طرف | گزینهها |
---|---|
طرف A (آمریکا/اسرائیل) |
بمباران شدید و فشار نظامی کامل
ادامه سیاستهای گذشته (تکیه بر نیروهای نیابتی، نظامی، اقتصاد مقاومتی)
بازنگری جدی و اصلاحات اقتصادی، دیپلماسی و نظامی|
ایران: ادامه سیاستهای گذشته (C) | ایران: اصلاحات استراتژیک (R) | |
---|---|---|
آمریکا: حمله شدید (H) | ایران: ضرر شدید (3-), آمریکا: هزینه زیاد (2-) | ایران: ضرر متوسط (2-), آمریکا: موفقیت نسبی (1+) |
آمریکا: آتشبس کنترلشده (L) | ایران: سود ظاهری کوتاهمدت (1+)، ضرر بلندمدت (3-) (تله شناختی) | ایران: سود بلندمدت واقعی (3+)، آمریکا: شکست تله (3-) |
توضیحات:
اعداد مثبت (+) یا منفی (-) نشاندهنده درجه موفقیت یا زیان است.
اگر ایران مسیر گذشته را ادامه دهد، در شرایط بمباران کنترلشده به دلیل فریب کوتاهمدت خود خوشبین میشود ولی در بلندمدت متضرر میشود.
اگر ایران اصلاحات کند، فشار آمریکا اثر کمتری دارد و ایران میتواند در آینده موقعیت بهتری کسب کند.
انتخاب ایران | ریسکها و پیامدها |
---|---|
ادامه سیاستهای گذشته | - گرفتار شدن در تله شناختی، فرسایش اقتصادی شدید، فشار روانی و سیاسی داخلی- کاهش قدرت نظامی و نیابتی- احتمال بازگشت حملات شدیدتر از طرف آمریکا/اسرائیل- فروپاشی تدریجی بدون جنگ رسمی |
اصلاحات جدی | - نیاز به هزینههای کوتاهمدت سیاسی و اقتصادی- امکان مقاومت جریانهای محافظهکار و نظامی- احتمال فشار خارجی برای تحقق اصلاحات- ایجاد فرصت برای خروج از تله و افزایش قدرت در بلندمدت |
دوره | رفتار آمریکا/اسرائیل | رفتار ایران | وضعیت کلی |
---|---|---|---|
۱ | بمباران کنترلشده + اعلام آتشبس موقت | پذیرش آتشبس و ادامه سیاستهای گذشته | ایران احساس موفقیت موقت میکند |
۲ | حفظ آتشبس، تشدید تحریمها و فشار اقتصادی | ادامه مسیر، نادیده گرفتن اصلاحات | فرسایش داخلی شدت میگیرد |
۳ | آمادگی برای حمله شدید مجدد | قدرت دفاعی و اقتصادی کاهش یافته | فروپاشی تدریجی از درون اتفاق میافتد |
حوزه | راهکارها | هدف استراتژیک |
---|---|---|
اقتصاد | کاهش اتکا به اقتصاد مقاومتی- جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی- اصلاح نظام بانکی و مالیاتی | بهبود تابآوری اقتصادی و کاهش فشار تحریمها |
دیپلماسی | افزایش تعامل منطقهای و جهانی- مذاکره برای کاهش تحریمها- کاهش تنشهای غیرضروری و گسترش ائتلافها | شکستن انزوای بینالمللی و فشار سیاسی |
نظامی امنیتی | کاهش اتکا به نیابتیها- تمرکز بر بازدارندگی موثر و متوازن- استفاده از دیپلماسی دفاعی | جلوگیری از درگیریهای پرهزینه و افزایش امنیت پایدار |
بازی «تله شناختی» میان دو طرف جریان دارد که آمریکا/اسرائیل با آتشبس موقت و فشار اقتصادی قصد دارند ایران را در تلهای قرار دهند تا بدون جنگ مستقیم از درون تحلیل رود.
ایران اگر تصور کند سیاستهای پیشین موثر بودهاند و اصلاحات نکند، با فرسایش اقتصادی، سیاسی و نظامی روبرو خواهد شد.
راه خروج، تشخیص به موقع تله و اصلاحات اساسی در همه حوزههای کلیدی است.
این بازی میتواند چند دوره ادامه یابد تا نتیجه نهایی مشخص شود، اما هر تأخیر در اصلاحات هزینههای ایران را بیشتر میکند.
پیامدها:
افزایش شدید تنشها و تشدید حملات هوایی و زمینی از سوی آمریکا و اسرائیل.
افزایش هزینههای نظامی و خسارات مستقیم به زیرساختها و نیروی انسانی ایران.
احتمال افزایش انزوای سیاسی و فشار اقتصادی خارجی بیشتر.
اما امکان تحت فشار قرار دادن آمریکا-اسرائیل برای پذیرش مذاکره یا آتشبس با شروط بهتر.
تحلیل:
ممکن بود ایران توانمندی دفاعی خود را زودتر نشان دهد ولی هزینهها و خسارات زیاد میشد.
این سناریو ریسک فروپاشی سریعتر را دارد ولی میتواند به مذاکره با شرایط متفاوت منجر شود.
پیامدها:
کاهش فشار داخلی و افزایش اعتماد عمومی به دولت.
کاهش اثر تحریمها با جذب سرمایه و بهبود فضای کسبوکار.
بهبود روابط دیپلماتیک و کاهش تنش منطقهای.
کاهش احتمال از سرگیری حملات نظامی و افزایش قدرت بازدارندگی واقعی.
تحلیل:
این مسیر بهترین گزینه برای خروج از «تله شناختی» است.
نیازمند اراده سیاسی قوی و مدیریت هوشمندانه بحران است.
ممکن است مخالفانی در داخل کشور داشته باشد اما به نفع ثبات و توسعه بلندمدت است.
پیامدها:
جنگ تمامعیار با تلفات بالا و هزینههای سنگین برای هر دو طرف.
احتمال واکنش شدید ایران در داخل و منطقه (گسترش نیابتیها، افزایش تهدیدات به کشورهای منطقه).
کاهش مشروعیت سیاسی آمریکا-اسرائیل در عرصه جهانی به دلیل ادامه جنگ.
در نهایت احتمال خستگی و فشار بینالمللی برای توقف جنگ.
تحلیل:
این مسیر پرهزینهترین و خطرناکترین راه است.
احتمال دارد جنگ به بنبست نظامی و سیاسی بیانجامد.
بازی طولانیتر و پرهزینهتر میشود و ممکن است بازیگران دیگر منطقهای و بینالمللی دخالت کنند.
پیامدها:
کاهش فشار بر اقتصاد ایران و افزایش توانایی دولت در مدیریت بحران.
امکان تمرکز بیشتر بر مسائل داخلی و توسعه اقتصادی.
تغییر محاسبات طرف ایران درباره ادامه سیاستهای نظامی و دیپلماتیک.
احتمال کاهش تنش نظامی و بازگشت به مذاکرات بلندمدت.
تحلیل:
کاهش فشار اقتصادی میتواند نقطه عطفی برای تغییر مسیر باشد.
اما بدون اصلاحات ساختاری، این بهبود موقتی و شکننده خواهد بود.
همچنین طرف مقابل ممکن است این سیاست را به عنوان ضعف تعبیر کند.
پیامدها:
بهبود تصویر ایران در سطح بینالمللی و افزایش همبستگی منطقهای.
جذب حمایتهای سیاسی و اقتصادی غیرنظامی از کشورهای مختلف.
فشار روانی کمتری بر مردم و تقویت وحدت ملی.
امکان فشار کمتر مستقیم نظامی از طرف مقابل.
تحلیل:
این استراتژی مکمل اقدامات اقتصادی و سیاسی است.
میتواند به کاهش اثر تحریمها و فشارهای روانی کمک کند.
اما نیازمند زمان و پیوستگی طولانیمدت است.
تصمیم | پیامد کلیدی | ریسکها و فرصتها |
---|---|---|
رد آتشبس و ادامه جنگ | درگیری شدید و هزینههای بالا | احتمال فروپاشی سریعتر یا فشار برای مذاکره |
پذیرش آتشبس و اصلاح | خروج از تله و بهبود بلندمدت | مقاومت داخلی و نیاز به اراده قوی |
ادامه حملات شدید آمریکا/اسرائیل | جنگ تمامعیار و هزینه بالا | بنبست نظامی و فشار بینالمللی |
کاهش تحریمها | بهبود اقتصادی و سیاسی موقت | شکنندگی بدون اصلاحات |
تمرکز بر دیپلماسی نرم | تقویت وحدت و کاهش فشار روانی | نیاز به زمان و استمرار |
تحلیل آتشبس احتمالی بین ایران و اسرائیل بر اساس نظریه بازیها (Game Theory) میتواند در قالب یک بازی دوطرفه غیرهمکارانه (non-cooperative) بررسی شود. در ادامه، این تحلیل را با استفاده از مفاهیم کلاسیک نظریه بازیها مانند بازی معمای زندانی (Prisoner’s Dilemma)، تعادل نش (Nash Equilibrium) و بازی تکرارشونده (Repeated Game) پیش میبریم:
ایران
اسرائیل
C = Cooperate (همکاری = رعایت آتشبس)
D = Defect (خیانت = نقض آتشبس / حمله)
اسرائیل: C (رعایت آتش بس) | اسرائیل: D (حمله) | |
---|---|---|
ایران: C (رعایت) | (3,3) = ثبات نسبی، بازدارندگی بدون جنگ | (0,4) = ایران آسیبپذیر، اسرائیل برنده کوتاهمدت |
ایران: D (حمله) | (4,0) = ایران ضربه میزند، اسرائیل غافلگیر میشود | (1,1) = جنگ فرسایشی، هزینه زیاد برای هر دو |
در واقعیت، بازی بین ایران و اسرائیل تکرارشونده و بلندمدت است (multi-stage conflict with memory). در این حالت:
اگر هر دو طرف بدانند که در صورت خیانت، طرف مقابل در آینده نیز خیانت خواهد کرد (استراتژی "tit-for-tat")، آنگاه همکاری پایدار ممکن است.
در دور اول همکاری میکند (C)
اگر طرف مقابل خیانت کرد، در دور بعد تلافی میکند (D)
اگر نرخ تنزیل (discount rate) پایین باشد (یعنی آینده برای طرفین مهم باشد)، همکاری در بلندمدت سودآورتر از خیانت میشود.
آنگاه تعادل نش میتواند به سمت (C, C) تغییر یابد.
عامل | تأثیر بر بازی |
---|---|
راستیآزمایی | اگر هر طرف بتواند نقض آتشبس را تشخیص دهد، احتمال همکاری بالا میرود |
مجازات قابل اعتماد | هر طرف باید مطمئن باشد که در صورت خیانت، تلافی فوری رخ خواهد داد |
افق بلندمدت | اگر بازی فقط یکمرحلهای دیده شود، همکاری شکننده است؛ اما اگر آینده مهم باشد، احتمال همکاری بالا میرود |
واسطه سوم(قطر/روسیه) | میتواند نقش داور را در حفظ اطلاعات متقابل بازی کند و هزینه خیانت را بالا ببرد |
اگر تنبیه برای خیانت سریع و قابل پیشبینی باشد و بازی تکرارشونده با حافظه تاریخی تلقی شود، آتشبس پایدار از نظر نظریه بازیها ممکن است.
اما اگر:
هر طرف فقط به برد کوتاهمدت فکر کند،
یا هزینه خیانت پایین باشد،
در ادامه، یک دیاگرام ساده درخت بازی (Game Tree) برای سناریوی آتشبس ایران و اسرائیل ارائه میشود. این مدلسازی دو مرحله دارد و نشان میدهد که چگونه تصمیمات هر طرف بر اساس انتخابهای طرف مقابل اتخاذ میشود. فرض بر این است که ایران ابتدا تصمیم میگیرد، سپس اسرائیل پاسخ میدهد. (میتوان آن را وارونه هم فرض کرد، ولی نتیجه مشابه است.)
استراتژیها:
C = Cooperate (رعایت آتشبس)
D = Defect (نقض آتشبس / حمله)
پرداختیها: (Payoffs)
همکاری دو طرف: (3,3)
خیانت یکی و همکاری دیگری: (4,0) یا (0,4)
خیانت دو طرف: (1,1)
در سطح اول، ایران یکی از دو تصمیم C یا D را انتخاب میکند.
در پاسخ، اسرائیل یکی از دو گزینه C یا D را انتخاب میکند.
نتیجه نهایی به صورت (ایران, اسرائیل) در انتهای هر شاخه مشخص است.
مسیر | نتیجه | تفسیر |
---|---|---|
ایران C → اسرائیل C | (3,3) | آتشبس موفق و پایدار |
ایران C → اسرائیل D | (0,4) | ایران متضرر، اسرائیل برنده کوتاهمدت |
ایران D → اسرائیل C | (4,0) | اسرائیل غافلگیر، ایران برنده کوتاهمدت |
ایران D → اسرائیل D | (1,1) | درگیری دوطرفه، جنگ فرسایشی |
در بازی یکمرحلهای بدون اعتماد: دو طرف گزینه D را انتخاب میکنند → (1,1)
در بازی تکرارشونده با مجازات متقابل و حافظه: دو طرف تمایل دارند C را انتخاب کنند → (3,3)
طرح آتش بس زیر واقعگرایانه است و بر پایه مصالحهای شکننده بنا شده، با فرض اینکه دو طرف نه به صلح، بلکه به مهار تنش و جلوگیری از جنگ گسترده تمایل دارند.
قطر (پذیرفتهشده از سوی ایران و مورد تأیید غیررسمی آمریکا)
آمریکا (از طریق کانال غیررسمی ترامپ یا دیپلماتهای پیشین)
روسیه (برای تأثیرگذاری بر تحرکات در سوریه)
تعهد ایران | تعهد اسرائیل |
---|---|
توقف ارسال سلاح سنگین به غزه،لبنان، عراق و یمن | توقف حملات مستقیم به اهداف ایرانی در سوریه، عراق و خاک ایران |
توقف حملات سایبری یا موشکی مستقیم از خاک ایران | توقف عملیات تروری (ترور دانشمندان، فرماندهان) |
کاهش لحن تهدید در تریبونهای رسمی | سکوت در برابر مذاکرات برجامی یا صلح با عربستان |
هیچ بیانیهای از سوی تهران یا تلآویو صادر نمیشود.
رسانهها تنها از «کاهش سطح تنش» یا «مکث نظامی» سخن میگویند.
خبرگزاریها از قول قطر یا مسکو گزارش میدهند که «طرفین برای کاهش فوری تنش توافق کردهاند».
ابزار | کارکرد |
---|---|
دادههای ماهوارهای آمریکا و روسیه | رصد انتقال تسلیحات از ایران به غزه/لبنان/یمن/عراق |
نهادهای میانجی (مانند آژانس) | گزارش توقف عملیات اسرائیل در سوریه/لبنان و داخل خاک ایران |
کنترل رسانهای | بررسی تغییر لحن و توقف تهدیدهای علنی دو طرف |
ایران در سوریه/لبنان/عراق برخی مواضع شبهنظامیان خود را خالی میکند یا به ارتش رسمی تحویل میدهد.
ایران چتر حمایت خود ازسر حماس و جهاد اسلامی بر می دارد یا در ظاهر این چنین نشان می دهد.
اسرائیل به مدت یک ماه حمله هوایی در سوریه/لبنان/عراق انجام نمیدهد.
در فضای رسانهای، طرفین بیشتر از «ثبات منطقهای» حرف میزنند تا «نابودی دشمن».
اگر آتشبس موفق باشد، توافق جدید با شروط جدید (مثلاً تبادل زندانیان یا تسهیل مذاکرات برجامی) تمدید میشود.
اگر یکی از طرفین تخلف کند (مثلاً اسرائیل دوباره در لبنان حمله کند یا ایران محموله سلاح جدیدی ارسال کند)، آتشبس از بین میرود بدون اعلام رسمی، و درگیریهای پراکنده از سر گرفته میشود.
حوزه | ایران | اسرائیل |
---|---|---|
نظامی | توقف ارسال موشک نقطهزن به گروه های نیابتی | توقف حملات به زیرساختهای نظامی ایران |
امنیتی | توقف عملیات سایبری یا پهپادی | توقف ترورها |
دیپلماتیک | نرم کردن شعارهای ضداسرائیلی | عدم تحریک مجدد در سطح بینالمللی |
میانجیگری | پذیرش راستیآزمایی نرم | اجازه فعالیت قطر بهعنوان پل ارتباطی |
چنین آتشبسی نه بر پایه اعتماد، بلکه بر پایه بازدارندگی متقابل و مدیریت منافع منطقهای بنا شده است. شکست آن محتمل است، اما موفقیت نسبی آن میتواند فضای تنفس استراتژیک ایجاد کند:
برای ایران: کاهش فشار داخلی و زمان برای بازسازی نیروی بازدارنده.
برای اسرائیل: جلوگیری از جنگ چندجبههای فرسایشی و مدیریت همزمان تهدید حزبالله و غزه.
رسیدن به یک آتشبس پایدار میان ایران و اسرائیل بسیار پیچیده است، زیرا نهتنها منافع مستقیم دو طرف بلکه رقابتهای ژئوپولیتیکی و اعتقادی، نقش نیابتی، و فشارهای داخلی و خارجی در آن دخیلاند. با این حال، اگر طرفین بخواهند به یک آتشبس نسبتاً پایدار (نه لزوماً صلح نهایی) برسند، هر کدام باید امتیازاتی بدهند که بتواند «امنیت راهبردی» طرف مقابل را به رسمیت بشناسد، ولو در ظاهر.
در ادامه، مهمترین امتیازاتی که ایران و اسرائیل باید به یکدیگر بدهند را دستهبندی کردهام:
حوزه | امتیاز احتمالی |
---|---|
نظامی | کاهش یا توقف ارسال تسلیحات پیشرفته به حزبالله، حماس، انصارالله و شبهنظامیان عراقی؛ مخصوصاً موشکهای نقطهزن |
امنیتی | کاهش پرواز پهپادها و اقدامات شناسایی در مرزهای شمالی اسرائیل (از طریق سوریه یا لبنان) |
سیاسی | عقبنشینی نسبی از مواضع «نابودی اسرائیل» در ادبیات رسمی (دستکم در سطح دیپلماتیک) |
رسانهای | کاهش لحن تهدیدآمیز در رسانههای رسمی، از جمله حذف برخی شعارها یا نمادها |
منطقهای | قبول نوعی «توازن در سوریه»، به طوری که اسرائیل در بلندیهای جولان احساس تهدید نکند |
حوزه | امتیاز احتمالی |
---|---|
نظامی | توقف حملات هوایی منظم به اهداف ایرانی در سوریه، عراق و خاک ایران |
امنیتی | متوقفکردن ترور دانشمندان یا فرماندهان ایرانی در داخل خاک ایران |
دیپلماتیک | عدم کارشکنی شدید در روند مذاکرات هستهای یا دیپلماسی منطقهای ایران |
اقتصادی/سیاسی | مخالفت نکردن با برخی فعالیتهای اقتصادی ایران در سوریه و لبنان |
نمادین | کاهش لحن تهدید درباره حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران |
توافق غیررسمی از طریق میانجی (قطر، عمان، روسیه، ترکیه): برای اجتناب از اعلام مستقیم، توافق میتواند در قالب «آتشبس غیررسمی» باشد که هر طرف از یک کانال ثالث آن را به رسمیت بشناسد.
ایجاد خطوط قرمز متقابل: مثلا ایران اعلام کند که در صورتی که اسرائیل به خاکش حمله نکند، تهران نیز حملات نیابتی را متوقف خواهد کرد.
مکانیسم راستیآزمایی غیرمستقیم: مانند کنترل سطح تنشها از سوی روسیه در سوریه، یا ناظرانی مثل سازمان ملل.
پذیرش واقعیت ژئوپولیتیک: مثلاً ایران پذیرد که اسرائیل در منطقه حضور نظامی دارد، و اسرائیل هم بپذیرد که ایران نقش منطقهای دارد.
تقابل ایدئولوژیک (نه صرفاً راهبردی)
فشار گروههای داخلی و متحدان نیابتی
آمریکا و لابیهای منطقهای (مثلاً سعودیها و امارات ممکن است با آتشبس مخالفت کنند)
عدم اعتماد ریشهای
چهار روز پیش (29 خرداد) نوشتم که جنگ تا دو هفته دیگه تموم میشه. باید می نوشتم جنگ حداکثر تا دو هفته دیگه تموم میشه. حرف برای زدن زیاده که دیگه جاش نیست متاسفانه. از فرداس که دوستان شروع کنند به دستگیر کردن جاسوسان اسرائیل و همین جوری فله ای ملت رو تار و مار بکنند. خبر و تحلیل رو تعطیل از امروز به بعد تعطیل می کنم مگر اینکه اوضاع دوباره خر تو الاغ بشه. فعلا منتظرم مغازه ها باز بشن برم یه مقدار کشک خشک بخرم و بسابم.
از جمله دروغ هایی که سالهاست از انواع رسانه های جمعی پخش می شود یکی هم این است که ایران خواسته های خود را در قطعنامه 598 گنجاند و تصویب این قطعنامه در حقیقت به صورت پنهانی ابتکار ایران بوده و سبب شکست سیاستهای منطقه ای ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ شده است.
به عنوان مثال گفته های آقای هاشمی رفسنجانی را بخوانیم به نقل از کتاب اسرار مکتوم:
«در یک سال آخر جنگ که مذاکرات فشرده و مهمی بر سر محتوای قطعنامه داشتیم و خود هم اداره می کردم، به نظرم دیپلماس ما بر فعالیتهای عراقی ها و حتی نمایندگان سازمانهای بین المللی غلبه کرد. چون توانستیم بندهایی در قطعنامه بیاوریم که با استناد به همان بندها، عراق متجاوز شناخته شد و ما هم مستحق غرامت شدیم. .... یکی از نکات ظریفی که در همین قطعنامه، نشان از هوشیاری دیپلماسی ایران داشت، جابجایی دو بند از آن بود. در پیش نویس اولیه قطعنامه، ترتیب بندها این گونه بود که اول آتش بس بشود و بعد از آن، نیروهای دو کشور به مرزهای خود برگردند. در لابلای این دو بند هم آمده بود که هر کشوری که تا زمان برگشت نیروها به مرزهای خود، آتش بس را نقض کند، مجرم شناخته می شود. اگر دیپلماسی ما هوشیاری نداشت و ترتیب این دو بند را به همین صورت می پذیرفت، چه بسا عراق پس از اعلام آتش بس تا مدتها به مرها بر نمی گشت و ما هم با توجه به تأکیدی که در قطعنامه بود، نمی توانستیم کاری بکنیم. اما تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با استدلالات سیاسی توانست، جابجایی این دو بند را در متن قطعنامه به تصویب برساند و همین باعث شد که عراق نتواند شیطنت کند. » (کتاب اسرار مکتوم، نشر بیست و هفت بعثت، 1393، صفحه 124)
هاشمی در مصاحبه ای با روزنامه فرهیختگان می گوید:
طول کشید تا قطعنامه را به نفع ما اصلاح کردند. انصافا دوستان ما در وزارت خارجه که مسئولیت مذاکره را داشتند خوب عمل کردند..... یعنی ما با یک شگرد دیپلماتیک بهگونهای رفتار کردیم که همانهایی که در سازمان ملل همیشه علیه ما رای میدادند اینبار به نفع ما رای دادند
اما از طرف دیگر حسین علایی، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در دوران جنگ هشت ساله با عراق میگوید ایران طرحی برای خاتمه جنگ نداشت و قطعنامه ۵۹۸ پختوپز آمریکا و شوروی بود.
سردار علائی در همان کتاب اسرار مکتوم می گوید:
«... قطعنامه 598 را از موضع ضعف پذیرفتیم. یعنی ما 598 را نمی خواستیم بپذیریم، ناچار شدیم.» (کتاب اسرار مکتوم، نشر بیست و هفت بعثت، 1393، صفحه 467)
یا فرمایشات حاج محسن رضایی در همان کتاب:
«دنیا دیگر خودش قطعنامه 598 را صادر کرد و ایران دخالتی در صدور قطعنامه نداشت. در واقع مواد و بندهایش را خودشان تعیین کردند. » (کتاب اسرار مکتوم، نشر بیست و هفت بعثت، 1393، صفحه 189)
داستان از این قرار است که قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در روز ۲۹ تیر ۱۳۶۶، صادر شد. این قطعنامه برخلاف قطعنامههای قبلی شواری امنیت ذیل فصل هفت منشور ملل متحد (اصول ۳۹ و ۴۰) صادر شد یعنی در صورت قبول نکردن آن توسط یکی از طرفین جنگ می توانست که موجب تحریم اقتصادی یا حمله نظامی قدرتهای جهانی علیه آن کشوربشود.
سفیر وقت ایران در سازمان ملل، سعید رجایی خراسانی در مصاحبه ای در سال 1388 گفت:
«مشکل جمهوری اسلامی این بود که اصرار داشت ما در شورای امنیت شرکت نمی کنیم. این اصرار، اصرار نسنجیده ای از جانب تهران بودد. وقتی اولین قطعنامه علیه ما در شورای امنیت مطرح شد، آقای خاویار پرز دکوئیار و معاونینش به من گفتند بیایید و در شورای امنیت شرکت کنید. گفتم من در این شورا شرکت نمی کنم، چون شما هیچ نکته ای که به نفع کشور ما باشد در این به اصطلاح قطعنامه نگنجانده اید. من بیایم آنجا و فقط صحه بگذارم بر عملکرد شما؟ ایران در شورای امنیت شرکت نمی کند. این سؤال یک سؤال تاکتیکی بود. این موضعی نبود که ایران هرگز در شورای امنیت شرکت نمی کند. در آن زمان به صلاحمان نبود شرکت کنیم و بر عملکرد آنها صحه بگذاریم. بعدا در تهران، این حرکت تاکتیکی را به معنای یک حرکت استراتژیکی گرفتند؛ که ما در شورای امنیت شرکت نمی کنیم. حتی یک بار در تهران به دوستان گفتم؛ با شرایطی که الان پیش آمده، به شورای امنیت بروید تا به صورت معقول در دفاع از خودمان، هماهنگی هایی را انجام دهیم و پیش برویم. تهرانی ها فکر می کردند اگر به شورای امنیت برویم، از مواضع اصولی مان عدول کرده ایم. در حالی که آن شرکت نکردن، یک موضع اصولی نبود. یک موضع مقطعی بود. ما هروقت منافعمان اقتضا کند شرکت می کنیم، هروقت منافعمان افتضا کند، شرکت نمی کنیم. نمی توانیم اینها را موضع اصولی تلقی کنیم. موضع اصولی، منافع ملی است؛ نـه شرکت و عدم شرکت. در آن روز حضرت امام رحمة الله علیه از آنچه من گفته بودم حمایت کردند و خیلی تجلیل کردند. یادم هست برخی دیگر از همکاران، مفصل تلفنی با من صحبت کردند که حتما به شورای امنیت برو و سخنرانی کن. بعدا برایت خیلی خوب است و از این چیزها . . . . گفتم منافع کشور ما تهدید می شود. من بروم آنجا بنشیم؟ من از آنها خواسته ام چند نکته که متضمن حفظ منافع کشور ما باشد، در قطعنامه بگنجانند. اگر گنجاندند می روم و اگر نگنجاندند نمی روم که صرفا دلم خوش باشد به عنوان عضو شورای امنیت بنشینم و حرف بزنم. نام من کبوتر حرم است. نــه. من این کار را نمی کنم. شرکت نکردم و حضرت امام هم این موضع را تایید کردند. اما قرار نبود هرگز در شورای امنیت شرکت نکنیم. هروقت منافعمان اقتضا کند شرکت می کنیم، هر وقت اقتضا نکند شرکت نمی کنیم. ما کشور مستقلی هستیم. منتها متاسفانه در تهران، شرکت در شورای امنیت به معنی یک موضع اصولی تلقی شد و استنباط برخی این بود که اگر شرکت کنیم، یعنی می خواهیم با توحید در بیفتیم. اشهد ان لا اله الا الله. این اشتباهی بود که شد و نمی بایست بشود. من معتقدم در بعضی از مقاطع ما می بایست در شورای امنیت شرکت کنیم.
این داستان مفصل را گفتم برای این نکتۀ محوری دوم: ژاپنی ها آمدند و گفتند: “ما می دانیم که شما تصمیم گرفته اید در شورای امنیت شرکت نکنید. شرکت نکنید. خیلی هم خوب است. ما شورای دیگری درست می کنیم به غیر از شورای امنیت. اعضای آن را هم تو – سعید رجایی خراسانی – انتخاب کن. از اعضای دائمی شورای امنیت هم هر کس را صلاح می دانی در آنجا بگذار. ما طرحی تهیه می کنیم که نـه به ضرر شما باشد، نـه امنیت شما را تهدید کند و نـه امنیت بین المللی منطقه را تهدید کند. با این طرح می توانیم شما را راضی کنیم که در شورای امنیت شرکت نکرده اید. نقطه نظرهای شما را هم در قطعنامه ای که خارج از شورای امنیت تصویب می کنیم می گنجانیم. بعد آن مصوبه را در شورای امنیت مطرح می کنیم؛ بدون اینکه شما در شورای امنیت شرکت کرده باشید”. من به تهران رفتم و به برخی از آقایان که هنوز هم الحمد لله در قید حیات اند، شخصا گفتم:”چنین وضعی پیش آمده و این بهترین شرایطی است که ما می توانیم پیشنهاد کنیم”. من الان نباید آن شرایط را باز کنم. به صلاح کشور نمی دانم. گفتند: “شما بروید به نیویورک، ما به شما خبر می دهیم”. ما به نیویورک رفتیم و دیگر خبری نشد که نشد. در نتیجه آن فرصت خیلی زیبایی که در واقع در اختیار ما بود، کم ارزیابی شد و منقضی شد. »
یعنی بر خلاف دروغ پردازی های هاشمی رفسنجانی، دیپلماتهای ایران در سازمان ملل کوچکترین نقشی در نوشتن قطعنامه 598 نداشتند.
دو روز پس از صدور قطعنامه 598 عراق آن را پذیرفت. در روز بیستم مرداد 1388 رجایی خراسانی در نامه ای به دبیر کل وقت سازمان ملل عدم پذیرش قطعنامه 598 از جانب ایران را اعلام کرد هرچند که آن را رد نکرد. در روز 31 شهریور همان سال آیت الله خامنه، که در آن زمان رئیس جمهور بودند، در سازمان ملل سخنرانی کرد و مجددا از پذیرش رسمی قطعنامه 598 سرباز زدند. اما هاشمی رفسنجانی توضیح نداد که اگر واقعا در نوشتن قطعنامه 598 دست داشته پس چرا ایران این قطعنامه را رد کرد و در نهایت ایران، همان طور که سردار علایی گفته است، پس از یک سال و از روی ناچاری آن را قبول کرد؟