جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

خرده تذکراتی درباره ی تاریخ- قسمت دوم؛ ماقبل تاریخ

یه بحثی که علاقمندان تاریخ باید اون رو همیشه موقع مطالعه لحاظ کنند این هست که به چی میگیم تاریخ؟ یعنی از کدوم دوره ی زندگی نسل بشر تا به امروز تاریخی محسوب میشه. حتما خوندید یا شنیدید که میگن فلانی مثل آمدمهای ماقبل تاریخه یا فلان موضوع مال ماقبل تاریخه..... ماقبل تاریخ چیه و فرق ش با تاریخ چیه؟

به صورت خلاصه زمانی که بشر تونست بنویسه و کتابت بکنه رو یه نقطه ی عطف در زندگی اون می دونیم و زمان رو بر اساس این مبدأ به دو قسمت تقسیم می کنیم: یعنی قبل از اینکه خط اختراع بشه رو ماقبل تاریخ می دونیم و بعدش رو تاریخ.

با این حساب چند تا مسئله رو باید مد نظر قرار داد:

  1. بر اساس این تقسیم بندی، تاریخی بودن یا نبودن وابسته میشه به جغرافیا. یعنی چی؟ یعنی اینکه بعضی تمدنها زودتر خط و کتابت داشتن (مثل چین و مصر) و بعضیها دیرتر (مثل اروپا) در نتیجه ممکنه 3000 سال پیش برای مصری ها یه دوره ی تاریخی باشه ولی برای رومی ها دوره ی تاریخی نبوده. این مسئله حتی تا قرون جدید هم بوده یعنی تمدنهایی مثل اینکها و آزتکها خط به اون صورت که ما میشناسیم نداشتند با اینکه  این تمدنها در حدود 500 سال قبل منقرض شدند و قبل از انقراض هم در اوج شکوه بودن.
  2. وقتی یه تاریخ دان/ تاریخ نویس مسئله رو متعلق به ماقبل تاریخ میدونه خود به خود از خودش در باره ی اون دوره سلب مسئولیت می کنه. یعنی نمی تونه بر اساس روشهای تاریخی درباره ی اون دوره اظهار نظر بکنه چون که ماقبل تاریخ محدوده ی ممنوعه ی کار مورخ هست. اگر هم یه مورخ بخواد درباره ی دوران ماقبل تاریخ چیزی بگه باید از علوم زیر کمک بگیره: انسان شناسی، باستان شناسی، باستان اخترشناسی، زبان شناسی تطبیقی، زیست شناسی، زمین شناسی، ژنتیک ملکولی، دیرینه شناسی و گرده شناسی. خلاصه اینکه مورخ درباره ی ماقبل تاریخ در عمل لال هست.
  3. درباره ی محدوده ی تاریخ هم تاریخ دان دستش خیلی باز نیست. یعنی علاوه بر علوم بالا که میتونه به یه مورخ کمک بکنه خود تاریخ زمانی می تونه وارد عمل بشه که اسناد و مدارک کافی تاریخی در دست مورخ باشه. درباره ی اینکه اسناد تاریخی چی هستن و چی نیستن بعدا صحبت می کنیم.

خرده تذکراتی درباره ی تاریخ- قسمت اول؛ فلسفه تاریخ

سراغ هر علمی که بروید به ناچار به یه سری سوالات شما جواب میده و یه سری رو هم جواب نمیده. زیست شناسی وظیفه ش جواب دادن به سوالاتی است درباره ی حیات، انواع موجودات زنده و .... ریاضی به سوالات شما درباره ی اعداد جواب میده.. . هندسه اشکال مختلف رو بررسی می کنه .... جغرافیا بهتون میگه دنبال چی رو باید کجا بگردید .... تاریخ هم درباره ی کسانی بحث می کنه که دیگه در میان ما نیستند و اینکه احیانا چه کارهایی کردن و چه کارهایی نکردن و کجا ها رفتن و کجاها نرفتن.

اما یه سری سوال هست که اگر در درون یه علمی مطرح بشه اون علم دیگه نمیتونه بهش جواب بده حتی اگر ظاهرا مربوط به اون علم باشه. از ریاضی دان اگه بپرسید که این اعدادی که داره بررسی می کنه در جهان واقعی هستند یا نه نمیتونه جواب بده... ما یه گوسفند و دو گوسفند داریم ولی یک و دو نداریم... بدتر از اون منفی یه گوسفند ومنفی دو گوسفند نداریم...این یه علم بالاتر هست که باید به این جور سوالات جواب بده که در اینجا بهش میگیم فلسفه ی ریاضی. فلسفه ی ریاضی هست که باید تعیین کنه اعداد چی هستند و آیا واقعی هستند و یا اینکه فقط یه سری قرار داد هستند که بشر اونها رو برای راحتی کار خودش درست کرده (مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی  گوشه خیابون). این که آیا  واقعا الکترون و نوترون وجود دارند یا خیر رو فیزیک جواب نمیده بلکه فلسفه ی فیزیک باید جواب بده که در دنیای واقعی الکترون و نوترون و جود دارند و یا اینها فقط چیزهایی هست که ما فرض می کنیم تا بتونیم تئوری ها مون رو توسعه بدیم.

همین مسئله درباره ی تاریخ هم هست. خیلی سوالات هست که به ظاهر تاریخی هست ولی وظیفه ی تاریخ نیست که اون سوالات رو جواب بده بلکه یه علمی هست به اسم فلسفه ی تاریخ که پاسخگو به این سوالات هست. مثلا اینکه در عالم واقع ما میتونیم یه واقعه ی تاریخی رو دوباره بازسازی کنیم یا نه به ظاهر به تاریخ مربوط هست ولی وظیفه تاریخ نیست که این سوال رو پاسخ بده بلکه وظیفه ی فلسفه ی تاریخ هست. این که حدود و ثغور تاریخ چی هست و ما به چی میگیم تاریخ و به چی نمیگیم تاریخ؟ این که روش درست تحلیل وقایع تاریخی چی هست و آیا اصلا چیزی به نام تحلیل درست درباره تاریخ مصداق داره یا خیر؟ و .. . خیلی سوالات دیگه هست که عهده دار جواب دادن به اونها فلسفه تاریخ هست.

من در این سلسله پستهایی که قراره بذارم سعی می کنم هر بار به مسئله ی مربوط به تاریخ رو تشریح کنم. فقط قبلش میگم که من رشته م فلسفه تاریخ نیست و بنابراین ممکنه بعضی جاها بزنم به خاکی.

خلاصه گفته باشم