طرح آتش بس زیر واقعگرایانه است و بر پایه مصالحهای شکننده بنا شده، با فرض اینکه دو طرف نه به صلح، بلکه به مهار تنش و جلوگیری از جنگ گسترده تمایل دارند.
قطر (پذیرفتهشده از سوی ایران و مورد تأیید غیررسمی آمریکا)
آمریکا (از طریق کانال غیررسمی ترامپ یا دیپلماتهای پیشین)
روسیه (برای تأثیرگذاری بر تحرکات در سوریه)
تعهد ایران | تعهد اسرائیل |
---|---|
توقف ارسال سلاح سنگین به غزه،لبنان، عراق و یمن | توقف حملات مستقیم به اهداف ایرانی در سوریه، عراق و خاک ایران |
توقف حملات سایبری یا موشکی مستقیم از خاک ایران | توقف عملیات تروری (ترور دانشمندان، فرماندهان) |
کاهش لحن تهدید در تریبونهای رسمی | سکوت در برابر مذاکرات برجامی یا صلح با عربستان |
هیچ بیانیهای از سوی تهران یا تلآویو صادر نمیشود.
رسانهها تنها از «کاهش سطح تنش» یا «مکث نظامی» سخن میگویند.
خبرگزاریها از قول قطر یا مسکو گزارش میدهند که «طرفین برای کاهش فوری تنش توافق کردهاند».
ابزار | کارکرد |
---|---|
دادههای ماهوارهای آمریکا و روسیه | رصد انتقال تسلیحات از ایران به غزه/لبنان/یمن/عراق |
نهادهای میانجی (مانند آژانس) | گزارش توقف عملیات اسرائیل در سوریه/لبنان و داخل خاک ایران |
کنترل رسانهای | بررسی تغییر لحن و توقف تهدیدهای علنی دو طرف |
ایران در سوریه/لبنان/عراق برخی مواضع شبهنظامیان خود را خالی میکند یا به ارتش رسمی تحویل میدهد.
ایران چتر حمایت خود ازسر حماس و جهاد اسلامی بر می دارد یا در ظاهر این چنین نشان می دهد.
اسرائیل به مدت یک ماه حمله هوایی در سوریه/لبنان/عراق انجام نمیدهد.
در فضای رسانهای، طرفین بیشتر از «ثبات منطقهای» حرف میزنند تا «نابودی دشمن».
اگر آتشبس موفق باشد، توافق جدید با شروط جدید (مثلاً تبادل زندانیان یا تسهیل مذاکرات برجامی) تمدید میشود.
اگر یکی از طرفین تخلف کند (مثلاً اسرائیل دوباره در لبنان حمله کند یا ایران محموله سلاح جدیدی ارسال کند)، آتشبس از بین میرود بدون اعلام رسمی، و درگیریهای پراکنده از سر گرفته میشود.
حوزه | ایران | اسرائیل |
---|---|---|
نظامی | توقف ارسال موشک نقطهزن به گروه های نیابتی | توقف حملات به زیرساختهای نظامی ایران |
امنیتی | توقف عملیات سایبری یا پهپادی | توقف ترورها |
دیپلماتیک | نرم کردن شعارهای ضداسرائیلی | عدم تحریک مجدد در سطح بینالمللی |
میانجیگری | پذیرش راستیآزمایی نرم | اجازه فعالیت قطر بهعنوان پل ارتباطی |
چنین آتشبسی نه بر پایه اعتماد، بلکه بر پایه بازدارندگی متقابل و مدیریت منافع منطقهای بنا شده است. شکست آن محتمل است، اما موفقیت نسبی آن میتواند فضای تنفس استراتژیک ایجاد کند:
برای ایران: کاهش فشار داخلی و زمان برای بازسازی نیروی بازدارنده.
برای اسرائیل: جلوگیری از جنگ چندجبههای فرسایشی و مدیریت همزمان تهدید حزبالله و غزه.
رسیدن به یک آتشبس پایدار میان ایران و اسرائیل بسیار پیچیده است، زیرا نهتنها منافع مستقیم دو طرف بلکه رقابتهای ژئوپولیتیکی و اعتقادی، نقش نیابتی، و فشارهای داخلی و خارجی در آن دخیلاند. با این حال، اگر طرفین بخواهند به یک آتشبس نسبتاً پایدار (نه لزوماً صلح نهایی) برسند، هر کدام باید امتیازاتی بدهند که بتواند «امنیت راهبردی» طرف مقابل را به رسمیت بشناسد، ولو در ظاهر.
در ادامه، مهمترین امتیازاتی که ایران و اسرائیل باید به یکدیگر بدهند را دستهبندی کردهام:
حوزه | امتیاز احتمالی |
---|---|
نظامی | کاهش یا توقف ارسال تسلیحات پیشرفته به حزبالله، حماس، انصارالله و شبهنظامیان عراقی؛ مخصوصاً موشکهای نقطهزن |
امنیتی | کاهش پرواز پهپادها و اقدامات شناسایی در مرزهای شمالی اسرائیل (از طریق سوریه یا لبنان) |
سیاسی | عقبنشینی نسبی از مواضع «نابودی اسرائیل» در ادبیات رسمی (دستکم در سطح دیپلماتیک) |
رسانهای | کاهش لحن تهدیدآمیز در رسانههای رسمی، از جمله حذف برخی شعارها یا نمادها |
منطقهای | قبول نوعی «توازن در سوریه»، به طوری که اسرائیل در بلندیهای جولان احساس تهدید نکند |
حوزه | امتیاز احتمالی |
---|---|
نظامی | توقف حملات هوایی منظم به اهداف ایرانی در سوریه، عراق و خاک ایران |
امنیتی | متوقفکردن ترور دانشمندان یا فرماندهان ایرانی در داخل خاک ایران |
دیپلماتیک | عدم کارشکنی شدید در روند مذاکرات هستهای یا دیپلماسی منطقهای ایران |
اقتصادی/سیاسی | مخالفت نکردن با برخی فعالیتهای اقتصادی ایران در سوریه و لبنان |
نمادین | کاهش لحن تهدید درباره حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران |
توافق غیررسمی از طریق میانجی (قطر، عمان، روسیه، ترکیه): برای اجتناب از اعلام مستقیم، توافق میتواند در قالب «آتشبس غیررسمی» باشد که هر طرف از یک کانال ثالث آن را به رسمیت بشناسد.
ایجاد خطوط قرمز متقابل: مثلا ایران اعلام کند که در صورتی که اسرائیل به خاکش حمله نکند، تهران نیز حملات نیابتی را متوقف خواهد کرد.
مکانیسم راستیآزمایی غیرمستقیم: مانند کنترل سطح تنشها از سوی روسیه در سوریه، یا ناظرانی مثل سازمان ملل.
پذیرش واقعیت ژئوپولیتیک: مثلاً ایران پذیرد که اسرائیل در منطقه حضور نظامی دارد، و اسرائیل هم بپذیرد که ایران نقش منطقهای دارد.
تقابل ایدئولوژیک (نه صرفاً راهبردی)
فشار گروههای داخلی و متحدان نیابتی
آمریکا و لابیهای منطقهای (مثلاً سعودیها و امارات ممکن است با آتشبس مخالفت کنند)
عدم اعتماد ریشهای
چهار روز پیش (29 خرداد) نوشتم که جنگ تا دو هفته دیگه تموم میشه. باید می نوشتم جنگ حداکثر تا دو هفته دیگه تموم میشه. حرف برای زدن زیاده که دیگه جاش نیست متاسفانه. از فرداس که دوستان شروع کنند به دستگیر کردن جاسوسان اسرائیل و همین جوری فله ای ملت رو تار و مار بکنند. خبر و تحلیل رو تعطیل از امروز به بعد تعطیل می کنم مگر اینکه اوضاع دوباره خر تو الاغ بشه. فعلا منتظرم مغازه ها باز بشن برم یه مقدار کشک خشک بخرم و بسابم.
ای کاش حقم از تموم زندگی تنها تو باشی
من عاشق تنهایی ام، تنها بشم اما تو باشی
تصمیم میگیرم که تا وقتی که زنده ام غرق باشم
اما فقط وقتی که توو اعماق این دریا تو باشی
تموم زندگیمو فقط با یه اشاره
بهت میبخشم این کارا برام کاری نداره
تو لب تر کن ببین من، چقدر دیوونه میشم
دیوونه هیچ ترسی از گرفتاری نداره
خونی که در رگ ماست
همچنان هدیه به رهبر ماست
خوب حالا وقتشه ببینیم اصلا چرا اسرائیل حمله کرد به ایران؟ هیچ آدم عاقلی وقتی بغل گوشش ده تا گروه تروریستی مثل حماس و حزب الله لبنان هست و بزرگترین همسایه ش(سوریه ) هم هنوز درگیری داخلی داره و درست و درمون آروم نشده و در داخل هم هر روز مردمش بر علیه ش دارن تظاهرات می کنند پا نمیشه 1500 کیلومتر راه بیاد تا حمله بکنه به کس دیگه مگر اینکه این حمله واقعا لازم باشه. آیا واقعا لازم بوده نتانیاهو حمله کنه به ایران؟ الان این قضیه رو قراره تحلیل بکنم.
نظام اسلامی که در روز 23 بهمن 57 جای نظام ستم شاهی رو گرفت از همون اولش مخالف سرسخت اسرائیل بود. امام خمینی حتی زمانی که تحت فشار شدید دستگاه امنیتی شاه بود لحظه ای از بدگویی نسبت به اسرائیل دست برنمی داشت چه برسه الان که خودش رهبر کشور شده بود. این که این فکر از کجا نشأت گرفته بود که ما باید ناجی فلسطین بشیم رو در جای دیگه تحلیل خواهم کرد و این که آیا اصلا این دشمنی کار درستی بود یا خیر رو هم در جای دیگه. اما درست یا غلط دشمنی با اسرائیل شد یکی از محورهای اساسی سیاست خارجی ایران. ورود سازمان تروریستی الفتح (یاسر عرفات) به ایران درست یک هفته بعد از 22 بهمن 57 و تحویل سفارت اسرائیل در تهران به او دارای پیامی برای اسرائیل بود که این پیام رو هم اتفاقا خوب گرفتند.
اما چیزی که هست ایران هیچ وقت فرصت نکرد مستقیما با اسرائیل شاخ به شاخ بشه. اقتصاد کشور که ویران شده بود. درگیری هایی در ترکمن صحرا و کردستان به وجود اومد. بعد هم کم کم خواستیم انقلاب رو صادر کنیم به کشورهای همسایه که سبب دشمنی عراق و در نهایت شاخ به شاخ شدن با صدام شد. یعنی از یک بحران رفتیم داخل یه بحران دیگه و عملا موضوع اسرائیل به کنار گذاشته شد. بعدشم که درگیری با گروه های مخالف مثل مجاهدین خلق و چریک های فدایی قضیه رو برای ج.ا. پیچیده تر کرد و تمرکز رژیم رفت روی امنیت داخلی و جنگ.
اما در سال 1982 اسرائیل به لبنان حمله کرد. هدف اصلی اسرائیل این بود که فتح رو به کلی از لبنان بیرون بکنه و این کار رو هم کرد اما اشغال پایتخت یک کشور مسلمان چیزی نبود که ج.ا. بتونه تحملش کنه. خلاصه اینکه ایران اون زمان خودش رو رهبر جهان اسلام می دونست و اشغال بیروت رو به عنوان توهین شخصی به خودش برداشت کرد. ایران هم در جواب برداشت یه تیپ از ارتش و یه تیپ از سپاه (توجه کنید فقط دو تا تیپ) فرستاد سوریه که از اونجا همین جوری پیاده گز کنند و برن تا خود بیروت و بیروت رو آزاد کنند. حافظ اسد (بابای بشار اسد) که فهمیده بود نقشه ایران چقدر شخمی-تخلیه هی سر راه شون سنگ انداخت تا خود ایرانی ها برگشتند ایران و قضیه ختم به خیر شد.
اما کسانی که ام القرای جهان اسلام رو مدیریت می کردند این قضیه رو فراموش نکردند. ایران یه استراتژی سه مرحله ای ریخت تا بزنه و خوار مادر اسرائیل رو به هم پیوند بده. من قبل اینکه استراتژی ایران رو توضیح بدم اول یه گریزی بزنم به صحنه شکار خرس.
دوستان اگر این فیلمهای شکار خرس رو دیده باشید متوجه می شید که اول 10-20 سگ رو می ندازند به جون خرس تا حسابی خسته ش بکنن. خرس می تونه تک تک اونها رو بزنه اما از پس همه شون با هم بر نمیاد. بعد که خرس خسته شد تازه شکارش می کنند. ایران هم که می دونست همسایه اسرائیل نیست و نمیتونه مستقیم اسرائیل رو هدف قرار بده تصمیم گرفت از روش شکار خرس استفاده بکنه. البته قطعات این پازل رو یک روزه نچیدند و تقریبا 10-15 سال طول کشید تا این استراتژی سه مرحله ای رو پیکر بندی بکنند. حالا این استراتژی مقابله با اسرائیل چیه:
برنامه کوتاه مدت: به راه انداختن گروه های شبه نظامی مثل حزب الله لبنان و جهاد اسلامی (حماس رو خود اسرائیل درست ش کرده بنابراین از این معادله بیرون می ذارمش) و مشغول نگه داشتن 24 ساعته نهادهای امنیتی اسرائیل
برنامه میان مدت: ساختن تعداد زیادی موشک بالستیک که به صورت یکباره بزنن و کار رو یکسره بکنن
پس سومی ش کو؟ عرض می کنم خدمت تون الان. خوب ایران می خواست با موشک اسرائیل رو شخم بزنه. خیلی م عالی. اما دو تا مشکل کوچولو این وسط وجود داشت. اول اینکه خود اسرائیل هم یه تعداد زیادی موشک بالستیک ساخته بود. دوما اینکه موشکهای بالستیک اسرائیل کلاهک هسته ای هم داشتند. پس در نتیجه اگر ایران برنامه میان مدت ش رو اجرا می کرد اسرائیل هم میزد و کلا ایران رو محو می کرد. اینجا بود که یه برنامه بلند مدت هم تعریف شد:
برنامه بلند مدت: ساخت سلاح هسته ای توسط ایران به عنوان یک ابزار بازدارنده.
در حقیقت ایران می خواست با داشتن سلاح هسته ای سطح درگیری با اسرائیل رو در سطح سلاحهای متعارف نگه داره چون فکر می کرد اگر در همین سطح موشک پرونی باشه با توجه به وسعت کم اسرائیل و وسعت زیاد ایران در نهایت این اسرائیل هستش که بازنده جنگه.
اما برنامه بلند مدت ایران همون اولش لو رفت و هر روز کشورهای غربی در برابرش مانع تراشی کردند تا اون رو کند بکنند.
اسرائیل که متوجه برنامه ایران شده بود از یک طرف باید زمان بندی ایران رو بهم می زد و از طرف دیگه باید برنامه هسته ای ایران رو کاملا متوقف می کرد که در صورت درگیری همه جانبه با ایران کلاهکهای هسته ایش بتونه امنیتش رو تضمین بکنه. پس کاری که کرد این بود که حماس رو ترغیب کرد تا به اسرائیل حمله بکنه. این رو کامل در اون فیلمی که درست کردم توضیح ش دادم. حمله حماس به اسرائیل (همون طور که اسرائیلی ها حدس زده بودند) یک زنجیره از حوادث رو رقم زد که حالت دومینویی گرفتند. اسرائیل که برای هر مرحله از درگیری پلن داشت پلن هاش رو یک به یک جلو برد تا خود ایران وارد درگیری بشه و اون برنامه میان مدتش رو عملی بکنه. زدن هنیه، زدن کنسولگری ایران در دمشق، زدن سید حسن و این تحرکات همه ش برای این بود که ایران وارد یه جنگ درست و حسابی بشه که ج.ا. دم به تله ندادش. حتی در آبان 1403 اومدن ایران رو زدند که اصلا این دفعه ایران جواب هم نداد.
در همین حین ایران هم فعالیتهاش رو برای ساخت بمب هسته ای سرعت داد . ترامپ که اومد سرکار قبلش تهدید کرده بود که ایران رو سرجاش بشونه. به همین دلیل بعد از ریاست جمهوری ترامپ ایران قبول کرد که با آمریکا مذاکره کنه (دست کم غیر مستقیم) . هدف ایران این بود که زمان کافی به دست بیاره تا در این فرصت دست کم یه بمب هسته ای رو آزمایش بکنه. اما این داستان مذاکره خودش یه فریب استراتژیک بود. ترامپ با نتانیاهو بسته بود که سر ایران رو به مذاکره گرم بکنه تا نتانیاهو آخرین برنامه ریزی ش برای حمله به ایران رو انجام بده و خوب شد آنچه شد.
حالا اینکه اصلا چرا ایران رفت سراغ بمب هسته ای هم خودش موضوع یه تحلیل دیگه است که اگر عمری بود براتون خواهم نوشت
دو سه روز بعد از اینکه اسماعیل هنیه در تهران ترور شد یه فیلم کوتاه درست کردم درباره اینکه چطور هنیه رو زدند و در یویتوب منتشر ش کردم. خب معلومه که سناریویی که نوشتم کاملا تخیلی بودش ولی الان که چپ و راست تصویر موشک اندازهای ضد تانک رها شده در بیابون و صحرا در میاد می بینم که خیلی هم بیراه نگفتم. قرار بود که در یک سری شش قسمته کوتاه ابعاد نفوذ احمتمالی موساد رو بنا بر تاریخ جنگ سرد روایت کنم و نتیجه بگیرم که در صورت عدم مقابله با سرویس های اطلاعاتی اسرائیل چه آینده ای در انتظار ماست. حجم زیاد درسها اجازه داد تا فقط سه قسمت از این مجموعه تکمیل بشه که همین سه تا رو امروز گذاشتم توی نماشا تا شما هم ببیند:
قبلا خوب یه فیلم گذاشتم و گفتم که چرا نباید به کسی که مورخه در پیش بینی آینده اعتماد کرد. برای اینکه یه شاهد مثال حسابی هم آورده باشم آخرین فرمایشات جناب شیرعلی نیا رو از کانال تلگرامی ش بدون یک کلمه کم و زیاد کپی پیست می کنم. توجه کنید که ایشان از خوبترین و بهترین مورخین فعلی ایران هستش ولی سر تا ته تحلیلش مفت نمی ارزه. چرا؟ چرا ش رو نمی دونم به خدا! فقط می دونم که پرت و پلا گفته. خودتون بخونید متوجه می شید. این شما و این هم تحلیلهای بی پایه ی یک مورخ:
خوب کاملا واضح و مبرنه که حزب الله لبنان با اسرائیل سر ایران معامله کرده. از ده روز پیش که اسرائیل داره ایران رو هر روز میزنه یه تیر تفنگ بادی هم دوستان عزیز شلیک نکردند و البته نخواهند کرد. ترور حسن نصرالله واقعا یک کار حساب شده بود. اگر سید هنوز زنده بود حتا با دست خالی هم دستور حمله می داد ولی کسانی که جاش رو گرفتند یه سری آدم بی خایه هستند. البته فقط مسئله خایه نیست. حزب الله سالها است که از یک سازمان نظامی یا شبه نظامی خارج شده و وارد بازی قدرت سیاسی شده. بالاخره بعضی پولها زیر زبونشون خوش مزه اومده. تا پارسال که ایران رو می دوشیدند ولی حالا که دیگه امیدی به ایران نیست باید روی بقای خودشون حساب باز کنند و تنها چاره اینه که در ساختار سیاسی لبنان خودشون رو ادغام کنند. احتمال خیلی زیادی داره که حزب الله تا چند سال آینده نیروی نظامی ش رو در ارتش رسمی لبنان ادغام بکنه (این یکی از خواستهای اساسی اسرائیل بود وقتی پارسال به جنوب لبنان حمله کرد و حزب الله رو تا رودخانه لیتانی عقب زد). برای اینکه بحث یه مقدار فنی و آکادمیک بشه از چت جی پی تی خواستم که نظریات ماکیاولی رو درباره نیروهای نیابتی براتون بگه و تحلیل کنه. خودم کتابم رو گم کردم و باس یکی دیگه بخرم به شما هم توصیه می کنم این کتاب رو بخرید. دریچه جدیدی به افکارتون باز میکنه در حوزه سیاست
نیکولو ماکیاولی (Niccolò Machiavelli) در کتاب مشهور خود «شهریار» (Il Principe) که در قرن ۱۶ میلادی نوشت، دیدگاههای بسیار واضح و هشداردهندهای درباره استفاده از نیروهای نیابتی و مزدور (mercenaries) ارائه داده است. او با صراحت این نوع نیروها را خطرناک، بیوفا، و بیثبات توصیف میکند. در ادامه، گزیدهای از اندیشههای ماکیاولی درباره مزدوران:
نظر ماکیاولی درباره مزدوران (Mercenaries):
«مزدوران بیفایدهاند و خطرناک. اگر در میدان جنگ پیروز شوند، طمعکار میشوند و اگر شکست بخورند، نابودت میکنند.»
(شهریار، فصل ۱۲)
________________________________________
نکات کلیدی در اندیشه ماکیاولی:
1. مزدوران به وطن یا هدف وفادار نیستند، بلکه فقط به پول وفادارند.
آنها برای پول میجنگند، نه از روی تعهد یا باور.
2. مزدوران در زمان صلح بیفایده و در زمان جنگ غیرقابل اعتمادند.
در زمان صلح تنپرور و ناتواناند، و در بحرانها فرار میکنند یا دسیسه میچینند.
3. ماکیاولی تأکید میکند شاهزادهای که برای حفظ قدرت بر نیروهای اجیرشده تکیه کند، دیر یا زود سقوط میکند.
او تنها ارتش وفادار ملی را ابزار حقیقی حفظ اقتدار میداند.
4. نیروهای نیابتی (که از نظر مفهومی نزدیک به مزدوران هستند) نیز در اندیشه ماکیاولی بیثبات و ابزار بیگانه محسوب میشوند که نمیتوان قدرت را بر آنها استوار کرد.
________________________________________
نقلقول مستقیم دیگر:
«آنهایی که با شمشیرِ دیگران قدرت میگیرند، بیزحمت بالا میروند، اما همیشه با زحمت سقوط میکنند.»
(شهریار، فصل ۷)
________________________________________
بنابراین، در اندیشه ماکیاولی، تکیه بر نیروهای نیابتی و مزدور نه تنها پایهای ناپایدار برای قدرت است، بلکه ممکن است برای شهریار مرگبار هم باشد. او توصیه میکند که هر حاکمی ارتشی وفادار و ملی بسازد که با باور و پیوند سرزمینی بجنگد، نه با مزد.
________________________________________
تطبیق دیدگاه ماکیاولی با تاریخ و امروز
1. امپراتوری روم متأخر
• نمونه: در قرنهای پایانی امپراتوری روم، رومیها به جای سربازان خودشان، از مزدوران ژرمن، گوت، و هون برای دفاع از مرزهای خود استفاده میکردند.
• نتیجه: بسیاری از این مزدوران بعدها علیه روم شورش کردند یا با دشمنان آن همدست شدند (مثلاً آلاریک که شهر رم را غارت کرد).
• مطابق با هشدار ماکیاولی: بیوفایی مزدوران و سقوط ناشی از اعتماد به آنها.
________________________________________
2. انگلیس و ارتش مزدور در جنگهای استعماری
• نمونه: بریتانیا در مستعمرات خود مانند هند یا آفریقا از سپاهیان بومی مزدور استفاده میکرد (مانند سپاهیان هندی در قرن ۱۹).
• نتیجه: در مواقع بحرانی مثل شورش ۱۸۵۷ در هند، همین نیروهای بومی علیه بریتانیا قیام کردند.
• نکته ماکیاولیایی: مزدور اگر منافعش تغییر کند، علیه تو میشود.
________________________________________
3. آمریکا در افغانستان و عراق (دهه ۲۰۰۰)
• نمونه: استفاده از شرکتهای خصوصی امنیتی مانند Blackwater برای انجام عملیات نظامی، محافظت از دیپلماتها و گاهی اعدامهای بدون محاکمه.
• نتیجه: رسواییهای متعدد، نقض حقوق بشر، بیثباتی بیشتر، و عدم اعتماد عمومی به عملیات آمریکا.
• ماکیاولی بهروشنی میگفت: مزدور، ابزار ناپایدار و خطرناک است.
________________________________________
4. عربستان و امارات در یمن (۲۰۱5 تا اکنون)
• نمونه: این کشورها عمدتاً از نیروهای اجیرشده از سودان، اریتره و حتی شرکتهای مزدور خارجی برای جنگ در یمن استفاده کردهاند.
• نتیجه: جنگی فرسایشی، بدون پیروزی قاطع، و از دست رفتن کنترل میدانی؛ بسیاری از نیروهای نیابتی انگیزهای برای ادامه جنگ ندارند.
• تطابق کامل با هشدار ماکیاولی: قدرت واقعی بر نیروی بیریشه قابل اتکا نیست.
________________________________________
5. روسیه و گروه واگنر
• نمونه: روسیه در سوریه، لیبی و اوکراین از گروههای مزدور مثل «واگنر» استفاده کرده است.
• نتیجه: پس از مدتها قدرتگیری، «یوگنی پریگوژین» رهبر واگنر علیه ارتش روسیه شورش کرد و تا چند قدمی مسکو پیش رفت.
• نمونه زنده و دقیق سخن ماکیاولی: مزدور اگر قوی شود، اربابش را تهدید میکند.
________________________________________
جمعبندی ماکیاولیایی:
اگر به مزدور تکیه کنی، یا تو را میفروشد، یا تو را زمین میزند. قدرت، باید بر وفاداری و باور بنا شود، نه بر قرارداد و طمع.