جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

خرده تذکراتی درباره ی تاریخ- قسمت اول؛ فلسفه تاریخ

سراغ هر علمی که بروید به ناچار به یه سری سوالات شما جواب میده و یه سری رو هم جواب نمیده. زیست شناسی وظیفه ش جواب دادن به سوالاتی است درباره ی حیات، انواع موجودات زنده و .... ریاضی به سوالات شما درباره ی اعداد جواب میده.. . هندسه اشکال مختلف رو بررسی می کنه .... جغرافیا بهتون میگه دنبال چی رو باید کجا بگردید .... تاریخ هم درباره ی کسانی بحث می کنه که دیگه در میان ما نیستند و اینکه احیانا چه کارهایی کردن و چه کارهایی نکردن و کجا ها رفتن و کجاها نرفتن.

اما یه سری سوال هست که اگر در درون یه علمی مطرح بشه اون علم دیگه نمیتونه بهش جواب بده حتی اگر ظاهرا مربوط به اون علم باشه. از ریاضی دان اگه بپرسید که این اعدادی که داره بررسی می کنه در جهان واقعی هستند یا نه نمیتونه جواب بده... ما یه گوسفند و دو گوسفند داریم ولی یک و دو نداریم... بدتر از اون منفی یه گوسفند ومنفی دو گوسفند نداریم...این یه علم بالاتر هست که باید به این جور سوالات جواب بده که در اینجا بهش میگیم فلسفه ی ریاضی. فلسفه ی ریاضی هست که باید تعیین کنه اعداد چی هستند و آیا واقعی هستند و یا اینکه فقط یه سری قرار داد هستند که بشر اونها رو برای راحتی کار خودش درست کرده (مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی  گوشه خیابون). این که آیا  واقعا الکترون و نوترون وجود دارند یا خیر رو فیزیک جواب نمیده بلکه فلسفه ی فیزیک باید جواب بده که در دنیای واقعی الکترون و نوترون و جود دارند و یا اینها فقط چیزهایی هست که ما فرض می کنیم تا بتونیم تئوری ها مون رو توسعه بدیم.

همین مسئله درباره ی تاریخ هم هست. خیلی سوالات هست که به ظاهر تاریخی هست ولی وظیفه ی تاریخ نیست که اون سوالات رو جواب بده بلکه یه علمی هست به اسم فلسفه ی تاریخ که پاسخگو به این سوالات هست. مثلا اینکه در عالم واقع ما میتونیم یه واقعه ی تاریخی رو دوباره بازسازی کنیم یا نه به ظاهر به تاریخ مربوط هست ولی وظیفه تاریخ نیست که این سوال رو پاسخ بده بلکه وظیفه ی فلسفه ی تاریخ هست. این که حدود و ثغور تاریخ چی هست و ما به چی میگیم تاریخ و به چی نمیگیم تاریخ؟ این که روش درست تحلیل وقایع تاریخی چی هست و آیا اصلا چیزی به نام تحلیل درست درباره تاریخ مصداق داره یا خیر؟ و .. . خیلی سوالات دیگه هست که عهده دار جواب دادن به اونها فلسفه تاریخ هست.

من در این سلسله پستهایی که قراره بذارم سعی می کنم هر بار به مسئله ی مربوط به تاریخ رو تشریح کنم. فقط قبلش میگم که من رشته م فلسفه تاریخ نیست و بنابراین ممکنه بعضی جاها بزنم به خاکی.

خلاصه گفته باشم

تاریخچه ی نیروی دریایی عثمانی؛ قسمت چهارم

قسمت اول

قسمت دوم

قسمت سوم

افول (1827–1908)

قرن نوزدهم ، علیرغم بهبود گاه به گاه ، شاهد افول بیشتر نیروی دریایی عثمانی بود. پس از شکست در برابر ناوگان مشترک انگلیس-فرانسه-روسیه در جنگ ناوارینو در سال 1827 ، سلطان محمود دوم توسعه ی نیروی دریایی مدرن عثمانی را در اولویت قرار داد. اولین کشتی های بخار نیروی دریایی عثمانی در سال 1828 خریداری شد. در سال 1829 بزرگترین کشتی جنگی جهان برای سالهای طولانی ، کشتی محمودیه با 1،280 ملوان ساخته شد. در دهه ی 1830 ، حدود 2.500 ملوان مسیحی (عمدتا ارمنی و یونانی) در نیروی دریایی عثمانی جذب شدند. این باعث واکنش منفی جوامع مسیحی شد. بسیاری از یونانیان از رودس و خیوس به جزایر کوچکتر همسایه گریختند. در سال 1847 ملوانان مسیحی تقاضای حضور کشیش و نمازخانه در کشتی های جنگی کردند که به دلایل شرعی رد شد. وزیر دریاداری و وزیر اعظم موافق مطالبات مسیحیان بودند ، اما مفتی اعظم آن را مممنوع اعلام کرد.

در سال 1875 ، در زمان سلطان عبدالعزیز ، نیروی دریایی عثمانی 21 نبردناو و 173 نوع کشتی جنگی دیگر داشت و پس از نیروی دریایی انگلیس و فرانسه سومین نیروی دریایی جهان بود. اما گسترش نیروی دریایی برای بودجه ی زیر فشار عثمانی بسیار سنگین بود. عبدالحمید دوم آگاه بود که امپراتوری برای محافظت از تهدیدهای رو به رشد روسیه به نیروی دریایی نیاز دارد. با این وجود، بحران اقتصادی عثمانی در سال 1875 و بار مالی اضافی جنگ فاجعه بار روسیه و ترکیه (1878-1877) امپراتوری عثمانی را از منابع مالی برای نگهداری و نوسازی ناوگان بزرگ محروم کرد. نیمه ی دوم قرن نوزدهم دوره موفقیت در زمینه مهندسی دریایی بود. کشتی های نیروی دریایی عثمانی به سرعت در حال منسوخ شدن بودند و لازم بود تا در هر دهه همه ی کشتی های جنگی را جایگزین کنند تا با سرعت پیشرفت فن آوری پیش بروند؛ گزینه ای که با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی ، به طور واضحی غیرممکن نبود.

کشتی جنگی محمودیه (1829)  ساخته شده توسط  نیروی دریایی عثمانی در شاخ طلایی، برای سالها بزرگترین کشتی جنگی در جهان بود.  این کشتی 128 قبضه توپ بر روی 3 عرشه داشت. محمودیه در جنگهای مهم دریایی از جمله در محاصره ی سواستوپل (1854–1855) و جنگ کریمه شرکت کرد.

زیردریایی عبدالحمید (1886) از کلاس Nordenfelt اولین زیردریایی تاریخ بود که از زیر آب  اژدر شلیک کرد.  دو زیردریایی از این کلاس عبدالحمید( 1886) و عبدالمجید ( 1887) به ناوگان عثمانی پیوستند. قطعات آنها توسط شرکتهای Des Vignes  و Vickers  در انگلیس ساخته شد و در قسطنطنیه مونتاژ شد.

استخدام زیردریایی تلاشی برای دستیابی به برتری نسبت به نیروی دریایی یونان (که فقط یک زیردریاییکوچکتر و قدیمیتر Nordenfelt داشت) بود. با این حال ، به سرعت معلوم شدم که - مانند دیگر زیردریایی های Nordenfelt که  روسیه سفارش داد - آنها از در  پایداری مشکل دارند و به راحتی می توان بر روی سطح گیرکنند. ترک ها خدمه ای را پیدا نکردند که حاضر به خدمت در این زیردریایی های ابتدایی باشند. عبدالحمید در پایان در حوضچه خشک  پوسید ، در حالی که عبدالمجید هرگز  کامل نشد.

ترجمه ی آزاد از اینجا.


اشتباهات لپی

روز اول اسفند 1206 روزی بود که عهدنامه ترکمانچای مانند پتک بر سر کسانی فرود آمد که سرشان بر تنشان می ارزید. اگر تا به آن روز فکر می کردند که شکست ایران از روسیه در جنگهای اول بین دو کشور متکی بر شانس و اقبال یا قضا و قدر الاهی بوده الان اما مطمئن شده بودند که اگر ده بار دیگر هم با خصم اروپایی مصاف دهند جز شکست حاصلی در بر نخواهد داشت. این شد که از آن به بعد بسیاری به فکر اصلاحات افتادند. بعضی به دنبال اصلاح حکومت رفتند و عده ای به دنبال اصلاح مردم، عده ای دیگر در راه اصلاح خط و الفبا کوشیدند و بعضی در راه اصلاحات اقتصادی... خلاصه اصلاح اندر اصلاح آمدیم جلو تا چهل سال قبل که جو حاکم بر ایران به گونه ای بود که متفقا قرار شد تا همه چیز را به یکباره اصلاح کنیم، حوزه و دانشگاه و کشاورزی و سیاست خارجی و کارخانجات و فرهنگ و خلاصه زیر بنا و روبنا را با هم به دست انقلاب 57 دادیم... امروز که چهار دهه از آن روزها می گذرد هنوز هم عده ای گرفتار اصلاحاتند: سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ....

آنچه که سبب شد تا 200 سال اصلاحات پیگیرانه در ایران به اینجا بکشد این بود که عزیزان اصلاح طلب از یک نکته اساسی غفلت کرده بودند: اصلاحات مانند هر بذر دیگری نیاز به زمینی مناسب دارد و زمین مناسب برای اصلاحات یعنی مغز مردم. مغزم مردم است که باید در گام اول اصلاح شود تا دید آنها نسبت به مسائل به گونه ای تغییر کند که پذیرای شرایط جدید و پیامدهای آن باشند و گرنه باز روز از نو و روزی از نو. اما برای اصلاح مغز نیاز است به آموزش و پرورش که البته منظور من دستگاه اداری عریض و طویلی نیست که در زمان رضا شاه به راه افتاد و تا به امروز بر ریل کج خویش راه می سپارد.

امروزه اگر اصلاحی در جامعه لازم باشد لازم است که اصلاحات را از خود وزارت آموزش و پروزش آغاز کنیم و البته با تغییر کتابهای درسی. در چند سال گذشته تغییرات مفیدی در کتابهای درسی داشته ایم. مخصوصا در دوره دبیرستان عنوانهای کتابهای درسی عوض شده اند و چند درس خوب به مجموعه دروس اضافه شده اند. اما اصلاح کتابهای درسی به صورت اساسی نیاز به یک آواربرداری اساسی دارد. از آنجا که من بیشتر در تاریخ تخصص دارم تا مسائل دیگر چند نمونه از کتاب تعلیمات اجتماعی سال ششم دبستان مثال می زنم تا ببینید این کتابها به صورت مخفیانه چطور باعث سوگیری ذهن دانش آموزان می شوند.

توضیح: شماره صفحات را از کتاب پارسال برداشته ام که شاید با شماره صفحات چاپ امسال مطابق نباشد اما مطلب همان است.

مورد اول: تاریخ ترکیه

در بخشی از کتاب که به معرفی کشورهای همسایه اختصاص داده شده است یک برگ هم برای تاریخ ترکیه کنار گذاشته اند. نگاه کنید. نوشته که ترکیه سالها تحت نفوذ امپراطوری روم شرقی بود. مثل این است که بگوییم پاریس سالها تحت نفوذ امپراطوری فرانسه بود. بابا جان! اولا که حکومت روم شرقی در آناتولی تقریبا ده قرن طول کشید... برای اشاره یه یک دوره 1000 ساله از واژه سالها استفاده نمی کنند. دوما که ترکیه اصلا خود امپراطوری روم شرقی بود. پایتخت این امپراطوری هم همان جایی هست که امروزه بهش می گوییم استانبول و قبلا بهش می گفتند بیزانس.

اما جمله بعدی را نگاه کنید. نوشته به همین دلیل در این کشور آثار و بناهای تاریخی زیادی از هر دوره به جا مانده است و مسجد ایاصوفیه را به عنوان نمونه ارائه کرده است. خوب! بچه 12 ساله احتمالا از جمله اول نتیجه می گیرد که این مسجد باید یادگار دوران حکومت مسلمانان بر ترکیه باشد در صورتی که همه می دانیم مسجد ایاصوفیه در اصل کلیسا بوده و پس از فتح قسطنطنیه توسط سلطان محمد فاتح این کلیسا را تبدیل به مسجد کردند.

https://s16.picofile.com/file/8419064676/103.jpg


مورد دوم: کروی بودن زمین

همان طور که در صفحه ی زیر می بینید ادعا کرده که 400 سال قبل مردم نمی دانستند که زمین کروی است در صورتی که تقریبا از 2000 سال قبل بیشتر دانشمندان و مخصوصا ستاره شناسان می دانستند که زمین کروی شکل است.

بعد هم نوشته که غربی ها از نقشه های که دانشمندان مسلمان کشیده بودند استفاده کردند که خوب این ادعا هم پرت و پلایی بیش نیست. اولین نقشه های جغرافیایی جهان نما توسط یونانیان باستان رسم شد و مسلمانان فقط در طول زمان این نقشه های را بهبود دادند نه اینکه از اساس نقشه هایی بکشند که در دنیای غرب تا به حال کسی مانند آنها را ندیده باشد. بعدتر نوشته که غربی ها از شیوه های کشتی سازی مسلمانان استفاده کردند که این ادعا هم پوچ و بیهوده است. کشتی هایی که در دریای مدیترانه آن زمان رفت و آمد می کردند از اساس مشابه هم بودند و تفاوت خیلی زیادی با هم نداشتند. در مورد استعمار و اینها هم که بحث ش باشد برای وقتی مناسب تر.


https://s17.picofile.com/file/8419064642/109.jpg


مورد سوم: دست آوردهای امیر کبیر

در بزرگی اقدامات امیر کبیر که شکی نیست ولی امیر کبیر هیچ گاه کارخانه تاسیس نکرد و یا به راه اندازی کارخانجات در ایران کمک نکرد. اصلا در آن زمان تصور کارخانه (به آن صورتی که در انگلستان و آلمان وجود داشت) در ایران وجود نداشت و حتی طبقه نخبه ایران چیزی درباره تولید صنعتی و انبوه نمی دانستند. کاری که امیر کبیر کرد این بود که به پیشه وران و کسانی که به ساخت صنایع دستی مشغول بودند کمک کرد تا کارگاه های بیشتری راه اندازی کنند. فاصله زیادی است بین کارگاه های نمور و خاک گرفته ایران قرن نوزدهم با آنچه که در همان زمان در اروپا بهش کارخانه می گفتند.

https://s16.picofile.com/file/8419064618/112.jpg


مورد چهارم :علتهای حمله صدام به ایران

در این صفحه کتاب قرار شده تا به دانش آموز علتهای حمله صدام به ایران را  توضیح بدهند که خوب البته هیچ کدام از این موارد علتهای حمله صدام به ایران نیستند. اصلا چرا باید صدام از اوضاع سوء استفاده بکند و به ایران حمله کند؟ چون ایران سرنوشت خود را به دست گرفته بود؟ چون از فلسطین حمایت می کرد؟ این هم شد دلیل؟

https://s16.picofile.com/file/8419064518/117.jpg


مورد پنجم:دفاع از خرمشهر

در این قسمت از کتاب دفاع از خرمشهر به مردم نسبت داده شده در صورتی که اگر کسی تاریخ جنگ را خوانده باشد می داند که قسمت عمده ی مردم خرمشهر در همان روزهای آغازین جنگ خرمشهر را تخلیه کردند. هر چند که نیروهای مردمی به دفاع از خرمشهر تا روز آخر و با رشادت غیرقابل وصفی ادامه دادند اما بار اصلی دفاع از خرمشهر بر دوش ارتش بود.

https://s17.picofile.com/file/8419064592/118.jpg

مورد ششم : شهید جهان آرا

حالا می بینیم که کتاب یه قدم عقب نشینی کرده و گفته خوب این طوری هم نبوده... بالاخره چند تایی از بچه های سپاه هم در دفاع از خرمشهر حضور داشتند. البته حتما ارتش هم ایستاده بوده عقب و داشته بر و بر  سقوط خرمشهر را نگاه می کرده.....تاریخ نویسی بی غرض به این می گویند.



https://s16.picofile.com/file/8419064550/119.jpg


مورد هفتم: دفاع یا حمله

پس از سقوط خرمشهر در عملیات الی بیت المقدس(توجه کنید اسم عملیات بیت المقدس نیست بلکه اسم اصلی آن الی بیت المقدس است) ارتش عراق کاملا در لاک دفاعی فرو رفت. این که کتاب درسی نوشته صدام قصد داشت همچنان به هجوم خود ادامه بدهد از آن دروغ های شاخدار است. تا زمانی که ایران خودش را در عملیات کربلای 5 فرسوده نکرده بود اصلا ارتش عراق هیچ عملیات تهاجم معنی داری را انجام نداد. نویسندگان کتاب اگر راست می گویند اسم عملیاتهای نظامی عراق تا کربلای 5 را بگویند. تازه پس از کربلای 5 بود که عراق به تدریج از لاک دفاعی درآمد و وارد یک فاز تهاجمی شد.

https://s16.picofile.com/file/8419064484/123.jpg



من فکر می کنم که این شواهد به اندازه کافی روشن هستند که نشان بدهند کتابهای تاریخ مدارس اصولا چه خط سیری را دنبال می کنند. در حال حاضر اصلی ترین وظیفه هر ایرانی این است که به دولت و نمایندگان مجلس فشار بیاورد تا هر چه بیشتر در راه اصلاحات اساسی کتابهای درسی گام بردارند.

و من الله توفیق

رضا کیانی موحد

15 دی 99