جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

موشک، افسانه‌ای که به دام بدل شد: از جنگ خلیج‌فارس تا وعده صادق

فوری/ موج جدید عملیات موشکی وعده صادق ۳ آغاز شد/ آژیرهای خطر در اسرائیل به صدا درآمد

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: شکست، یتیم است اما پیروزی هزار پدر دارد. این جمله شاید بهترین توصیف برای فضای تحلیل و موضع‌گیری پیرامون حملات موشکی اخیر ایران باشد—حملاتی که در قالب «وعده صادق» شناخته می‌شوند، اما حالا با سکوت و بی‌تحلیلی بی‌سابقه‌ای مواجه‌اند.

در مهرماه سال 1402، حمله غافلگیرکننده حماس به اسرائیل، بسیاری از محافل رسانه‌ای و مجازی در ایران را به جنب‌وجوش انداخت. تحلیل‌گران بی‌شمار، سناریوهای پیچیده طراحی کردند، تایمر سقوط اسرائیل راه انداختند، و فضای هیجانی گسترده‌ای شکل گرفت. اما اکنون، پس از عملیات وعده صادق سوم، که هم‌زمان با یکی از تلخ‌ترین ایام در آستانه عید قربان برای افکار عمومی ایران رقم خورد، خبری از آن شور و تحلیل نیست. در عوض، صدایی که بیشتر شنیده می‌شود، توجیه و عقب‌نشینی است: "ما قبلاً هشدار داده بودیم."

اما کسی نمی‌پرسد: چرا با این حجم از دستگاه‌ها و نهادهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی، اتفاقی افتاد که نباید می‌افتاد؟ چه شد که در برابر حمله‌ای کم‌سابقه، که قلب خاک ایران را هدف گرفت، شاهد چنین وضعیت سردرگمی بودیم؟ پاسخ این سؤال نه در تصمیمات امروز یا دیروز، بلکه در تاریخی دورتر نهفته است—شاید به اندازه‌ی سال ۱۹۹۱ میلادی، زمانی که عراق به کویت حمله کرد.


وقتی صدام برای ما دام پهن کرد، و ما سال‌ها بعد گرفتار شدیم

در جریان اشغال کویت، صدام حسین برای شکستن اتحاد ائتلاف بین‌المللی، تصمیم گرفت به‌جای پاسخ مستقیم به نیروهای آمریکایی، اسرائیل را با موشک‌های بالستیک هدف قرار دهد. هدف این بود که کشورهای عربی، تحت فشار افکار عمومی، از ائتلاف خارج شوند. اما اسرائیل که در جنگ درگیر نبود، با شگردی کهنه، خود را قربانی نشان داد و افکار عمومی جهان را به‌نفع خود بسیج کرد.

ایران، که تنها چند ماه پیش از آن جنگی ۸ ساله را با عراق پشت سر گذاشته بود، به دقت این رویدادها را رصد می‌کرد. یکی از تجربیات تلخ ایران در آن جنگ، ضربات شدید موشک‌های بالستیک عراق به مناطق شهری بود. این تجربه و کمبود هواپیماهای جنگی، ایران را به‌سمت توسعه برنامه موشکی سوق داد. طی سال‌های بعد، این روند به‌صورت جدی دنبال شد—تا جایی که ایران توانست موشک‌هایی با مبناهای روسی را کپی‌سازی و سپس بومی‌سازی کند.

اما غفلت ایران در یک نکته کلیدی بود: موشک‌های صدام هیچ‌گاه خسارت استراتژیک مؤثری به اسرائیل وارد نکردند. ناله‌ها و مظلوم‌نمایی‌های تل‌آویو، بیش از آن‌که نشانه‌ی ضعف باشد، تاکتیکی برای ایجاد اجماع جهانی و تحریک ایران به تداوم یک مسیر نادرست بود. اسرائیل موفق شد ایران را متقاعد کند که نقطه‌ضعفش در برابر موشک‌های بالستیک است. در نتیجه، تهران تصمیم گرفت تقریباً همه‌ی تخم‌مرغ‌های نظامی خود را در سبد موشک بگذارد.


دام بالستیک؛ وقتی دشمن نقطه‌ضعف ساختگی به ما معرفی کرد

برای منصف بودن باید گفت ایران طی دهه‌های اخیر، نه‌تنها در موشک‌های بالستیک، بلکه در تولید انواع دیگر موشک‌ها—از کروز تا ضدتانک و ضدکشتی—پیشرفت چشمگیری داشت. اما آن‌چه رسانه‌ای و سیاسی شد، فقط بالستیک بود. هر بار که ایران آزمایش موشک بالستیک انجام می‌داد، فریاد اسرائیل و غرب بلند می‌شد. اما زمانی که ایران، مثلاً، موشک کروز دریایی آزمایش می‌کرد، هیچ رسانه‌ای به آن توجه نمی‌کرد.

این واکنش هدفمند بود. غرب و اسرائیل با بزرگ‌نمایی خطر موشک‌های بالستیک، ذهن سیاست‌گذار ایرانی را مهندسی کردند. آنان به جهان القا کردند که موشک بالستیک، آن تهدید جدی است—در حالی که خودشان هم‌زمان مشغول توسعه سامانه‌های پیشرفته‌ی ضد بالستیک بودند. ایران اما در این دام گرفتار شد: سلاحی که روزی نماد قدرت تلقی می‌شد، امروز به یک ابزار خنثی در جنگ‌های نوین بدل شده—و از قضا، دشمن برای همین آن را بزرگ کرده بود.


وعده صادق، آینه‌ی تمام‌نمای یک خطای تاریخی

در عملیات وعده صادق سوم، ایران حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ موشک بالستیک شلیک کرد. گزارش‌ها نشان می‌دهند تنها ۶ تا ۱۰ موشک توانستند به اهداف برسند. حتی اگر عدد را سخاوتمندانه ۶۰ هم فرض کنیم، باز هم تنها یک‌سوم اصابت موفق بوده است—و این، در منطق جنگ، یک شکست آشکار محسوب می‌شود. اگر در برابر شلیک این حجم از موشک، تنها چند کشته غیرنظامی و خسارت‌های پراکنده گزارش شود، نمی‌توان آن را پیروزی تلقی کرد.

اما خطرناک‌تر از آمار اصابت یا تلفات، توهم قدرتی است که از این مسیر تغذیه می‌شود. برای سال‌ها، به‌جای سرمایه‌گذاری در ارتش کلاسیک، پدافند هوایی، ناوگان دریایی یا نیروی هوایی، همه‌چیز به موشک گره خورد—آن‌هم بر مبنای تحلیلی که از دل عملیات روانی دشمن شکل گرفت.


جمع‌بندی: بازنگری به‌جای پافشاری

ما در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که دیگر زمان توجیه و بازتولید افتخارهای موشکی نیست. شرایط منطقه، نوع تهدیدات، و کارایی تسلیحات دگرگون شده است. عملیات وعده صادق باید نه به‌عنوان یک نماد مقاومت، بلکه به‌عنوان سندی برای بازنگری در راهبردهای نظامی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گیرد.

اگر راهبردی که از سال ۱۹۹۱ تا امروز دنبال شده، نتوانسته در لحظه بحران مانع از تحقیر و نفوذ دشمن شود، شاید زمان آن رسیده که از نو فکر کنیم—نه با هیجان، بلکه با شجاعت، و نه برای انتقام، بلکه برای بقا.



نویسنده : رضا کیانی موحد 26ام خرداد 1403

تحلیل ناکامی در «وعده صادق»: تأخیر، هدف‌گذاری مبهم و اجرای ضعیف

فوری/ موج جدید عملیات موشکی وعده صادق ۳ آغاز شد/ آژیرهای خطر در اسرائیل به صدا درآمد



در روزهای گذشته، مجموعه‌ای از عملیات‌های موشکی ایران که تحت عنوان «وعده صادق» شناخته می‌شود، بار دیگر در مرکز توجه افکار عمومی و تحلیل‌گران قرار گرفت. در حالی که رسانه‌های رسمی و نهادهای امنیتی تلاش داشتند تا هرگونه نقد به این اقدامات را سرکوب یا محدود به تمجید کنند، واقعیت میدانی و نشانه‌های استراتژیک حاکی از آن است که هر دو عملیات وعده صادق یک و دو، به رغم جنبه‌های نمادین، در تحقق اهداف کلان خود ناکام مانده‌اند.

در این تحلیل، به سه مؤلفه کلیدی در ناکارآمدی این عملیات‌ها پرداخته می‌شود: زمان‌بندی، انتخاب اهداف، و نحوه اجرای حمله. پیش از ورود به جزئیات، ضروری است تأکید شود که هدف اصلی از این حملات، ارسال پیام بازدارندگی و نمایش «اراده پاسخ‌دهی» ایران بود. با این حال، بازتاب این حملات در عرصه بین‌المللی، و مهم‌تر از آن، واکنش‌های بعدی اسرائیل، نشان می‌دهد که این پیام یا به درستی ارسال نشده یا دچار سوء برداشت شده است.


درس‌های عین‌الاسد؛ زنگ خطری که شنیده نشد

برای درک بهتر، باید به نقطه عطفی در تاریخ تقابل ایران و آمریکا بازگردیم: حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد در دی‌ماه ۱۳۹۸. این حمله، پاسخی به ترور سردار قاسم سلیمانی بود. اما آنچه بیش از همه مورد انتقاد قرار گرفت، تأخیر یک‌هفته‌ای ایران در واکنش بود؛ تأخیری که پیام ضعف در تصمیم‌گیری سریع را به دشمن منتقل کرد. همین الگو در عملیات‌های «وعده صادق» نیز تکرار شد.

در وعده صادق اول، واکنش ایران به حمله اسرائیل به کنسولگری در دمشق (۱۳ فروردین ۱۴۰۳) با تأخیری ۱۲ روزه در ۲۵ فروردین انجام شد. در وعده صادق دوم نیز واکنش به ترور سید حسن نصرالله (۶ مهر ۱۴۰۳) تنها پس از چهار روز صورت گرفت، که هرچند کوتاه‌تر بود، اما باز هم نتوانست عنصر «غافلگیری» را به همراه داشته باشد.

در سومین اقدام، یعنی وعده صادق ۳، واکنش نسبتاً سریع‌تری انجام شد، اما همچنان تأخیر چندساعته پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران، نشان داد که تصمیم‌گیری‌های راهبردی در سطوح فرماندهی، با کندی و سردرگمی مواجه‌اند.


انتخاب اهداف: از بازدارندگی تا نمادگرایی

یکی از نقاط ضعف اساسی در عملیات‌های پیشین، انتخاب اهداف نمادین به جای نقاط استراتژیک بود. در حالی که پیش از هر دو عملیات، چهره‌های مهم سیاسی و نظامی ایران یا متحدانش توسط اسرائیل ترور شده بودند، پاسخ ایران به اهدافی چون پایگاه‌های نظامی درجه دوم یا سوم محدود شد. این تصمیم، به جای بازدارندگی، نوعی پیام عدم تمایل به درگیری گسترده را به دشمن منتقل کرد.

انتظار این بود که در واکنش به اقداماتی مانند ترور سید حسن نصرالله یا حمله به کنسولگری، ایران مراکز حیاتی‌تر مانند کاخ ریاست جمهوری، کنست (پارلمان)، یا ستاد ارتش اسرائیل را هدف قرار دهد. اما با کنار گذاشتن این اهداف کلیدی، عملاً فضای بازی به نفع تل‌آویو باقی ماند.


اجرای فنی: ضربه‌ای که زده شد، اما کارساز نبود

در بعد فنی نیز، عملیات‌ها از دقت و شدت کافی برخوردار نبودند. موشک‌های استفاده‌شده از نظر وزن کلاهک، دقت هدف‌گیری و شدت تخریب نتوانستند تأثیری فلج‌کننده بر زیرساخت‌های نظامی اسرائیل بگذارند. به‌عنوان مثال، حتی حمله به پایگاه نواتیم که می‌توانست پیام روشنی دربر داشته باشد، به گونه‌ای طراحی نشده بود که موجب از کار افتادن چند هفته‌ای آن شود.

این ضعف‌ها در کلاهک، دقت و تعداد موشک‌ها باعث شد تا اسرائیل نه‌تنها عقب‌نشینی نکند، بلکه حمله‌ای دیگر در ۲۳ خرداد را تدارک ببیند و اجرا کند. به بیان ساده‌تر، دشمن به این برداشت رسید که ایران حتی در صورت داشتن اراده، از توانایی مؤثر پاسخ‌گویی فوری برخوردار نیست.


جمع‌بندی: بازدارندگی یا بازخوانی؟

با مرور روند سه عملیات وعده صادق، می‌توان گفت که هدف اصلی، یعنی نمایش اراده نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران، آن‌گونه که باید و شاید محقق نشده است. تأخیر در پاسخ، هدف‌گذاری محافظه‌کارانه، و ضعف در اجرای فنی باعث شده‌اند که این حملات بیشتر به مانوری رسانه‌ای شبیه باشند تا عملیات‌هایی که بتوانند استراتژی دشمن را مختل کنند.

اگر قرار است در آینده، واکنش‌های نظامی ایران به تهدیدات جدی‌تر گرفته شوند، نیازمند بازنگری در سه حوزه کلیدی هستیم: تصمیم‌گیری سریع، هدف‌گذاری مؤثر، و اجرای قاطع. در غیر این صورت، عملیات‌های بعدی نیز صرفاً تکرار نسخه‌هایی نیم‌بند از گذشته خواهند بود—بدون قدرت بازدارندگی، و با احتمال تشدید تهدیدات.


نویسنده : رضا کیانی موحد 26ام خرداد 1403

آنچه میان ایران و اسرائیل می‌گذرد «جنگ» است؟

سایت کثیف بی بی سی یه بحث حقوقی را درباره جنگ منتشر کرده که به خواندنش می ارزد. من هم با حفظ امانت و بدون کم و زیاد اینجا کپی پیست کردم جهت دوستانی که علاقه دارند مسائل رو عمیق تر ببینند:


صبح روز جمعه ۱۳ ژوئن، جهان با خبر حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای و نظامی در عمق خاک ایران بیدار شد؛ عملیاتی بی‌سابقه که آن را شدیدترین حمله در سال‌های اخیر توصیف کرده‌اند. پاسخ ایران با ارسال صدها پهپاد آغاز شد و سپس با شلیک موشک‌ها ادامه یافت؛ در شرایطی که فضای بین‌المللی آکنده از اضطراب و انتظار انفجاری بزرگ بود.

اما در میان این رویدادهای پرشتاب، پرسشی ساده و در عین حال پیچیده بارها در شبکه‌های اجتماعی تکرار شد: آیا «جنگ» آغاز شده است؟

چه زمانی یک درگیری «جنگ» نامیده می‌شود؟

با وجود حملات سنگین متقابل میان اسرائیل و ایران، اینکه آنچه رخ می‌دهد را «جنگ» بنامیم، تنها بازی با کلمات نیست؛ بلکه مسئله‌ای حقوقی و سیاسی به شمار می‌رود.

به گفته دکتر مجید بودن، رئیس انجمن وکلای حقوق بین‌الملل در پاریس، حقوق بین‌الملل، به‌ویژه کنوانسیون‌های لاهه و ژنو، جنگ را این‌گونه تعریف می‌کند:

«درگیری مسلحانه‌ای میان دو یا چند دولت، که در آن نیروهای مسلح در مقیاسی گسترده به‌کار گرفته می‌شوند، و هدف آن تحقق اهدافی مشخص در حوزه سیاسی یا نظامی است، و منجر به تلفات گسترده انسانی و خسارات سنگین مادی می‌شود.»

اما اعلام رسمی جنگ معمولاً مستلزم صدور بیانیه‌ای علنی از سوی یکی از کشورها، بسیج عمومی ارتش و نیروهای مسلح، و نیز درگیری طولانی‌مدتی است که از چارچوب پاسخ‌های محدود فراتر رود. تا این لحظه، نه ایران و نه اسرائیل به طور رسمی وارد «جنگ» نشده‌اند.

به گفته آقای بودن در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی عربی، جنگ معمولاً با اعلام رسمی شروع می‌شود، پس از آن هشدارهایی داده می‌شود، سپس درگیری نظامی آشکاری شکل می‌گیرد که به آتش‌بس منتهی می‌شود و در نهایت پیمان صلحی منعقد می‌شود که شرایط و طرف‌های آن را تعیین می‌کند.

هدف از این سلسله مراتب، جلوگیری از هرج‌ومرج و حفظ جان غیرنظامیان است تا آن‌ها قربانی جنگی ناگهانی و بی‌قانون نشوند. «اعلام جنگ بُعدی متمدنانه دارد. هدف آن این است که کشور مهاجم، دست‌کم به شکل ظاهری، به طرف مقابل فرصت دهد تا از غیرنظامیان، کودکان و زیرساخت‌ها محافظت کند.»

هرچند سرشت جنگ خشونت‌بار و مرگ‌بار است، حقوق بین‌الملل تلاش کرده با وضع قواعدی، از غیرنظامیان در میانه خشونت تا حد ممکن حفاظت کند؛ و تنها زمانی استفاده از زور را مشروع می‌داند که به‌طور متقارن و در چهارچوب مشخص صورت گیرد.

«جنگ فقط کشتن نیست ... بلکه کشتاری مشروع است»

آقای بودن تفاوت اساسی بین قتل در زندگی روزمره و کشتن در جنگ را چنین توضیح می‌دهد: «در زندگی روزانه، کسی که مرتکب قتل شود، به عنوان مجرم تحت محاکمه قرار می‌گیرد. اما در جنگ، کشتن دشمن از سوی هر دو طرف مشروع است. این اقدام به‌عنوان قتل شناخته نمی‌شود، بلکه بخشی از درگیری مسلحانه‌ای است که از نظر قانونی مجاز شمرده می‌شود.»

اما حتی این «قتل مشروع» هم محدودیت دارد. آقای بودن اشاره می‌کند که جنگ مشروع باید اصولی همچون تناسب در استفاده از نیرو و پرهیز از هدف‌گیری غیرنظامیان یا تخریب زیرساخت‌ها را رعایت کند. اگر این اصول زیر پا گذاشته شوند، آن اقدامات از چارچوب قانون جنگ خارج محسوب می‌شوند و حتی ممکن است جنایت جنگی محسوب شوند.

مسئولیت حقوقی: آغازکننده جنگ باید پاسخ‌گو باشد

آقای بودن توضیح می‌دهد که به‌محض شناخته شدن درگیری به‌عنوان جنگ، مسئولیت‌های بین‌المللی فعال می‌شوند. کشوری که جنگ را آغاز کند، مسئول نقض حاکمیت کشور دیگر است، حتی اگر ادعای دفاع از خود داشته باشد. او می‌گوید: «اگر ثابت شود اسرائیل آغازگر این درگیری بوده، در این صورت قوانین بین‌المللی را نقض کرده است، زیرا حاکمیت ایران را زیر پا گذاشته و این مسئله پیامدهایی در سطح جامعه جهانی دارد.»

پیامدهای حقوقی جنگ سه مرحله دارد:

۱. پایان‌ دادن به جنگ: توقف فوری هرگونه عملیات نظامی

۲. بازسازی و جبران خسارت: بازسازی زیرساخت‌های آسیب‌دیده و بازگرداندن دارایی‌ها در صورت وجود

۳. جبران خسارت‌های انسانی و مادی: پرداخت غرامت به غیرنظامیان آسیب‌دیده، بازماندگان کشته‌شدگان و کشورهای همسایه که از جنگ آسیب دیده‌اند.

آقای بودن تأکید می‌کند که جبران خسارات جانی با پول ممکن نیست، اما از نظر قانونی یک الزام نمادین است: «هیچ چیز جبران از دست رفتن جان انسان نمی‌شود. اما قانون برای آن دسته از آسیب‌های مادی، روانی و فرصت‌های زندگی ازدست‌رفته کسی که کشته شده، ساز و کاری برای جبران در نظر گرفته است.»

«جنگ همیشه با اعلام رسمی آغاز نمی‌شود»

آقای بودن می‌گوید ممکن است اسرائیل جنگی را آغاز کرده باشد، بدون آن‌که آن را «جنگ» بنامد؛ درست مانند آن‌چه در تاریخ منازعات بین‌المللی پیش آمده است. او به نمونه‌هایی از گذشته اشاره می‌کند، از جمله:

جنگ سال ۲۰۰۶ میان اسرائیل و حزب‌الله که، به رغم تلفات سنگین، هیچ‌یک از دو طرف آن را رسماً «جنگ» نخواندند.

یورش عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ که با عملیات نظامی کوتاهی آغاز شد اما به یک جنگ منطقه‌ای تمام‌عیار تبدیل شد.

حملات یازده سپتامبر که به دو جنگ متوالی در افغانستان و سپس عراق منجر شد، هرچند که این درگیری‌ها شکل متعارف و سنتی جنگ نداشتند.

بودن می‌گوید: «گاهی جنگ با تنها یک موشک آغاز می‌شود، اما نام‌گذاری آن به عنوان جنگ به تأخیر می‌افتد. اما قانون منتظر بیانیه رسمی نمی‌ماند. تا زمانی که درگیری گسترده، تلفات و حملات متقابل وجود دارد ... ما با جنگ روبه‌رو هستیم.»

آیا برای اینکه درگیری جنگ محسوب شود، لازم است قدرت طرفین برابر باشد؟

 

برخی تصور می‌کنند که درگیری زمانی «جنگ» به شمار می‌آید که دو طرف آن از نظر قدرت نظامی برابر باشند. اما دکتر مارکو روسینی، استاد حقوق بین‌الملل در دانشگاه وست‌مینستر توضیح می‌دهد که قانون بین‌الملل چنین توازنی را شرط وقوع «جنگ» نمی‌داند؛ بلکه برعکس، طرف قدرتمندتر را مسئول‌تر هم می‌داند.

«قانون لازم نمی‌داند که نیروها برابر باشند، اما طرف قوی‌تر را ملزم می‌کند از قدرت خود سوءاستفاده نکند. جنگ زمانی رخ می‌دهد که قدرت نظامی بین کشورها به کار گرفته شود، چه توازن قدرت برابر باشد یا نباشد.»

او می‌گوید قانون از طرف ضعیف‌تر حمایت می‌کند و این عدم توازن قدرت را هنگام بررسی تخلفات یا تعیین میزان غرامت لحاظ می‌کند.

چگونه می‌توان جلوی تشدید درگیری را گرفت؟

اگر جنگ به نقطه‌ای برسد که از کنترل خارج شود، چگونه می‌توان آن را متوقف کرد؟

روسینی توضیح می‌دهد که مسیرهای قانونی و دیپلماتیکی وجود دارد که کشورها می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند. از جمله این روش‌ها:

۱. مراجعه به دیوان بین‌المللی دادگستری برای شکایت از کشور متجاوز.

۲. درخواست تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل.

۳. مطرح‌کردن موضوع در مجمع عمومی سازمان ملل در صورتی که شورای امنیت اقدام نکند.

۴. درخواست دخالت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اگر اتهامات مربوط به تهدید هسته‌ای باشد.

«اگر اسرائیل مدعی است که ایران در حال آماده‌سازی برای حمله هسته‌ای است، باید مدارک واضحی ارائه دهد. در مقابل، ایران نیز باید راه را برای بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باز بگذارد تا تأیید کنند که ماهیت برنامه هسته‌ای‌اش صلح‌آمیز است.»

روسینی می‌افزاید: «هر دو طرف از روایت هسته‌ای برای توجیه اقدامات خود استفاده می‌کنند. ایران می‌گوید که در حال توسعه انرژی صلح‌آمیز غیرنظامی است و اسرائیل را متهم می‌کند که می‌خواهد مانع از این کار شود. در مقابل، اسرائیل مدعی است که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای است، بدون آن‌که سندی قطعی و علنی ارائه کند.»

میان دیپلماسی و تنش: پرونده هسته‌ای در مرکز مناقشه

بحث درباره پرونده هسته‌ای موضوع تازه‌ای نیست. ایران و قدرت‌های غربی بر سر آن توافق کردند اما آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری دور اول دونالد ترامپ از آن خارج شد.

امروز، پرونده هسته‌ای بار دیگر به کانون بحران بازگشته است. از یک سو، ایران می‌کوشد بر حق خود برای توسعه انرژی هسته‌ای با اهداف غیرنظامی تأکید کند؛ و از سوی دیگر، اسرائیل هرگونه پیشرفت هسته‌ای ایران را تهدیدی برای موجودیت خود تلقی می‌کند.

آقای بودن هشدار می‌دهد که «بهانه‌های هسته‌ای» ممکن است برای توجیه جنگی پیشگیرانه به کار روند؛ جنگی که پشتوانه کافی حقوقی ندارد.

منبع

آیا آنچه میان ایران و اسرائیل می‌گذرد «جنگ» است؟ چه زمانی می‌توان این واژه را به کار برد؟ - BBC News فارسی

عملیات موش کور-19

 undefined

در طی تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در سال 1982، نیروی هوایی این کشور تصمیم گرفت تا موشکهای سام سوری را ،که در دره بقاع موضع گرفته بودند، از سر راه خود بردارد. عملیاتی که صورت گرفت به صورت خیره کننده ای موفقیت آمیز بود. برای اولین بار در تاریخ جنگهای مدرن یک نیروی هوایی غربی توانسته بود تمامی شبکه ضد هوایی ساخت روسیه را نابود کند. به علاوه، نیروی هوایی سوریه تعداد زیادی از پرنده هایش را در طی این عملیات از دست داد. داستان عملیات سرکوب دفاع هوایی سوریه را در فایل زیر مطالعه کنید. 

عملیات اپرا

undefined

در انتهای دهه 70، عراق یک راکتور هسته ای از نوع ازیریس ار فرانسه خریداری کرد. سرویس اطلاعاتی اسرائیل باور داشت که خرید این راکتور برای تهیه پلوتونیوم مورد استفاده در برنامه سلاح های هسته ای عراق است. آنها همچنین باور داشتند که تابستان سال 1981 آخرین فرصت برای نابود کردن راکتور عراق است بدون اینکه به مردم عراق در اثر تشعشعات هسته ای آسیبی واردشود. داستان حمله هوایی اسرائیل به راکتور هسته ای عراق را در فایل زیر بخوانید.

نبرد کرامه

شاید بسیاری از جوانانی که پس از جنگ 33 روزه لبنان به طرفداری از سیدحسن نصرالله به پایکوبی پرداختند به خاطر نیاورند که اولین شکست نظامی اسرائیل کی، کجا و چگونه روی داد. در حقیقت، ارتش اسرائیل اولین بار در نزدیکی شهر کوچک کرامه مزه شکست را چشید. در این فرصت نیم نگاهی به جاودان پیروزی فداییان فلسطین بر ارتش مجهز اسرائیل خواهیم انداخت.

undefined

دکتر فتحی شقاقی و جهاد اسلامی اش


خیابان سیدجمال الدین اسدآبادی را که به سمت شمال بروید به تقاطع این خیابان با خیابان فتحی شقاقی می رسید. سوالی که به ذهن بسیاری خطور نمی کند این است که دکتر فتحی شقاقی واقعا کیست و چه نقشی در تاریخ ایران معاصر داشته است که یکی از خیابانهای تهران را به نام وی کرده اند؟

 

فتحی شقاقی در سال 1951 در یک اردوگاه آوارگان فلسطینی در غزه به دنیا آمد. او در ابتدای دهه ی 70 میلادی برای تحصیل پزشکی به مصر رفت و پس از بازگشت به فلسطین در بیمارستانی در بیت المقدس به کار مشغول شد. او در طی تحصیل به شیخ احمدیاسین ،از رهبران اخوان المسلمین و بنیانگذار حماس(شاخه ی فلسطینی اخوان المسلمین)، گرایش داشت. وی همچنین به عقاید سید قطب و حسن البنا علاقمند بود. فتحی شقاقی بر این باور بود که رویکرد سازمان فتح بر ضد اسرائیل بی فایده است و تنها یک حرکت اسلامی اصیل است که می تواند ریشه ی اسرائیل را در منطقه بخشکاند. شقاقی در بازگشت به فلسطین راهش را از اخوان المسلمین و گروه های سکولار فلسطینی جدا کرد. انقلاب اسلامی ایران ، به زعامت آیت الله خمینی، شقاقی را در ادامه ی راه خود استوارتر کرد. او کتابی نوشت به نام "خمینی، راه حل اسلامی و جایگزین" و در آن به ستایش از دیدگاه اسلام محور آیت الله خمینی ایشان پرداخت. او اعتقاد داشت که پیروزی انقلاب ایران اثبات می کند که یک حرکت اسلامی می تواند بر قوی ترین حکومتها غلبه کند. کتاب او در طی مدت 2 روز 10000 جلد فروش داشت و منجر به دستگیری او از طرف دولت مصر شد.

 

تفکرات جهادی شقاقی سبب شد تا وی به همراه 5 نفر از همفکرانش در سال 1981 سازمان "حرکت جهادی در فلسطین" را بنانهد. امروزه این سازمان به صورت خلاصه "جهاد اسلامی" نام گرفته است. او در پی ایجاد یک حکومت اسلامی در مرزهای قبل از 1948 فلسطین بود. او بعدتر در طی مصاحبه ای به خبرنگار انگلیسی رابرت فیسک گفت:" ما درباره ی خداشناسی بحث نمی کنیم، بحث ما درباره ی سیاست و نظامی گری است" و اضافه کرد" اسلام باید مبدأ حرکت ما باشد، آزادسازی فلسطین هدف ما و جهاد راه ماست." او انگیزه ی خود را برای فیسک چنین توضیح داد:" ما تنها از حق خود برای زندگی در وطن مان دفاع می کنیم... ما برای قرنها با یهودیها در صلح زیسته ایم... من مشکلی با یهودیها ندارم.. اما با اشغالگران خواهم جنگید." دکتر شقاقی در مصاحبه ای در سال 1992به خبرنگار ایندیپندنت گفت که هدف ما کشوری است که در آن پیروان تمام مذاهب بتوانند در کنار هم زندگی کنند. او سعی می کرد تا اختلافات بین سنی  وشیعه را از بین ببرد و حتی در سازمانش تعدادی از اعراب مسیحی هم حضور داشتند. البته بیشتر اعضای سازمان شقاقی اعضای سابق دیگر سازمانهای فلسطینی بودند که در حرکتهای مسلحانه ید طولایی داشتند.

 

در سال 1983 دکتر فتحی شقاقی توسط اسرائیلی ها بازداشت شد. آنها اتهام او را انتشار یک مجله ی اسلامی می دانستند. یک سال بعد فتحی شقاقی آزاد شد اما دوباره در سال 1986 بازداشت شد و به 4 سال زندان محکوم شد. البته او تمام مدت محکومیت خود را طی نکرد و 2 سال بعد به جنوب لبنان تبعید شد و از آنجا به دمشق رفت. اندکی بعد او توانست به ملاقات با آیت الله خمینی مفتخر در تهران مفتخر شود. حرکت جهاد اسلامی توسط تهران تأیید شد و رابطه ی نزدیکی با حزب الله لبنان به هم زد. در دهه ی 90 او به دمشق بازگشت و تحت حفاظت حافظ اسد به فعالیتهای ضدصهیونیستی خود ادامه داد.

 

شقاقی در سال 1994 توانست بر علیه پیمان اسلو 8 سازمان فلسطینی (از جمله حماس) را گرد هم آورد. عدم پایبندی او به مفاد پیمان صلح اسلو و ادامه ی حرکات ضدصهیونیستی سازمان تحت فرمانش سبب شد تا در لیست ترور اسرائیلی ها قرار بگیرد. ضربات نظامی که دکتر شقاقی به پایه های صهیونیسم در اسرائیل وارد کرد ارکان این نظام غاصب را به لرزه درآورده بود. اگر جلوی این حملات ویرانگر گرفته نمی شد شاید دولت اسرائیل چند سالی بیشتر دوام نمی یافت. در نتیجه، دکتر فتحی شقاقی در روز 26 اکتبر 1995 در برابر هتلی در مالتا ترور شد. او با یک پاسپورت جعلی به لیبی رفته بود و در سفر بازگشت در مالتا توقف کرده بود. پلیس مالتا 3 روز بعد توانست جنازه ی فتحی شقاقی را شناسایی کند. کشته شدن فتحی شقاقی سازمان حرکت جهاد اسلامی را با مشکل مواجه کرد چرا که هیچ یک از اعضای ارشد این سازمان توانایی های او را نداشتند.

 

حرکت جهاد اسلامی مسئولیت بسیاری از بمبگذاری ها در خاک اسرائیل،از جمله در حدود 30 حمله ی انتحاری، را برعهده گرفته است. این سازمان در سال 2001 اعلام کرد که با وجود اینکه حماس از حملات انتحاری در داخل خاک اسرائیل دست برداشته است اما آنها همچنان به این حملات ادامه خواهند داد. برای اینکه بهتر متوجه عظمت حرکات نظامی این سازمان جهادی بشویم بهتر است که نگاهی کوچک به فهرست این حملات بیاندازیم:

 

آگوست1987: حرکت جهاد اسلامی مسئولیت شلیک به یک فرمانده ی پلیس اسرائیل را در نوار غزه برعهده گرفت.

جولای 1989: حمله به یک اتوبوس در شاهراه اورشلیم-تل آویو که دست کم 14 کشته (شامل 2 کانادایی و یک آمریکایی) و چندین زخمی بر جای گذاشت .

4 فوریه 1990: حمله به اتوبوسی که توریستهای اسرائیلی را به مصر برده بود. 11 کشته و 17 مجروح حاصل این حمله بود.

دسامبر 1993: تیراندازی در یک اتوبوس و کشته شدن یک سرباز ذخیره ی اسرائیلی به نام داوود مشراتی.

آوریل 1994: انفجار یک خودرو در کنار ایستگاه اتوبوس که منجر به کشته شدن 9 نفر و زخمی شدن 50 نفر دیگر شد.

ژانویه 1995: بمبگذاری در نزدیک نتانیا که سبب کشته شدن 18 سرباز و یک غیرنظامی شد.

آوریل 1995: بمبگذاری در نتزاریم و کفر داروم. بمبگذاری اول در یک اتوبوس 8 نفر (از جمله یک دانش آموز آمریکایی) را کشت و 30 نفر را مجروح کرد. دومی یک ماشین بمبگذاری شد بود که انفجارش 12 نفر را مجروح کرد.

مارس 1996: بمبگذاری در یک مرکز خرید در تل آویو که 20 نفر را کشت و 75 نفر را زخمی کرد.

نوامبر 2000: انفجار یک ماشین بمبگذاری شده در بازار بیت المقدس که 2 نفر کشته و 10 نفر زخمی بر جای گذاشد.

مارس 2002: بمبگذاری در اتوبوس تل آویو به نظاره که موجب کشته شدن 7 نفر و زخمی شدن در حدود 30 نفر شد.

ژوئن 2002: حمله منجر به کشته شدن 18 نفر و مجروح شدن 50 نفر در تقاطع مجیدو.

جولای 2004: 2 حمله در تل آویو که 5 کشته و 40 زخمی حاصل آنها بود.

نوامبر 2002: کمین در هبرون که 12 سرباز اسرائیلی و یک افسر امنیتی را به هلاکت رساند.

می 2003: بمب گذاری انتحاری در یک مرکز خرید که 3 کشته و 83 مجروح بر جای گذاشت.

آگوست 2003: 21 کشته و بیش از 100 زخمی به دلیل بمب گذاری انتحاری در اتوبوسی در بیت المقدس.

اکتبر 2003: انفجار بمب در رستوران حیفا به همراه 22 کشته و 60 زخمی.

اکتبر 2005: بمب گذاری در بازار هادرا که مسبب کشته شدن 7 نفر و مجروح شدن 55 نفر دیگر شد.

آوریل 2006: بمب گذاری در تل آویو با 11 کشته و 70 زخمی.

ژانویه 2007: گردانهای فداییان الاقصا و حرکت جهاد اسلامی مسئولیت یک بمب گذاری انتحاری را در یک نانوایی در ایلات برعهده گرفتند. 3 نفر در این حمله کشته شدند.

ژوئن 2007: در تلاش برای به اسارت گرفتن سربازان اسرائیلی در یک پست بازرسی در غزه با استفاده از یک ماشین با علامت "خبرنگاران" اسرائیلی ها یکی از مهاجمین را کشتند و دیگران فرارکردند. سوء استفاده از ماشین خبرنگاران سبب اعتراض گسترده ی رسانه های جمعی و خبرنگاران به این حرکت شد. سخنگوی جهاد اسلامی استفاده ی گروهش از این خودرو را تکذیب کرد و آن را به گردانهای القدس نسبت داد.

26 مارس 2009: دو نفر از اعضای جهاداسلامی به خاطر دست داشتن در توطئه ی قتل خلبانان و دانشمندان اسرائیلی زندانی شدند.

15 نوامبر 2013: شلیک دو راکت به تل آویو از غزه. هر دو موشک در منطقه ی خالی از سکنه فرودآمدند.

24 ژوئن 2013: شلیک 6 راکت به اسرائیل به حرکت جهاد اسلامی نسبت داده شد.

 

همانطور که ملاحظه شد تمام این حملات به نظامیان اسرائیلی بوده است. اما از آنجا که نظامیان خودفروخته ی صهیونیست در همه جا ،از جمله اتوبوسها، ایستگاه های اتوبوس، مراکز خرید و حتی نانوایی ها حضور داشته اند، به ناچار معدودی از غیرنظامیان نیز طعمه ی حملات جهاد اسلامی شده اند. واضح است که این سازمان به عنوان یک سازمان مبارز هیچ علاقه ای به کشت و کشتار غیرنظامیان ندارد و هرگونه حرکت نظامی که در آن آسیبی متوجه غیرنظامیان شود را تقبیح می کند.


رضا کیانی موحد

موشک ضدتانک اسپایک

undefined

موشک اسپایک یکی از مدرنترین موشکهای ضدتانک فعلی جهان است که بازار صادراتی خوبی هم دارد. در مقاله زیر نگاهی به مشخصات این موشک می اندازیم.


پرواز 648

عملیات های ضدتروریستی زیادی در دنیا به شکست منجر شده اند. پرواز 648 یکی از هواپیماربایی هایی بود که هنگام دخالت نیروهای ویژه ضدتروریست منجر به فاجعه شد. داستان این عملیات را در اینجا بخوانید.