هر کسی که داستان لباس جدید امپراطور رو تا امروز نخونده می تونه ورژن جدید 2020 ش رو امروز از صدقه سری دریادار آریا شفقت رودسری بخونه. من فقط امیدوارم که این سخرانی ایشون واقعا جنبه ی تبلیغاتی داشته باشه و کار به عمل نرسه چون اگر ایشون و همفکرانشون راس راسی همچین تصوری از قدرت دریایی ایران دارند بعید نیست که کار به یک عملیات آخوندک دیگه ختم بشه.
مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان و از بزرگترین مراجع دینی اهل سنت در ایران، در حرفهای عجیب و غریبی فرموده اند که :
به قدری تصویری که از شارع مقدس در جامعه به نمایش درآمده است اعوجاج دارد که به محض اینکه کسی در پی تبیین امر الهی برمی آید فریادهای اعتراض آمیز از هر گوشه ای شنیده می شود. برای اینکه ببینید اسلام با کسی شوخی ندارد شما عزیزان را توجه می دهم به دو سخنرانی از سخنرانی های اوایل انقلاب حضرت امام خمینی (قدس السره الشریف) که البته نیازی هم به توضیح آن چنان ندارد.
پرزیدنت سابق ،دکتر ، همیشه شاکی بود که چرا غرب در برابر ایران استانداردهای دوگانه داره. مثلا چرا درباره ی حقوق بشر پرونده ی ایران رو پیرهن عثمان کرده ولی به پاکستان و عربستان سعودی کاری نداره؟ . یا درباره ی پرونده ی هسته ای چرا به بمبهای هسته ای اسرائیل و هندوستان کاری نداره ولی گیر داده به چرخه ی سوخت هسته ای ایران که کلا یه فعالیت صلح آمیزی هستش؟
بحث استعمار و استثمار همیشه با هم مطرح می شود، اما چرا؟ چون در اغلب موارد استعمار به استثمار منجر می شود. استثمار از ریشه ی لغوی «ثمر» گرفته شده است: ثمر یعنی میوه و استثمار یعنی میوه گرفتن. به زبان فارسی می شود بهره کشی از کار دیگران بدون اینکه به آنها حق و حقوقشان را بدهی. تمدنهایی که دنبال استعمار و کلونیالیسم می رفتند، پس از اینکه در مناطق مستعمراتی هژمون می شدند، به سراغ بهره کشی از منابع طبیعی و نیروی کار بومی می رفتند. یعنی سعی می کردند تا به قول معروف با بزخری منابع طبیعی مستعمرات را برای خودشان استخراج کنند و در بازارهای هدف به قیمت زیاد بفروشند و به این وسیله به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند.
از طرف دیگر نیروی کار ارزان بومی مستعمرات را به کار می گرفتند ولی هیچ وقت به آنها اجازه ی رشد نمی دادند. ... نیروی کار بومی همیشه در رده های پایین هرم سازمانی کارگاه ها و کارخانجات تاسیس شده توسط استعمارگران باقی می ماند و به عنوان پادو یا کارگر روزمزد و بدون بیمه و مزایا و بازنشستگی به کار گرفته می شد. البته این وضعیت، بهترین وضعیت بود (مثل کارگرهای ایرانی در صنعت نفت که توسط شرکت نفت ایران وانگلیس استخدام می شدند) در خیلی از کشورهای مستعمره نیروی کار به صورت برده به کار گرفته میشد ، حالا یا برده ها رو از جاهای دیگه می بردن(مثل ایالتهای جنوب آمریکا) یا اینکه خود بومی ها رو برده می کردن. خلاصه اینکه عموما کار با استعمار شروع می شد و به استثمار می رسید.
اما برای استثمار مردم یه شرط اساسی وجود داره که در قسمت بعدی درباره ش صحبت می کنیم.
خوب! اگر قسمت اول را خوانده اید و فیلم را دیده اید بریم سراغ مبحث اصلی. استعمار از ریشه ی "عمران" گرفته شده و معنی آن یعنی آبادکردن. این کلمه ای هست که ما در برابر واژه ی انگلیسی colonialism به کار می بریم. کولنیالیزم به معنی آباد کردن نیست بلکه به معنی کولونی سازی است. داستان استعمار از همان ابتدای شروع تمدنها و شهرنشینی بشر شروع شد. ... یعنی سابقه اش مال 200-300 سال گذشته نیست که فکر می کنیم انگلیس و فرانسه آمدند و با کشتی های جنگی خود آمریکا، استرالیا و آفریقا را گرفتند و استعمار کردند. خود ایرانی ها در زمان هخامنشی و ساسانی از روشهای استعماری استفاده می کردند و حتما خوانده اید که در زمان ظهور اسلام کنترل یمن توسط حاکمانی که از ایران فرستاده می شدند انجام می شد. نقشه زیر کولونی های فنیقی رو در اطراف دریای مدیترانه نشان می دهد. این مناطق تا زمان شکست فنیقی ها از رومی ها و جانشین شدن رومیها به جای آنها در کنترل فنیقی ها باقی ماندند.
حالا داستان از چه قرار است؟
داستان از این قرار است که هر جامعه ی متمدنی تاجران و بازرگانان خودش را به نقاط مختلف دنیا می فرستاد تا کالاهای ساخته شده در آن جامعه را ببرند و با کالاهایی که در آنجا ساخته می شد عوض کنند. رفتن و برگشتن به سفرهای آن موقع با موانع و دشواری های زیادی همراه بود و وقتی کسی به مقصد می رسید تا کالای خودش را بفروشد و کالای مورد نیاز کشورش را بخرد شاید چند هفته تا چند ماه طول می کشید. ... به تدریج مردم هر کشوری که در کشور دیگری تجارت می کردند در آن کشور برای خودشان کولونی درست می کردند. یعنی در یک محله جمع می شدند و آنجا را مرکز تجاری خودشان قرار می دادند. ... بعضی وقتها هم می رفتند و اصلا یه شهرک کوچک برای خودشان بنا می کردند که بنا به استانداردهای آن زمان ممکن بود حتی برج و بارو هم داشته باشد.
تا اینجای کار البته اشکالی ندارد. ... جنسی که در جایی موجود بوده می آوردند و جنسهای آنجا را بار می زدند و می بردند در جای دیگری می فروختند. قضیه از جایی بیخ پیدا می کرد که در رقابت بین کولونی های مختلف گاه می شد که یک کولونی سعی می کرد کولونی دیگری را از دور خارج کنده. این قضیه ممکن بود با رشوه دادن به مقامات محلی، آتش زدن مال التجاره طرف مقابل، حمله ی نظامی به کولونی رقیب و ... صورت بگیرد. ... عموما این کار با نفوذ به دیوان سالاری کشور مبدأ شروع می شد و به تدریج که یک کولونی دست بالا را می گرفت شروع می کرد به اینکه از کشور مبدأ امتیازات ویژه ی تجاری کسب بکند و تجارت یک یا چند کالای خاص را محدود به خودش بکند. این گونه بود که رقابتهای تجاری تبدیل می شدند به رقابتهای سیاسی و در نهایت قدرت گیری سیاسی یکی از رقبا. یعنی کولونی نشینها ممکن بود با کسب امتیازات مختلف و دادن رشوه و ... آنقدر در تار و پود یک حکومت نفوذ بکنند که عملا آن حکومت توان فرمانروایی در سرزمین خودش را هم از دست بدهد. در این صورت، فرمانروایان محلی به صورت مهره های دست نشانده ی کولونی نشین ها در می آمدند و تنها مجری دستورات آنها می شدند.
مرحله ی بعدی استعمار این بود که کولونی نشینها علاوه بر کنترل منابع اقتصادی و قدرت سیاسی یک جامعه شروع می کردند مثل سلولهای سرطانی تکثیر شدن و کمی بعد شروع می کردنذ به تغییر زبان و خط مردم محلی، تغییر در سیستمهای قضایی و دادرسی به نفع خودشان با تحمیل انواع قراردادهای کاپیتولاسیون، تغییر در فرهنگ مردم محلی و حتی تغییر مذهب مردم محلی. عواقب بد و محنت بار چنین روشهایی تا سالها و قرنها بعد گریبان مردم محلی و حکومتهایشان را می گرفت، حتا اگر آنان قدرت این را پیدا می کردند تا استعمارگران را از کشورشان بیرون بکنند.
به همین دلیل بود که در دوره ی حکومت توکوگاوا ها در ژاپن، حکومت مرکزی در کشور را بر روی تمام خارجی ها بست و تنها در یکی دو بندر و به صورتی محدود به آنها اجازه ی تجارت می داد. ژاپنی ها دیده بودند که در مناطق دیگر جهان کولونی نشین ها چه بر سر حکومتهای ملی ضعیف تر از خودشان در می آوردند. در نهایت، این تاجران غربی بودند که با مجهز کردن رقبای سیاسی توکوگاها توانستند آنها را به زانو در بیاورند و به حکومتشان در ژاپن پایان بدهند.
این مثال را زدم تا ببینید که کولونیالیزم چه جوری کار می کند. ... این بحث خودش مقدمه ی بحث بعدی است درباره ی استثمار.
امروز می خواهم بحثی نسبتا طولانی درباره ی استعمار و رابطه اش با استثمار و استحمار را شروع بکنم، ولی در ابتدا باید به عنوان مقدمه این فیلم را به دقت ببینید. داستان، داستان دو تا اشراف زاده هندی است که در زمانی که انگلیس داشت تمام هندوستان را مستعمره خود می کردچسبیده بودند به صفحه شطرنج.
این عکس رو خیلی وقت پیش پیداش کردم ولی حالا که به سلامتی قراره 25 سال با دوستان چینی بزنیم توی سر و کله ی هم انتشارش رو مفید می بینم. همون طور که در عکس می بینید یه اینفوگرافیک هست از جاهایی که چینی ها بهشون پول قرض می دن یا سرمایه گذاری می کنن. همون طور که می بینید تقریا تموم کشورهای درپیت دنیا رو شامل میشه و به ندرت توی اروپا یا آمریکای شمالی اثری ازش پیدا می کنید. پ
چینی مثل ژاپنی ها از جنگ جهانی دوم درس گرفتن و حالا که فرصت ش پیدا شده دارن درس پس می دن. دنیای امروز دیگه دنیای سلطه ی نظامی نیس بلکه باید با اهرمهای اقتصادی آدم بازی سیاسی ش رو جلو ببره. چینی ها به کشورهای فقیر پول قرض می دن و حمایت سیاسی اونها رو می خرن. به همین سادگی و خوش مزگی. البته اهداف دیگه ای هم دارن که توضیح ش بمونه برای اونها که اقتصاد سیاسی خوندن.
پی نوشت1: اولا که ما با چین قرارداد نبستیم و سند همکاری امضا کردیم. فرق ش از آسمونه تا زمین ولی ملت همیشه جو گیر ایران که فرق این دو تا رو نمی دونه طبق معمول برداشتن و شروع کردن پرت و پلا نوشتن توی فضای مجازی که آی کشور از دست رفت و این حرفها.... هر کس بهت گفت کشور از دست رفت بهش جواب بده کشور خیلی وقته از دست رفته تو تازه از خواب پاشدی؟
پی نوشت 2: به فرض محال هم که کشور رو فروخته باشن به چین. به نظر من که خیلی هم کار خوبی کردن. تاریخ 200 سال گذشته نشون داده که ایرانی جماعت عرضه ی اداره ی کشور ش رو نداره. چه بهتر که اداره کشور رو بدیم به کسانی که عرضه ی خودشون رو ثابت کردن. شاید از قبل حضور و سلطه ی چینی ها ما هم مثل کارگرای بدبخت چینی وضعمون خوب بشه. دست کم تورم رو که عرضه داشتن کنترل کردن کاری که ما 40 ساله فقط شعارش رو دادیم.