نبرد اشترلیتز را به نام نبرد سه امپراطور نیز می شناسند. این نبرد یکی از بزرگترین پیروزیهای ناپلئون را در پی داشت. در روز دوم دسامبر 1805، نیروهای فرانسه پس از 9 ساعت نبرد خونبار، ارتش مشترک روس و اتریش را به صورت کامل درهم کوبیدند. اغلب، از این نبرد به عنوان یک شاهکار تاکتیکی یادمی شود. داستان جذاب این نبرد را در فایل زیر بخوانید.
میکاتا گاهارا آخرین نبردی بود که تاکدا شینگن در آن حضور داشت. فایل زیر داستان این شکست تاریخی را بیان می کند.
در اواخر تابستان و اوایل پاییز سال 1982 (1361) در تپه های سومار در مرز ایران و عراق، دو همسایه دست به نبردهایی خشونت باری زدند. نبردهای این ناحیه به سنگینی نبردهایی که قبل و بعد از این آنها در طول جنگ اتفاق افتاد نبود اما هر دو طرف استفاده گسترده ای از قدرت هوایی در این نبردها کردند که نه تنها نتایج جالب توجهی به بار آورد بلکه همچنین تعداد زیادی از جدالها و ادعاهای این جنگ را در بر داشتند. تام کوپر و فرزاد بیشاپ در مقاله زیر نگاه عمیقی به کاربرد زرهی و هوانیروز از سوی هر دو طرف درگیر ماجرا انداخته اند.
از مسائلی که به تواتر توسط رسانه های دولتی و وابسته به دولت تکرار شده تا جاییکه دیگر تبدیل به یک فکت مسلم تاریخی شده است یکی هم این است که "در زمان جنگ سازمان ملل و شورای امنیت به حرف ما گوش نکردند" و "عراق را به عنوان متجاوز محکوم نکردند" و از این قبیل حرفها....
این جملات به قدری در گوش مردم خوانده شده که حتی آدم دقیقی چون محمد درودیان نیز آن را باور کرده و در مصاحبه اش تکرار می کند( اینجا دقیقه16تا17). جمهوری اسلامی قضیه را برای مردم این طور جا انداخته که انگار شورای امنیت داور بازی فوتبال هست و هر جای زمین که کسی بر روی کسی خطا انجام بدهد(چه بازیکن دارای توپ باشد یا نه) داور وظیفه دارد سوت بزند و بازی را متوقف کند و یک ضربه ی خطا به نفع تیم مقابل اعلام کند... و همین بینش کج و معوج سبب شده تا 40 سال پس از پایان جنگ هنوز هم مردم از داور طلبکار باشند که چرا سوت نزد و چرا به نفع ایران پنالتی نگرفت.
در صورتی که اگر در عمق قضیه اندکی، و فقط اندکی، فرو برویم می فهمیم که داستان به این سادگی ها هم نیست. شورای امنیت سازمان ملل مثل داور فوتبال نیست بلکه بیشتر شبیه به پلیس 110 است. یعنی شما وقتی که در خیابان تصادف می کنید وظیفه دارید که زنگ بزنید 110 و 110 هم افسر به محل اعزام می کند و کروکی می کشد تا شما با استناد به آن کروکی بروید و شکایت کنید و خسارت بگیرید. وقتی که شما به 110 زنگ نزدید از کجا بفهمد که شما کجا تصادف کردید؟ کی تصادف کردید؟ مقصر کی بود؟ چقدر خسارت خوردید؟
خلاصه اینکه جمهوری اسلامی برای اینکه کم کاری ها، اشتباهات، خیانتها و تقصیرات دستگاه دیپلماسی کشور و وزارت امور خارجه را در آن زمان لاپوشانی کند برداشته و داستان را صد در صد وارونه تعریف کرده است تا اشتباهاتی را که کرده است به چشم نیاید ( در زمان آغاز جنگ با عراق وزیر امور خارجه ایران کسی بود به نام محمد کریم پناهی که رشته ی تحصیلی اش اصلا روانشناسی بود... حالا شما ببین وزن نظرات کارشناسی با چنین وزرات خانه چقدر خواهد بود).
در باب کم کاری وزارت امورخارجه در آغاز جنگ و در طول جنگ و حتی پس از جنگ تا به امروز خیلی وقت پیش مصاحبه ای از فصلنامه نگین ایران (وابسته به سپاه) را اینجا گذاشته بودم. در اینجا همین فایل را دوباره برایتان گذاشتم با این تفاوت که نکات مهم آن را با رنگ زرد و نکات مهمتر را با رنگ قرمز های لایت کرده ام.
بخوانید و بدانید که....
نتیجه ی هر جنگ مدرنی در نهایت در پشت میز مذاکره معلوم می شود.
جیرو هُریکُشی سرطراح شرکت میتسوبیشی و کسی بود که جنگنده افسانه ای زیرو را برای ارتش ژاپن در جنگ جهانی دوم طراحی کرد. زندگی نامه او را می توانید در اینجا بخوانید.
ژنرال جوزف کامهوبر (1896-1986) اولین فرمانده ی جنگنده های شبانه ی لوفت وافه در طی جنگ جهانی دوم بود و توانست اولین سیستم دفاع شبانه ی موثر را برای آلمان سازمان دهد. زندگی نامه او را در اینجا بخوانید.
توپولوف یکی از نوابغ هواپیماسازی جهان در میانه قرن بیستم بود. او که در زمان جنگ جهانی دوم توسط پلیس مخفی شوروی به زندان افتاد توانست از دسیسه های آن دوران جان سالم به در ببرد و بزرگترین پروژه های ساخت بمب افکن در شوروی را به پیش براند. زندگی نامه توپولوف را از اینجا دانلود کنید.
در روز 23 تیر سال 1361 ایران حمله بزرگی را به سمت بصره آغاز کرد و برای اولین بار از مرزهای بین المللی عبور کرد. 50 روز قبل ایرانی ها توانسته بودند در عملیات الی بیت المقدس خرمشهر را آزاد کنند. عراق نیروهای رزمی خود را به بهانه حمله اسرائیل به لبنان در بیشتر مناطق ایران عقب کشید و به پشت خطوط مرزی بازگشت. حال نوبت مسئولین نظامی و سیاسی ایران بود که در ادامه جنگ چه تصمیمی بگیرند، ماندن بر سر مرزهای بین المللی و ورود به خاک عراق؟ تصمیم بر سر اینکه کدام گزینه باید انتخاب بشود به امام خمینی سپرده شد و در نهایت دو جلسه شورای عالی دفاع در حضور معظم له برقرار شد تا طرفین ماجرا بتوانند استدلال های خود را بیان کنند. بنا بر بیشتر مصاحبه های برجای مانده درباره این جلسات ایشان در ابتدا با ورود به خاک عراق مخالف بوده اند. بعدتر سیداحمد خمینی در مصاحبه ای عنوان کرد که آقای خمینی حتی با ادامه جنگ نیز مخالف بوده است. در انتهای جلسه دوم امام خمینی با شنیدن استدلالهای مرحوم ظهیر نژاد و محسن رضایی تصمیم گرفتند که ایران عملیات تهاجمی خود را در جنوب ادامه بدهد.
امروز (24ام فروردین1403) که 43 سال از آن روز می گذرد معلوم نیست که در طی آن مذاکرات چه نکاتی مطرح شد و چه کسانی موافق پایان جنگ بودند و چه کسانی اصرار داشتند که ایران باید وارد خاک عراق بشود؟ اما نکته جالب تر این است که صورت جلسه مذاکرات این دو جلسه همزمان با برگزارکردن آنها مکتوب نشد و تنها به ضبط جلسات بر روی نوار کاست اکتفا شد. نوارکاستهایی که اکنون معلوم نیست که کجا و در دستان چه کسانی هستند و در آینده بر علیه چه کسانی ممکن است به کار بروند.
محمدحسن محققی در طی چند مصاحبه که برای نوشتن کتاب اسرار مکتوم با مسئولان نظامی و سیاسی که در آن زمان سمتی داشتند می کند از زبان مسئولان گوناگون قضیه گم شدن این نوارهای را می شنود.
مصاحبه آقای هاشمی رفسنجانی:
هاشمی رفسنجانی در مصاحبه دیگری می گوید:
با پیشنهاد امام(ره) راهحلی انتخاب شد و دیگران هم قبول کردند و آن این بود که اگر میخواهید وارد خاک عراق شوید و ضرورت دارد وارد شویم در جایی وارد شویم که مردم نباشند یا خیلی کم باشند. شما چنین جایی را پیدا کنید و وارد خاک عراق شوید تا هم قدرتتان را نشان بدهید و هم خاطر دشمن راحت نشود. این استراتژیای شد که امام(ره) به ما دادند. متاسفانه بعدا ما نتوانستیم این نوار را پیدا کنیم یا دفتر امام(ره) این نوار را نداد، چون ما دبیرخانهای داشتیم که مذاکراتمان را ضبط میکرد.
مصاحبه با غلامعلی رشید( در همان کتاب اسرار مکتوم):
وی.زی-551 نوعی نفربر زرهی چرخدار است که در ارتش خلق چین با دو کد تایپ-90 و تایپ-92 شناخته می شود و بیشتر در واحدهای پیاده مکانیزه مورد استفاده قرار می گیرد. این زرهپوش تا کنون بازار خارجی خوبی داشته است. در مقاله زیر به ذکر مشخصات این زرهپوش می پردازیم.
جنگ جهانی دوم که آغاز شد کمپانی فولکس واگن در ابتدای واردکردن فولکس غورباقه ای به بازار بود. اما آغاز جنگ سبب شد تا اولویتها در راستای جنگ قرار بگیرند و به پورشه دستور داده شد تا یک نمونه ی رزمی از خودروی معروفش برای ورماخت تهیه کند. این خودروی جنگی سبک ،که کوبل واگن نام گرفت، در حقیقت از موتور و قطعات فولکس واگن بهره می گرفت با این تفاوت که دارای بدنه ای متفاوت بود.
طرح موفق کوبل واگن سبب شد تا پس از پایان جنگ و با به راه افتادن مجدد خط تولید فولکس غورباقه ای بسیاری از علاقمندان خودروهای ورزشی با استفاده از قطعات فولکس واگن و بر اساس طرح کوبل واگن خودروهای همه جا رو بسازند. این خودروهای تفریحی باگی نام گرفتند و خصوصیات خوب آنها در بیرون از جاده سبب شد تا توجه نظامیان نیز به استفاده از آنها جلب بشود.
امروزه باگی ها نقش زیادی در نیروهای نظامی جهان پیدا کرده اند. در مقاله زیر به مقایسه سه باگی مورد استفاده نیروهای نظامی آمریکا می پردازیم.