یکی از دوستان (که البته نظرمن رو درباره ی سربازی اجباری می دونه) ازم خواسته که درباره ی این قضیه توضیح بدم. ببین آقا رضای عزیز! سربازی اجباری یه ظلم آشکار به نیمی از جمعیت هست. در حالیکه شما بهترین ایامی رو که می تونید برای رشد خودتون از شون استفاده کنی در پیش دارید به زور شما رو می برند یه جایی که کمترین فایده رو برای زندگی شما نداره .... اسما قراره شما رو ببرند ازتون استفاده بکنن برای دفاع از میهن درسته؟ اما کدوم دفاع؟ کدوم مرز؟
شما رو می برن یا می کنن راننده یا می کنن شاگر آشپز یا می کنن ظرفشور یا بلیط پاره کن خط واحد یا یه اوپراتور ماشین زیراکس و هزاران هزار شغل احمقانه دیگه ای که کوچکترین ربطی به دفاع از کشور ندارن.
مسئله بعدی این هست که بر اساس اصول اسلام (که به ما یاد دادند) بیگاری کشیدن از افراد آزاد (و نه برده ها) وجود نداره... یعنی وقتی کسی کاری کرد باید براش مزد تعیین بشه... مزد سربازی رو هم که همه میدونید از مزد کارگر ساده قانون کار خیلی خیلی کمتره... پس حتا اگر یه چندر قاز هم به سرباز بدن باز دارن ازش بیگاری می کشن.
مسئله بعدی ترش هم اینه که سربازی با اصول قانون اساسی هم در تضاد هست. یعنی اینکه طبق قانون اساسی همه مردم (زن و مرد) در برابر قانون برابرن... اگر قرار بردفاع باشه همه باید تفنگ بردارن و دفاع کنن... این مسخره بازی که مردها فقط می تونن بجنگن و زنها نمی تونن مال قبایل عقب افتاده ی آفریقا در قرن نوزدهم هست نه کشورهای پیشرفته قرن بیست و یکم.
پس از سه بعد (انسانی، اسلامی و قانونی) سربازی اجباری محکومه
حالا شما می پرسی با اختیاری کردن سربازی و حقوق بگیر کردن سرباز (مثل انگلیس) مشکل حل میشه و ارتش کشور حرفه ای میشه. جواب من یه نه محکم هست. نه برادر! برای داشتن یه ارتش حرفه ای باید همه چی مون حرفه ای بشه. یعنی اول قانون گذار که باید بودجه تصویب کنه با دید حرفه ای به ارتش نگاه کنه... اون که بودجه رو می نویسه در دولت باید دیدش حرفه ای باشه نسبت به ارتش... خود آقایون ارتشی نسبت به خودشون غیرت داشته باشن و نسبت به شغلشون حرفه ای برخورد کنن... سازمانهای شبه نظامی که کوچکترین دید حرفه ای نسبت به کارشون ندارند و فرق موشک کروز و هواپیمای مسافربری رو نمی تونن توی کله پرسنلشون فرو بکنن یا باید حرفه ای بشن یا منحل بشن ... تجهیزات حرفه ای برای نفرات نظامی خریداری بشه ... صنایع نظامی مون به صورت حرفه ای اداره بشن و به صورت حرفه ای ابزار و لوازم نظامی تولید کنند ... خلاصه اینکه سرباز فقط یه حلقه کوچک از یه زنجیر هست... اگر همه این حلقه ها درست به هم چفت بشن مشکل حرفه ای شدن نیروهای نظامی حل میشه... اگر هم نه که نخیر
از دید من بهترین چاره برای ایران در حال حاضر تعطیل کردن تمامی نیروهای نظامی بلااستثنا هستش.... کوپ نکن دادا! نترس چیزی نمیشه.... چیزی شد من خودم جمع ش می کنم... این همه هزینه و بریز و بپاش که برای امنیت راه انداختن همه ش کشکه... تاریخ حرف منو تایید می کنه
والسلام من التبع الهدی
رضاکیانی موحد
در قدیم اگر کسی خیلی اهل نمازو روزه و دست گیری از مردم محروم و رعایت حلال و حرام بود در اواخر عمر تبدیل به قدیس می شد... این تبدیل و تبدّل هم بیشترا ز جانب ارادتمندان و مردم کوچه و بازار صورت می گرفت نه ، برخلاف مثلا واتیکان، توسط دستگاه روحانیت....
از حدود 200 سال قبل از مراحل قدیس شدن دچار یه پارادایم شیفت شده.... یعنی اول باید یه چندتایی حرف سیاسی بزنی... وقتی جا افتاد که با دستگاه سیاسی حاکم مخالفی خود به خود مراحل قدیس شدنت کلید میخوره و جلو میره... شما نگاه کنید به دوران ناصرالدین شاه به این طرف. میرزای شیرازی به دلیل مخالفت با قرارداد رژی تبدیل شد به قدیس. شیخ فضل الله نوری (رحمة الله علیه) به دلیل مخالفت با مشروطی و شهادت توسط مشروطه خواهان تبدیل شد به قدیس. معاصرترش آیت الله کاظمی بروجردی (عکس بالا) بود که 15 سال قبل شروع کرد به حرفهای سیاسی و یهویی از طرف یه عده از طرفدارانش قدیس شد.
درباره ی مرحوم آیت الله مصباح (که توسط تلویزیون جمهوری اسلامی قدیس شدند) البته ذکر مبارزات سیاسی ایشان دشوار و خالی از اشکال نبود. ایشان هیچ سابقه روشنی در مبارزه با رژیم ستم شاهی نداشتند اما از طرف آیت الله صدیقی با صفت مجاهد از ایشان یاد شد(فیلم زیر ثانیه های آخر):
انقلاب که شد قرار بود تا تلویزیون تبدیل شود به دانشگاه... بد نیست تا با هم به یکی از کلاسهای این دانشگاه سری بزنیم
فیلم بالا مناظره آقای زیباکلام و معتضد است درباره دوران رضا شاه. همه ش رو با دقت ببینید تا ببینید که خروس کجا تخم می ذاره... بعدش اگر خواستید ادامه یادداشتهای منو هم یه نگاهی بندازید تا رستگار شوید:
حرف و حدیث درباره محتویات این مثلا مناظره 50 دقیقه ای زیاده... شما فعلا همین یاد داشت کوتاه رو داشته باشید.
تا بعد
حوصله دارید اگر، مصاحبه فائزه خانم رفسنجانی رو بخونید مجددا. از دید ایشون مردم جهان به دو دسته ی کلی تقسیم میشن:
فایلام رو که بالا پایین می کردم تا ترانه راز مرحوم ناصر عبداللهی رو پیدا کنم ترانه هوای حوا رو پیدا کردم. بزرگترین آرزوی زندگی م این بود که داستان زندگی م همین طور به انتها برسه که توی این ترانه بیان شده.... با هم گوش کنیم: هوای حوا