جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

ضرورت فلسفه؟ اوه مای گاش


پرونده:محمد تقی مصباح یزدی-98-1.jpg - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مسابقه ی دیروز پریروز ما در حقیقت برگرفته از  گل به خودی مرحوم محمد تقی مصباح یزدی (که تازگی ها به مقام قدیسی هم رسیده) توی کتاب آموزش فلسفه ش بود. ایشون برای اثبات ضرورت فلسفه می فرمایند مقدسات یه میلیارد و خرده ای آدم رو زیر سوال میبرند:

جهان بینی دینی در صورتی کارساز خواهد بود که ما دین حق را شناخته باشیم ولی این شناخت، متوقف بر شناختن پیامبر و فرستنده او یعنی خدای متعال است و روشن است که به استناد محتوای وحی نمی توان فرستنده و گیرنده آن را اثبات کرد و مثلا نمی توان گفت چون قرآن می گوید خدا هست، پس وجود او اثبات می شود.(آموزش فلسفه جلد اول درس دهم)


توجه بفرمایید... می گویند که به استناد محتوای وحی نمی توان فرستنده آن (یعنی خدا) و گیرنده آن( یعنی حضرت رسول(ص)) را اثبات کرد.... و خوب نتیجه هم این میشه که اصلا قرآن راهی برای اثبات خدا نداره و وقتی قرآن توانایی اثبات خدا رو نداره اصلا چه نیازی بهش هست؟ پس فرق قرآن با مثلا نوشته های من توی این وبلاگ چیه؟

با استدلال ایشان هر مسلمانی اول باید یک دوره فلسفه بخواند و  تازه بعدش برود سراغ  قرآن و خوب با  این حساب حتما به این نتیجه خواهیم رسید که دین چند صد میلیون مسلمان ناقص استچون مسلما نتوانسته اند کلاسهای درس فلسفه ایشان را درک  کنند.

من هر چه که فکر می کنم نمی فهمم این بزرگواران چه دشمنی با قرآن دارند و چرا  ... 

قدیس سازی از تولید به مصرف؛ قسمت چهار م

https://s16.picofile.com/file/8423152442/n00000671_r_b_000.jpg

 در قدیم اگر کسی خیلی اهل نمازو روزه و دست گیری از مردم محروم و رعایت حلال و حرام بود در اواخر عمر تبدیل به قدیس می شد... این تبدیل و تبدّل هم بیشترا ز جانب ارادتمندان و مردم کوچه و بازار صورت می گرفت نه ، برخلاف مثلا واتیکان، توسط دستگاه روحانیت....

از حدود 200 سال قبل از مراحل قدیس شدن دچار یه پارادایم شیفت شده.... یعنی اول باید یه چندتایی حرف سیاسی بزنی... وقتی جا افتاد که با دستگاه سیاسی حاکم مخالفی خود به خود مراحل قدیس شدنت کلید میخوره و جلو میره... شما نگاه کنید به دوران ناصرالدین شاه به این طرف. میرزای شیرازی به دلیل مخالفت با قرارداد رژی تبدیل شد به قدیس. شیخ فضل الله نوری (رحمة الله علیه) به دلیل مخالفت با مشروطی و شهادت توسط مشروطه خواهان تبدیل شد به قدیس.  معاصرترش آیت الله کاظمی بروجردی (عکس بالا) بود که 15 سال قبل شروع کرد به حرفهای سیاسی و یهویی از طرف یه عده از طرفدارانش قدیس شد.


درباره ی مرحوم آیت الله مصباح (که توسط تلویزیون جمهوری اسلامی قدیس شدند) البته ذکر مبارزات سیاسی ایشان دشوار و خالی از اشکال نبود. ایشان هیچ سابقه روشنی در مبارزه با رژیم ستم شاهی نداشتند اما از طرف آیت الله صدیقی با صفت مجاهد از ایشان یاد شد(فیلم زیر ثانیه های آخر):



بعضی از ارادمتندان ایشان هم برای عقب نیافتادن از قافله تعدادی  سوابق مبارزاتی برای ایشان جور کردند که انشالله سعیشان مأجور باشه. اماجناب آقای تاج زاده (که از اسمش معلومه که طرفدار رژیم طاغوته) یه خاطره از مرحوم رفسنجانی نقل کرده که من فکر کنم به اندازه کافی گویای درجات مجاهده ی آن عزیز از دست رفته باشه. قضاوت بر عهده خودتون


https://s17.picofile.com/file/8422492792/tretertert.jpg

قدیس سازی از تولید به مصرف؛ قسمت دوم

همانطور که گفتیم نیاز به قدیس آن قدر حساس شده که هنوز یک هفته از مرگ کسی نگذشته او را به مقام قدیسی می رسانند. نگاه کنید(هر چند که با طوفانی که در فضای مجازی بوجود آمد بعید است که ندیده باشید):


البته آیت الله صدیقی بزرگوار بلافاصله تحت فشارهای مختلف از جاهای مختلف یه توضیحاتی هم ارائه کرد که اون رو هم می تونید در پایین ببینید:

ایشان روایت خود را ناشی از بی دقتی در سلسله روات حدیث و چیزهایی از این قبیل دانسته و نه البته اشتباه سهوی یا عمدی از جانب خودشان... یعنی گفته که یه روایتی رو برای من نقل کردند و من هم بدون تحقیق در اصل ماجرا اون رو بازگو کردم.
حالا سوالی که برای من تاریخ نویس و شمای تاریخ دوست پیش میاد این هستش که در روزگاری که تحقیق از صدق و کذب یه داستان رو خیلی راحت با یه تلفن کردن میشه پرسید و این بزرگوار ( و دیگر بزرگواران هم لباس ایشون) زحمت تحقیق رو به خودشون نداده اند درباره داستانهایی که 1400 سال قبل این عزیزان روایت می کنند چطور می توان به روایتهای ایشان اعتماد کرد؟

قدیس سازی از تولید به مصرف؛ قسمت اول

وضعیت آیت‌الله مصباح یزدی وخیم شد؛ مردم برای سلامتی ایشان دعا کنند- اخبار  قم - اخبار استانها تسنیم - Tasnim

دوستان تقاضا و اصرار و الحاح و ابرام (چی هست؟)و پافشاری کردند که یه مقداری از فاز تاریخ نظامی گری بیاییم بیرون و بریم تو فاز تاریخ ادیان.... بنده هم که مثل هر ایرانی اصیل دیگری آماده برای سخنرانی در هر موضوع ... امروز یه بحث کوتاهی رو درباره تاریخ ادیان رو می کنیم.

یکی از لوازم اصلی ادیان وجود قدیس هست. هر دینی دست کم به یک یا چند قدیس نیاز داره... بودیسم رو نگاه کنید.... خود بودا اومد و گفت اصلا خدا وجود نداره... تا سرشو گذاشت زمین مردم نه گذاشتن و نه برداشتن و تبدیل ش کردن به خدا....تازه بودا خودش یکی از ده ها بودی ساتوای مختلف هست که در نقاط مختلف هند و تبت و چین و ژاپن و کره به مقام قدیسی رسیده اند.

مسیحیت که اصلا اسمشو نیار.... برای هر ده کوره ای یه قدیس محافظ هست چه برسه به شهرهای بزرگ. هر فرقه و شغل و صعنتی هم قدیس حامی خودشون رو دارن. حالا اینکه اصولا چرا دینها نیاز دارند به داشتن قدیس مبحث مهمی است که البته باید جامعه شناسان دین برن و ته و توهش رو دربیارن....

در اسلام هم کمابیش میل به قدیس داشتن و قدیس ساختن وجود داره... برای اهل تسنن صحابه حضرت رسول اکرم (ص) چنین نقشی رو بازی می کنن. برای شیعیان امام زاده ها و برخی از علمای دین... نمونه های زیادی رو می تونید توی کتابهایی مانند تذکرة الاولیا یا داستان های شگفت آیت الله دستغیب پیدا کنید.

حالا چیزی که هست اینه که برنامه ی قدیس سازی دچار شیفت پاردایم شده... یعنی قبلن ها می گفتن که قدیس خوب مثل سیرترشی(می خواستم بگم مثل شراب دیدم بی ادبیه) می مونه... یعنی هر چی قدیس قدیمی تر باشه بهتر و مقبول تره و کرامات بیشتری رو میشه بهش نسبت داد....  قدیس هر چقدر متأخر تر و معاصر تر باشه کمتر میشه بهش کرامات نسبت داد. چرا؟ خوب معلومه... خیلیا اون رو دیدن و از نزدیک میشناسن و اگر خیلی بخواهیم توی قضیه ی قدیس سازی تندروی کنیم ممکنه با مخالفت خیلی از دوستها و آشنا ها روبرو بشیم...

اما جدیدا نیاز مبرمی که به قدیس سازی احساس میشه و کمبود قدیسی که در جامعه موج میزنه سبب شده که یه هفته از فوت کسی ممکنه دیگران ادعای قدیس بودن اون رو بکنند... یعنی قضیه خیلی فوری و فوتی شده و برای اینکه از دینهای دیگه عقب نیفتیم باید دست کم یه خط تولید انبوه داشته باشیم وگرنه در دنیایی که تبلیغات حرف اول و آخر رو توش میزنه کلاهمون پس معرکه است

خلاصه اینکه منتظر عواقب و کانسکوئنس های این پدیده جدید باشید.