جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

جنگها و تاریخ

جنگها و تاریخ، فضایی برای بررسی رویدادهای تاریخی و جنگها است.

دروغ سیزده؛ قسمت ششم


http://s6.picofile.com/file/8386427676/107921484_61046.jpg
امثال نوشته ی بالا را حتما در چند سال اخیر زیاد دیده اید یا شنیده اید: خلاصه اینکه اگر سپاه قدس در عراق به مقابله ی نظامی با داعش نمی پرداخت داعش به مرزهای ایران حمله و می کرد و اینکه ما با عملیات نظامی در خاک عراق عمق استراتژیک خود را بیشتر کرده ایم و اگر در خاک عراق با داعش روبرو نمی شدیم حتما باید در کرمانشاه و قصرشیرین و چه بسا در همدان با آن غولهای بی سر و دم رو برو می شدیم و چه و چه  
این گونه استدالال ها و جملات ، که در درون خود نشانه های بارزی از تبلیغات صدا و سیما را مستتر کرده اند، ادعا که با تشکیل داعش در سال 1394 حمله ی گسترده ی آنها به شهرهای عراق نیروهای سپاه قدس و متحدین آنها در عراق به مقابله با داعش شتافتند. متاسفانه این ادعا قسمتی دروغ و قسمتی راست است.    اسنادی که به تازگی سپاه منتشر کرده  نشان می دهد که حضور نظامی سپاه در عراق نه از سال 1394 بلکه از سال 1370 آغاز شده است و سپاه از همان سال سعی کرد تا با تقسیم پول و سلاح در میان عشایر عرب جنوب عراق برای خود در این کشور جای پایی پیدا کند. این عملیات کورت با هدایت مستقیم سران عالی رتبه ی سپاه انجام شده است و نمی توانیم آن را حرکتی خودجوش از جانب عده ای خودسر در درون نظام بدانیم که قصد ضربه زدن به انقلاب و نظام را داشته اند. با اینکه پس از پذیرش قطعنامه ی 598 ایران با عراق وارد مرحله ی آتش بس شد و در طی جنگ اول خلیج فارس رسما موضع بی طرفی گرفت اما سپاه در طی حضور مستقیم خود در خاک عراق هم با آتش بس حاصل از 598 به مقابله برخواست و هم بی طرفی ایران را زیر سوال برد و در نهایت اینکه به صورت آگاهانه ای سعی کرد تا در بی ثباتی در خاک عراق دامن بزند. از یاد نبریم که  بی ثباتی که امروز دشمن امنیت ملی ایران خوانده می شود تا حدودی دست پخت عملکرد خود ما است.

داستان لباس جدید امپراطور

امیر دریادار شفقت رودسری: معلم مظهر ادب و آگاهی و ادامه‌دهنده راه انبیاء است


هر کسی که داستان لباس جدید امپراطور رو تا امروز نخونده می تونه ورژن جدید 2020 ش رو امروز از صدقه سری دریادار آریا شفقت رودسری بخونه. من فقط امیدوارم که این سخرانی ایشون واقعا جنبه ی تبلیغاتی داشته باشه و کار به عمل نرسه چون اگر ایشون و همفکرانشون راس راسی همچین تصوری از قدرت دریایی ایران دارند بعید نیست که کار به یک عملیات آخوندک دیگه ختم بشه.

عکس زیر قایق موشک انداز سهند هست که آخرین باری که فرماندهان نظامی ایران فکر کردن که ایران واقعا یک قدرت دریایی هستش به این حال و روز افتاد

محض اطلاع کسانی که حوصله ندارن تاریخ بخونن ، از جمله دریادار آریا شفقت بزرگوار، عرض می کنم که آمریکا در طی سالهایی که در جنگ جهانی حضور داشت ، 1941 تا 1954، در حدود 100 فروند ناوهواپیما بر ساخت. حالا شما قدرت صنعتی این کشور رو مقایسه کن با امروز ما که دو تا قایق موشک انداز ساختیم و یکی شم که خودمون زدیم و غرق کردیم. کشوری که حتا یه موتور دیزل بومی برای شناورهاش نمیتونه بسازه چطور می تونه قدرت دریایی منطقه ای بشه؛قدرت دریایی جهانی شدنش پیشکش

طالبان تغییر کرده اند؟

مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان و از بزرگترین مراجع دینی اهل سنت در ایران، در حرفهای عجیب و غریبی فرموده اند که :

  1. طالبان ریشه مردمی دارند.
  2. طالبان تغییر کرده اند و این طالبان طالبان قبلی نیستند.
خدمت این بزرگوار باید عرض کرد که:
  1.  ریشه مردمی داشتن دلیل بر حقانیت نیست. هیتلر هم ریشه مردمی داشت. میلیونها نفر آلمانی حاضر بودند که در راه آرمانهای حزب نازی جان فدا کنند. آیا هیتلر و حزب نازی بر حق بودند؟ صدام حسین نیز صدها هزار نفر طرفدار در عراق داشت، حسنی مبارک هزاران نفر طرفدار داشت، آیا صدام و حسنی مبارک بر حق بودند؟ اینکه کسی یا اندیشه ای میلیونها نفر طرفدار داشته باشد آیا دلیل است بر حقانیت آن فکر.
  2. طالبان تغییر کرده اند اما فقط در سیاست خارجی و فقط به عنوان یک تاکتیک مبارزاتی. یعنی اینکه این افراد که تا 20 سال قبل کسی را غیر از خودشان داخل آدم نمی دانستند پس از بمبارانهای غارهای تورابورا و دیگر مراکز تجمعشان توسط بمب افکنها و پهپادهای آمریکایی امروزه رابطه بین مسجد و گوزیدن را به خوبی درک می کنند و همانطور که قبلا هم گفتیم برای چاپیدن ده اقدام به دیدن کدخدا کرده اند. الان طالبان فهمیده اند که در نظام سیاسی بین المللی در صورتی می توانند برای مردم خود شاخ و شانه بکشند که ابتدا میخ خود را در خارج محکم کرده باشند. در این نکته نباید شک کرد که بینش خاص طالبان از اسلام سبب خواهد شد که به محض هژمون شدن در داخل افغانستان  سیل تروریسم را به کشورهای همسایه خود جاری خواهند کرد و در صورت قدرت گرفتن بیشتر با جنگ و رویارویی نظامی به سراغ همسایگان خود خواهند رفت.
  3. افرادی چون مولوی عبدالحمید، که محصورند در نگاه های بسته و محدود دینی و فرهنگی خود، باید بدانند که حمایت روحی و معنوی از کسانی که برای دیگران کوچکترین اهمیتی قائل نیستند و فقط به همفکران خود به دیده رأفت می نگرند چیزی نیست جز بر سر شاخه نشستن و آن را از ته ارّه کردن. با قدرت گرفتن تفکرات طالبانی و داعشی در منطقه روزی خواهد رسید که امثال مولوی عبدالحمید نیز باید برای فرار از دست تروریستهای طالبان به دنبال سوراخ موش بگردند. خود ما در اوایل انقلاب چنین تجربه تاریخی را از سر گذراندیم هنگامی که طالبان شیعی، با نام گروه فرقان، شمشیر خود را از رو بست تا به قول مولوی عبدالحمید دستورات دین را جاری و ساری کند. اگر گروه فرقان توانسته بود سکان هدایت ایران را در آن روز در دست بگیرد ما امروزه تحت فرمان یک طالبان شیعی بودیم .
  4. افکار و ایدئولوژی های چون طالبان فرق چندانی با فاشیسم ندارند و در نهایت به فاشیسم منجر خواهند شد. حالا اینکه خدا و پیامبر را به جای پیشوا بگذارند دردی را درمان نمی کند. در نهایت طالبان، فرقان، داعش به دنبال این هستند که تمامی شئون زندگی مردم را زیر سلطه جابرانه خویش بگیرند. مسئله تنها سر بریدن و شلاق زدن نیست. امثال طالبان هر نوع تفکر غیر از خود را بدیل و رقیب خود می داند و در صورت امکان سعی در سرکوب آن می کند. به تدریج که ابزارهای مدرن گسترش می یابند طالبان نیز از سر بریدن و شلاق زدن دست برخواهند برداشت و به کنترل افکار روی خواهند آورد. آنها به همان مسیری خواهند رفت که برادرانشان در کره شمالی، چین، کوبا و ... پای گذاشته اند.
  5. آخرین توصیه این حقیر به مولوی عبدالحمید این است که در کنار دروس دینی و فقه اندکی وقت هم به مطالعه تاریخ اختصاص بدهند. هم برای خودشان بهتر است و هم برای اهل تسنن در ایران.

اسلام با کسی شوخی ندارد


به قدری تصویری که از شارع مقدس در جامعه به نمایش درآمده است اعوجاج دارد که به محض اینکه کسی در پی تبیین امر الهی برمی آید فریادهای اعتراض آمیز از هر گوشه ای شنیده می شود. برای اینکه ببینید اسلام با کسی شوخی ندارد شما عزیزان را توجه می دهم به دو سخنرانی از سخنرانی های اوایل انقلاب حضرت امام خمینی (قدس السره الشریف) که البته نیازی هم به توضیح آن چنان ندارد.

استانداردهای دوگانه ی ما ملت


پرزیدنت سابق ،دکتر ، همیشه شاکی بود که چرا غرب در برابر ایران استانداردهای دوگانه داره. مثلا چرا درباره ی حقوق بشر پرونده ی ایران رو پیرهن عثمان کرده ولی به پاکستان و عربستان سعودی کاری نداره؟ . یا درباره ی پرونده ی هسته ای چرا به بمبهای هسته ای اسرائیل و هندوستان کاری نداره ولی گیر داده به چرخه ی سوخت هسته ای ایران که کلا یه فعالیت صلح آمیزی هستش؟

این بنده ی خدا غافل بود که اصولا ما ایرونی ها خودمون از بنیانگذاران و سردمداران استانداردهای دوگانه هستیم و اینکه رئیس جمهور ما به استانداردهای دوگانه ی کشورهای دیگه گیر بده و درباره ی استانداردهای دوگانه ی خودش و مردمش حرفی نزنه خودش  جزو استانداردهای دوگانه است و همه ی مردم دنیا سر این قضیه بهمون می خندن (یادمه در کنفرانسی که درباره ی تبعیض نژادی بود ایشون به اسرائیل گیر داده بود، یکی هم نبود که بپرسه مثلا شما که توی کون تبعیض ندارید از بهمن 57 تا امروز چند تا وزیر سنی داشتید یا چند تا افسر ارمنی داشتید یا چند تا معاون وزیر بلوچ داشتید؟ )
***
استانداردهای دوگانه به قدری در ما نهادینه شده و در رفتارهای ما استاندارد شده که اصلا دیگه به چشم نمیاد. مثلا سر چار راه اگه سرباز نیروی انتظامی ایستاده باشه باهاش یه جوری رفتار می کنیم ولی اگر سرهنگ نیروی انتظامی ایستاده باشه یه جور دیگه رفتار می کنیم. توی ادارات دولتی، مدارس، شهرداری ها و. با ارباب رجوعی که مایه دار باشه یه جور رفتار می کنن با ارباب رجوعی که وضع مالی ش خیلی خوب نباشه یه جور دیگه رفتار می کنن 
با طرف که صحبت می کنی می ناله از حمله ی اعراب به ایران در 14 قرن پیش و اینکه زن و بچه ی مردم رو به بردگی بردن و کردن و غارت کردن و من از عربها بدم میاد و از همشون متنفرم و اینها بعد از طرف می پرسی محبوب ترین شخصیت زندگی ت کیه برمیگرده میگه مولا امیر المومنین. وات؟ مگه ایشون عرب نیس؟ تو که از عربها بدت میومد . میگه نه تو حالیت نیس. ایشون موضوع ش فرق داره.
***
به تبع همین رفتارهای جمعی ماست که استانداردهای دوگانه در ت خارجی ما هم نمود پیدا میکنه.
مردم و دولت ما سالها است که مثلا دخالت آمریکا و انگلیس رو توی کودتای 28 مرداد محکوم می کنن اما خودشون تقریبا در تمامی کشورهای همسایه دخالت می کنن بعد که اعتراض می کنی و میگی که از نظر اخلاقی چه فرقی داره که آمریکا در ایران دخالت می کرد یا ایران توی عراق. میگه نه تو حالیت نیس. فرق داره. ایران برای حفظ امنیت ش داره توی عراق دخالت می کنه. میگی بابا جون آمریکا هم بهش گفته بودن که ایران قراره بیفته دست کمونیستها و چون کمونیستها اون موقع دشمن آمریکا بودن به خاطر امنیت ش در ایران کودتا کرد. میگه نه تو غرض ورزی داری.
میگی چرا ایران به بشار اسد کمک می کنه خوبه ولی عربستان به یمنی های سنتی کمک می کنه بده؟ میگه نه تو حالیت نیس. ایران به دوستاش کمک می کنه. میگی خوب عربستان هم به دوستاش کمک میکنه. چرا عربستان به دوستاش کمک بکنه بده ایران کمک بکنه خوبه؟ میگه نه تو غرض ورزی داری.
کار به جایی رسیده که من یواش یواش دارم فکر می کنم این حکومت نیس که با تبلیغات خودش به مردم القا کرده که ایران باید در تمام کشورهای منطقه جای پا داشته باشه بلکه این مردم هستن که دولت رو دارن به صورت غیرمستقیم هل میدن به این سمت. یعنی اگر دولت ایران توی عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن و افغانستان و بوسنی و . داره این همه هزینه میکنه در حقیقت داره به ندای مردم ش جواب میده که هنوز در پی رویای امپراطوری هخامنشی و ساسانی هستن و دوست دارن که مرزهای ایران رو به همون جایی برسونن که 2500 سال قبل بود و البته چون جغرافیای ی جهان اجازه ی چنین حرکتی رو نمیده سعی می کنن که نفوذ ی ایران رو توی این کشورها به قدری افزایش بدن که این کشورها به صورت عروسکهای خیمه شب بازی ایران دربیان. 
در عمل همون راهی رو داریم میریم که شوروی بعد از جنگ جهانی دوم رفت. حالا بد نیست که بعد از سی سال از فروپاشی امپراطوری سرخها نگاهی بندازیم به توان کرملین و نتیجه ی اون و توان خودمون و نتیجه ای که قراره بگیریم. اگر روسها با اون همه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری و جمعیت زیادشون و قدرت نظامی شون و بمبهای هسته ای شون و ماهواره های جاسوسی شون تونستن امپراطوری خودشون رو حفظ کنن ما هم در آینده خواهیم تونست امپراطوری منطقه ای مون رو حفظ کنیم  
به قول شاعر تا کور شود هر آنکه نتواند دید
رضا کیانی

سخنان امام خمینی (ره) درباره شاه

یک سخنرانی تاریخی از آقای خمینی درباره شاه. ببینید و عبرت بگیرید

استعمار، استثمار و استحمار؛ قسمت سوم

قسمت اول

قسمت دوم

بحث استعمار و استثمار همیشه با هم مطرح می شود، اما چرا؟ چون در اغلب موارد استعمار به استثمار منجر می شود. استثمار از ریشه ی لغوی «ثمر» گرفته شده است: ثمر یعنی میوه و استثمار یعنی میوه گرفتن. به زبان فارسی می شود بهره کشی از کار دیگران بدون اینکه به آنها حق و حقوقشان را بدهی. تمدنهایی که دنبال استعمار و کلونیالیسم می رفتند، پس از اینکه در مناطق مستعمراتی هژمون می شدند، به سراغ بهره کشی از منابع طبیعی و نیروی کار بومی می رفتند. یعنی سعی می کردند تا به قول معروف با بزخری منابع طبیعی مستعمرات را برای خودشان استخراج کنند و در بازارهای هدف به قیمت زیاد بفروشند و به این وسیله به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند.

از طرف دیگر نیروی کار ارزان بومی مستعمرات را به کار می گرفتند ولی هیچ وقت به آنها اجازه ی رشد نمی دادند. ... نیروی کار بومی همیشه در رده های پایین هرم سازمانی کارگاه ها و کارخانجات تاسیس شده توسط استعمارگران باقی می ماند و به عنوان پادو یا کارگر روزمزد و بدون بیمه و مزایا و بازنشستگی به کار گرفته می شد. البته این وضعیت، بهترین وضعیت بود (مثل کارگرهای ایرانی در صنعت نفت که توسط  شرکت نفت ایران وانگلیس استخدام می شدند) در خیلی از کشورهای مستعمره نیروی کار به صورت برده به کار گرفته میشد ، حالا یا برده ها رو از جاهای دیگه می بردن(مثل ایالتهای جنوب آمریکا) یا اینکه خود بومی ها رو برده می کردن. خلاصه اینکه عموما کار با استعمار شروع می شد و به استثمار می رسید.

اما برای استثمار مردم یه شرط اساسی وجود داره که در قسمت بعدی درباره ش صحبت می کنیم.

استعمار، استثمار و استحمار؛ قسمت دوم

قسمت اول

خوب! اگر قسمت اول را خوانده اید و فیلم را دیده اید بریم سراغ مبحث اصلی. استعمار از ریشه ی "عمران" گرفته شده و معنی آن یعنی آبادکردن. این کلمه ای هست که ما در برابر واژه ی انگلیسی colonialism به کار می بریم. کولنیالیزم به معنی آباد کردن نیست بلکه به معنی کولونی سازی است. داستان استعمار از همان ابتدای شروع تمدنها و شهرنشینی بشر شروع شد. ... یعنی سابقه اش مال 200-300 سال گذشته نیست که فکر می کنیم انگلیس و فرانسه آمدند و با کشتی های جنگی خود آمریکا، استرالیا و آفریقا را گرفتند و استعمار کردند. خود ایرانی ها در زمان هخامنشی و ساسانی از روشهای استعماری استفاده می کردند و حتما خوانده اید که در زمان ظهور اسلام کنترل یمن توسط حاکمانی که از ایران فرستاده می شدند انجام می شد. نقشه زیر کولونی های فنیقی رو در اطراف دریای مدیترانه نشان می دهد. این مناطق تا زمان شکست فنیقی ها از رومی ها و جانشین شدن رومیها به جای آنها در کنترل فنیقی ها باقی ماندند.

Map of Phoenicia and colonies prior to Roman conquest


حالا داستان  از چه قرار است؟

داستان از این قرار است که هر جامعه ی متمدنی تاجران و بازرگانان خودش را به نقاط مختلف دنیا می فرستاد تا کالاهای ساخته شده در آن جامعه را ببرند و با کالاهایی که در آنجا ساخته می شد عوض کنند. رفتن و برگشتن به سفرهای آن موقع با موانع و دشواری های زیادی همراه بود و وقتی کسی به مقصد می رسید تا کالای خودش را بفروشد و کالای مورد نیاز کشورش را بخرد شاید چند هفته تا چند ماه طول می کشید. ... به تدریج مردم هر کشوری که در کشور دیگری تجارت می کردند در آن کشور برای خودشان کولونی درست می کردند. یعنی در یک محله جمع می شدند و آنجا را مرکز تجاری خودشان قرار می دادند. ... بعضی وقتها هم می رفتند و اصلا یه شهرک کوچک برای خودشان بنا می کردند که  بنا به استانداردهای آن زمان ممکن بود حتی برج و بارو هم داشته باشد.


تا اینجای کار البته اشکالی ندارد. ... جنسی که در جایی موجود بوده می آوردند و جنسهای آنجا را بار می زدند و می بردند در جای دیگری می فروختند. قضیه از جایی بیخ پیدا می کرد که در رقابت بین کولونی های مختلف گاه می شد که یک کولونی سعی می کرد کولونی دیگری را از دور خارج کنده. این قضیه ممکن بود با رشوه دادن به مقامات محلی، آتش زدن مال التجاره طرف مقابل، حمله ی نظامی به کولونی رقیب و ... صورت بگیرد. ... عموما این کار با نفوذ به دیوان سالاری کشور مبدأ شروع می شد و به تدریج که یک کولونی دست بالا را می گرفت شروع می کرد به اینکه از کشور مبدأ امتیازات ویژه ی تجاری کسب بکند و تجارت یک یا چند کالای خاص را محدود به خودش بکند. این گونه بود که رقابتهای تجاری تبدیل می شدند به رقابتهای سیاسی و در نهایت قدرت گیری سیاسی یکی از رقبا. یعنی کولونی نشینها ممکن بود با کسب امتیازات مختلف و دادن رشوه و ... آنقدر در تار و پود یک حکومت نفوذ بکنند که عملا آن حکومت توان فرمانروایی در سرزمین خودش را هم از دست بدهد. در این صورت، فرمانروایان محلی به صورت مهره های دست نشانده ی کولونی نشین ها در می آمدند و تنها مجری دستورات آنها می شدند.


مرحله ی بعدی استعمار این بود که کولونی نشینها علاوه بر کنترل منابع اقتصادی و قدرت سیاسی یک جامعه شروع می کردند مثل سلولهای سرطانی تکثیر شدن و کمی بعد شروع می کردنذ به تغییر زبان و خط مردم محلی، تغییر در سیستمهای قضایی و دادرسی به نفع خودشان با تحمیل انواع قراردادهای کاپیتولاسیون، تغییر در فرهنگ مردم محلی و حتی تغییر مذهب مردم محلی. عواقب بد و محنت بار چنین روشهایی تا سالها و قرنها بعد گریبان مردم محلی و حکومتهایشان را می گرفت، حتا اگر آنان قدرت این را پیدا می کردند تا استعمارگران را از کشورشان بیرون بکنند.


به همین دلیل بود که در دوره ی حکومت توکوگاوا ها در ژاپن، حکومت مرکزی در کشور را بر روی تمام خارجی ها بست و تنها در یکی دو بندر و به صورتی محدود به آنها اجازه ی تجارت می داد. ژاپنی ها دیده بودند که در مناطق دیگر جهان کولونی نشین ها چه بر سر حکومتهای ملی ضعیف تر از خودشان در می آوردند. در نهایت، این تاجران غربی بودند که با مجهز کردن رقبای سیاسی توکوگاها توانستند آنها را به زانو در بیاورند و به حکومتشان در ژاپن پایان بدهند.

این مثال را زدم تا ببینید که کولونیالیزم چه جوری کار می کند. ... این بحث خودش مقدمه ی بحث بعدی است درباره ی استثمار.

استعمار، استثمار و استحمار؛ قسمت اول

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/b/bf/Chess_players.jpg


امروز می خواهم  بحثی نسبتا طولانی درباره ی استعمار و رابطه اش با استثمار و استحمار را شروع بکنم، ولی در ابتدا باید به عنوان مقدمه این فیلم را به دقت ببینید. داستان، داستان دو تا اشراف زاده هندی است که در زمانی که انگلیس داشت تمام هندوستان را مستعمره  خود می کردچسبیده بودند به صفحه شطرنج.

قرض بده تا محتاج خلق نشی

این عکس رو خیلی وقت پیش پیداش کردم ولی حالا که به سلامتی قراره 25 سال با دوستان چینی بزنیم توی سر و کله ی هم انتشارش رو مفید می بینم. همون طور که در عکس می بینید یه اینفوگرافیک هست از جاهایی که چینی ها بهشون پول قرض می دن یا سرمایه گذاری می کنن. همون طور که می بینید تقریا تموم کشورهای درپیت دنیا رو شامل میشه و به ندرت توی اروپا یا آمریکای شمالی اثری ازش پیدا می کنید. پ

چینی مثل ژاپنی ها از جنگ جهانی دوم درس گرفتن و حالا که فرصت ش پیدا شده دارن درس پس می دن. دنیای امروز دیگه دنیای سلطه ی نظامی نیس بلکه باید با اهرمهای اقتصادی آدم بازی سیاسی ش رو جلو ببره. چینی ها به کشورهای فقیر پول قرض می دن و حمایت سیاسی اونها رو می خرن. به همین سادگی و خوش مزگی. البته اهداف دیگه ای هم دارن که توضیح ش بمونه برای اونها که اقتصاد سیاسی خوندن.

پی نوشت1: اولا که ما با چین قرارداد نبستیم و سند همکاری امضا کردیم. فرق ش از آسمونه تا زمین ولی ملت همیشه جو گیر ایران که فرق این دو تا رو نمی دونه طبق معمول برداشتن و شروع کردن پرت و پلا نوشتن توی فضای مجازی که آی کشور از دست رفت و این حرفها.... هر کس بهت گفت کشور از دست رفت بهش جواب بده کشور خیلی وقته از دست رفته تو تازه از خواب پاشدی؟

پی نوشت  2: به فرض محال هم که کشور رو فروخته باشن به چین. به نظر من که خیلی هم کار خوبی کردن.  تاریخ 200 سال گذشته نشون داده که ایرانی جماعت عرضه ی اداره ی کشور ش رو نداره. چه بهتر که اداره کشور رو بدیم به کسانی که عرضه ی خودشون رو ثابت کردن. شاید از قبل حضور و سلطه ی چینی ها ما هم مثل کارگرای بدبخت چینی وضعمون خوب بشه. دست کم تورم رو که عرضه داشتن کنترل کردن کاری که ما 40 ساله فقط شعارش رو دادیم.


https://s16.picofile.com/file/8418871950/400096900046_97394.jpg