از کتابهایی رو که وزارت نفت منتشر کرده و اختصاص به مصاحبه با پرسنل نفت در طی جنگ با عراق داره شاهد میارم. این کتاب اسمش آن روزها هست و آقای علایی روایت می کنه که در روز 12 اردیبهشت 1362 چه طوری 4 فروند ناوچه ی عراقی به سکوی نوروز حمله کردن. توجه کنید که سکوی نوروز در وسط آبهای ساحلی ایران قرار داره.(نقشه ی پایین)

https://s16.picofile.com/file/8424545192/20210116_110746.jpg


https://s17.picofile.com/file/8424545226/20201217_072656.jpg


https://s18.picofile.com/file/8431223600/011.jpghttps://s18.picofile.com/file/8431223600/011.jpg





فیلم نبرد سواستوپل

تمبر روسی یادگار لودمیلا پاولیچنکو

فیلم جنگی اگه دوس داشته باشید فیلم نبرد سواستاپول رو توصیه می کنم ببینید. البته این فیلم درباره نبرد سواستاپول و محاصره ی اون به دست ورماخت نیست بلکه در گیر و دار نبرد زندگی یکی از تک تیراندازهای زن ارتش سرخ رو روایت می کنه. ارتش سرخ در طی جنگ جهانی دوم در حدود 800 هزار زن رو در واحدهای رزمی خودش (نه در آشپزخونه و بیمارستان و ...) به کار گرفت. قسمت عمده ای از اونها توی نیروی هوایی خلبان شکاری بودن و تعداد زیادی شون هم تک تیراندازهای نیروی زمینی. جالبه که بدونید ما در طی جنگ با عراق هیچ وقت نتونستیم جمع رزمنده های سپاه و ارتش رو به 500 هزار نفر برسونیم و اگر هم میرسوندیم اصولا تدارکات کافی براشون نداشتیم.

موزیک ویدئوی زیر رو با هم ببینید که موزیک متن فیلم هست به علاوه ی صحنه هایی از اون.

بعد از موزیک ویدئو هم می تونید فیلم اصلی رو ببینید با زیرنویس فارسی.