در روز 23 تیر سال 1361 ایران حمله بزرگی را به سمت بصره آغاز کرد و برای اولین بار از مرزهای بین المللی عبور کرد. 50 روز قبل ایرانی ها توانسته بودند در عملیات الی بیت المقدس خرمشهر را آزاد کنند. عراق نیروهای رزمی خود را به بهانه حمله اسرائیل به لبنان در بیشتر مناطق ایران عقب کشید و به پشت خطوط مرزی بازگشت. حال نوبت مسئولین نظامی و سیاسی ایران بود که در ادامه جنگ چه تصمیمی بگیرند، ماندن بر سر مرزهای بین المللی و ورود به خاک عراق؟ تصمیم بر سر اینکه کدام گزینه باید انتخاب بشود به امام خمینی سپرده شد و در نهایت دو جلسه شورای عالی دفاع در حضور معظم له برقرار شد تا طرفین ماجرا بتوانند استدلال های خود را بیان کنند. بنا بر بیشتر مصاحبه های برجای مانده درباره این جلسات ایشان در ابتدا با ورود به خاک عراق مخالف بوده اند. بعدتر سیداحمد خمینی در مصاحبه ای عنوان کرد که آقای خمینی حتی با ادامه جنگ نیز مخالف بوده است. در انتهای جلسه دوم امام خمینی با شنیدن استدلالهای مرحوم ظهیر نژاد و محسن رضایی تصمیم گرفتند که ایران عملیات تهاجمی خود را در جنوب ادامه بدهد.
امروز (24ام فروردین1403) که 43 سال از آن روز می گذرد معلوم نیست که در طی آن مذاکرات چه نکاتی مطرح شد و چه کسانی موافق پایان جنگ بودند و چه کسانی اصرار داشتند که ایران باید وارد خاک عراق بشود؟ اما نکته جالب تر این است که صورت جلسه مذاکرات این دو جلسه همزمان با برگزارکردن آنها مکتوب نشد و تنها به ضبط جلسات بر روی نوار کاست اکتفا شد. نوارکاستهایی که اکنون معلوم نیست که کجا و در دستان چه کسانی هستند و در آینده بر علیه چه کسانی ممکن است به کار بروند.
محمدحسن محققی در طی چند مصاحبه که برای نوشتن کتاب اسرار مکتوم با مسئولان نظامی و سیاسی که در آن زمان سمتی داشتند می کند از زبان مسئولان گوناگون قضیه گم شدن این نوارهای را می شنود.
مصاحبه آقای هاشمی رفسنجانی:
هاشمی رفسنجانی در مصاحبه دیگری می گوید:
با پیشنهاد امام(ره) راهحلی انتخاب شد و دیگران هم قبول کردند و آن این بود که اگر میخواهید وارد خاک عراق شوید و ضرورت دارد وارد شویم در جایی وارد شویم که مردم نباشند یا خیلی کم باشند. شما چنین جایی را پیدا کنید و وارد خاک عراق شوید تا هم قدرتتان را نشان بدهید و هم خاطر دشمن راحت نشود. این استراتژیای شد که امام(ره) به ما دادند. متاسفانه بعدا ما نتوانستیم این نوار را پیدا کنیم یا دفتر امام(ره) این نوار را نداد، چون ما دبیرخانهای داشتیم که مذاکراتمان را ضبط میکرد.
مصاحبه با غلامعلی رشید( در همان کتاب اسرار مکتوم):